نسل‌کشی اسرائیل در غزه تنها با بمباران و کشتار مستقیم معنا نمی‌یابد؛ بلکه با سیاستی حساب‌شده، زیرساخت‌های سلامت، درمان و توانبخشی نیز نابود شده‌اند تا هزاران فلسطینی زخمی و معلول، به جای فرصت زندگی با «معلولیت کارکردی»، در چرخه‌ای از جراحت دائمی، گرسنگی، بیماری و مرگ گرفتار شوند. سازمان ملل از «همه‌گیری معلولیت» سخن می‌گوید؛ واقعیتی هولناک که غزه را به بزرگ‌ترین کانون کودکان قطع‌عضو در تاریخ معاصر تبدیل کرده است.

به گزارش سرویس ترجمه و بین‌الملل جماران، «میدل ایست آی» نوشت: از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، غزه با آنچه کمیسر کل آنروا، فیلیپ لازارینی، «همه‌گیری معلولیت» نامیده، مواجه شده است؛ هزاران فلسطینی قربانی قطع عضو، آسیب نخاعی، سوختگی‌های شدید و صدمات مغزی به‌دست نیروهای اشغالگر اسرائیل شده‌اند. تاکنون بیش از ۴۵۰۰ مورد قطع عضو ثبت شده و هزاران مورد دیگر از آسیب‌های مغزی و نخاعی گزارش شده است؛ آماری که سهم بالایی از آن مربوط به کودکان است. یک سال پیش، تحلیل سازمان جهانی بهداشت نشان می‌داد که بین ۱۳هزار و ۴۵۵ تا ۱۷هزار و ۵۵۰ فلسطینی در غزه دچار جراحات شدید اندام شده‌اند؛ فشاری غیرقابل‌تصور بر نظام توانبخشی از هم پاشیده این منطقه.

در روند نسل‌کشی اسرائیل علیه فلسطینی‌ها، هم «تولید انبوه معلولیت فردی» و هم «فلج‌سازی ساختاری یک جامعه کارآمد در غزه» دو عنصر کلیدی برای تحقق هدف صهیونیستیِ حذف فلسطینی‌ها به شمار می‌رود. طبق گزارش سیگرید کاگ، هماهنگ‌کننده بشردوستانه سازمان ملل، اسرائیل تنها در کمتر از یک سال بیش از ۲۲هزار و ۵۰۰ نفر را در غزه دچار جراحات تغییر‌دهنده زندگی کرده است؛ رقمی که امروز به‌مراتب بالاتر است.

 

نسل‌کشی به مثابه یک فرآیند

نسل‌کشی یک فرآیند طولانی‌مدت است که با غیرانسان‌سازی نهادی آغاز می‌شود، در طول مسیر شامل کشتارهای دوره‌ای، آپارتاید، تضعیف نظام‌مند و بازسازماندهی اجتماعی است و نهایتاً به پاک‌سازی می‌انجامد. این روند شامل راهبردهای دولتی نابودی جسمی از طریق تراکم جمعیت، سوءتغذیه، گرسنگی، معلول‌سازی هدفمند، اپیدمی‌ها، محرومیت از خدمات درمانی، شکنجه و تجاوز؛ و همچنین راهبردهای نابودی روانی از طریق تحقیر، خشونت مستمر، سلب حقوق اساسی، فروپاشی همبستگی اجتماعی و اعمال مجازات‌های جمعی است. سازمان‌های حقوق بشری سال‌هاست شواهدی از هر دو بُعد جسمی و روانی این سیاست‌ها ارائه کرده‌اند. این تضعیف نظام‌مند عمدتاً از طریق آپارتاید و جداسازی اعمال می‌شود و بیشترین اثرگذاری را زمانی دارد که جامعه هدف از نظر فیزیکی و اجتماعی منزوی شده باشد.

 

محاصره کامل و فروپاشی برنامه‌ریزی‌شده

در ۹ اکتبر ۲۰۲۳، وزیر دفاع وقت اسرائیل، یوآو گالانت، اعلام کرد: «غزه کاملاً محاصره خواهد شد؛ بدون برق، بدون غذا، بدون آب، بدون سوخت». این تصمیم در شرایطی اتخاذ شد که زیرساخت‌های غزه پیش‌تر تا حدی تضعیف شده بود که ادامه حیات روزمره را تقریباً ناممکن کرده بود. برای افراد معلول، زخمی‌ها و بیماران مزمن، دسترسی به درمان‌ها و تجهیزات حیاتی سال‌ها محدود بود. پیش از مرحله کنونی نابودی کامل، غزه تحت محاصره هوایی، زمینی و دریایی شدید اسرائیل قرار داشت؛ محاصره‌ای که سازمان ملل هشدار داده بود تا سال ۲۰۲۰ آن را «غیرقابل سکونت» خواهد کرد.

در طول ۱۶ سال پیش از ۷ اکتبر، اسرائیل کنترل مطلق ورود و خروج کالا و افراد را اعمال می‌کرد. بسیاری از اقلام اساسی ممنوع یا شدیداً محدود بودند؛ از جمله برخی داروها، باتری‌های ضروری برای وسایل کمکی، لوله‌های آب و فاضلاب، سیمان و سوخت دیزل که اسرائیل مدعی بود «کاربرد دوگانه» دارند. همچنین ممنوعیت واردات الیاف کربنی (برای درمان جراحات اندام) و رزین‌های اپوکسی (برای ساخت پروتزهای سبک) موجب شد هزاران مجروح در غزه از فناوری‌های کمکی محروم بمانند؛ فناوری‌هایی که می‌توانست استقلال، تحرک و کیفیت زندگی آنان را ارتقا دهد.

 

برنامه‌ریزی برای قحطی و بیماری

فروپاشی انسانی در غزه مدت‌ها پیش از ۷ اکتبر آغاز شده بود. امتناع عامدانه اسرائیل از ورود کمک‌های بشردوستانه پس از عملیات حماس، و تضعیف و فلج کردن آنروا، دقیقاً در راستای پیگیری هدف نسل‌کشی قرار دارد و نمود آشکار سیاستی است که به‌طور حساب‌شده برای تشدید قحطی مرگ‌آور و بیماری‌های ویرانگر طراحی شده است.

 

نابودی نظام سلامت غزه؛ مرحله‌ای نو در نسل‌کشی

دهه‌ها حملات سیستماتیک و هدفمند به ساختارهای بهداشتی و توانبخشی غزه ـ همراه با نزدیک به دو دهه محاصره و اکنون بمباران گسترده و محاصره کامل ـ موجب شده است که زخمی‌های جدید، بیماران مزمن و افراد دارای معلولیت از دسترسی به مراقبت‌های درمانی و منابع توانبخشی محروم بمانند. این وضعیت باعث شده آنان در حالت «زخمی» باقی بمانند و به مرحله‌ای که جسبیر پوار آن را «معلولیت کارکردی» (functioning disability) می‌نامد، گذار نکنند.

برای اسرائیل، رسیدن فلسطینیان به وضعیت «معلولیت کارکردی» ـ یعنی زندگی با توان بازسازی و مقاومت ـ نوعی کنش مقاومتی تلقی می‌شود که باید سرکوب گردد. هرگونه نشانه‌ای از بهبودی، تاب‌آوری و بازتوانی فلسطینی‌ها تهدیدی برای هویت اسرائیل محسوب می‌شود. از همین رو، با فلج کردن توان غزه برای درمان مجروحان، تغذیه گرسنگان، آموزش کودکان و اسکان آوارگان، اسرائیل تاب‌آوری و امکان مقاومت را تضعیف می‌کند.

ویران‌سازی گسترده، بی‌امان و برنامه‌ریزی‌شده اسرائیل علیه نظام بهداشت و درمان غزه، رخدادی بی‌سابقه در نسل‌کشی‌های معاصر است. برای توصیف این روند، اصطلاح سانیتاساید (Sanitascide) به‌کار رفته است؛ برگرفته از واژه لاتین sanitas به معنای «سلامت»، که به معنای نابودی هدفمند و همه‌جانبه زیرساخت‌های بهداشتی است.

پژوهشگرانی چون رشید خالدی، پوار، لنا اوبرمایر، نیو گوردون و نیکولا پروجینی، تاریخ طولانی اسرائیل در هدف‌گیری ساختارهای درمانی فلسطین را مستند کرده‌اند. نتیجه این سیاست آن است که بسیاری از مجروحان به‌جای درمان، به «زخمیان دائمی» بدل می‌شوند و فشار بیشتری بر نظام درمانی از پیش فلج‌شده غزه وارد می‌گردد.

 

بیمارستان‌ها به میدان قتل بدل شدند

در مرحله «نابودی» نسل‌کشی، یعنی پس از ۷ اکتبر، اسرائیل بیمارستان‌ها را به میدان‌های قتل تبدیل کرده است. در ۱۳ نوامبر ۲۰۲۳، ارتش اسرائیل در توییتی ـ که بعدها حذف شد ـ بیمارستان‌ها و آمبولانس‌ها را «اهداف مشروع نظامی» نامید. علاوه بر بمباران مراکز درمانی، قتل بیماران و نابودی انکوباتورها، داروها و دستگاه‌های حیاتی، ارتش اسرائیل صدها پزشک، پرستار، فیزیوتراپیست و امدادگر را شکنجه و ترور کرده است.

در آوریل ۲۰۲۴، وزارت بهداشت غزه اعلام کرد:

    •    ۴۹۶ نفر از کادر درمان کشته شده‌اند،

    •    ۱۵۰۰ نفر زخمی شده‌اند،

    •    ۱۵۵ مرکز درمانی آسیب دیده،

    •    ۳۲ بیمارستان و ۵۳ مرکز بهداشت از کار افتاده‌اند،

    •    و ۳۰۹ نفر از کارکنان پزشکی، شامل مدیران بیمارستان‌ها، ربوده و توسط نیروهای اسرائیلی بازداشت شده‌اند.

پوار در کتاب حق معلول‌سازی (Right to Maim) توضیح می‌دهد: در غزه، «زیرساختی که باید زندگی را پشتیبانی کند، به سامانه‌ای تبدیل می‌شود که خود زندگی را تهدید می‌کند». اسرائیل با ایجاد جمعیتی که برای بقا به نظام درمانی وابسته می‌شود و در عین حال نابودی همین نظام، خسارتی فراتر از جراحت اولیه ایجاد کرده است.

وارد کردن آسیبی که حیات فرد را به یک وسیله یا درمان پزشکی وابسته می‌سازد ـ از پانسمان استریل و کاتتر گرفته تا کیسه استوما، لوله تغذیه، دارو، آنتی‌بیوتیک، پروتز و وسایل کمک حرکتی ـ و سپس محروم کردن فرد از همان منبع، موجب گسترش ابعاد معلولیت و رنج می‌شود. در چنین شرایطی که خود ساختارهای درمان و توانبخشی ویران شده‌اند، مجروحان امکان گذار به «معلولیت کارکردی» را نمی‌یابند.

 

غزه؛ آزمایشگاه تسلیحاتی اسرائیل

ناتوان‌سازی خشونت‌آمیز شمار زیادی از مردم و نابودی همان زیرساخت‌هایی که زندگی در نوار غزه را امکان‌پذیر می‌کرد، ابزار مرکزی اسرائیل برای پیشبرد هدف سازمان‌یافته‌اش یعنی تحمیل یک دولت قوم‌گرای یهودی در فلسطین است. پیامدهای استفاده از غزه به‌عنوان یک «آزمایشگاه تسلیحاتی» بسیار عمیق بوده است. برای نمونه، در جریان انتفاضه دوم، به‌کارگیری گلوله‌های تکه‌تکه‌شونده با سرعت بالا ـ که اثری شبیه «طوفان برف سربی» بر جای می‌گذاشت ـ موجب بروز شمار فراوانی از موارد معلولیت شد.

 

شلیک عامدانه و تولید نسل معلول

دکتر عدنان البرش، پیش از آنکه زیر شکنجه جان دهد، شهادت داده بود که اسرائیل چگونه با استفاده از گلوله‌های مخرب و شلیک مستقیم به مفاصل معترضان، عامدانه در پی ایجاد «نسلی معلول» است.

غسان ابو ستة، جراح پلاستیک و ترمیمی، که ۴۳ روز در بیمارستان الشفاء کار کرد، از تجربه خود نوشت: «یک شب ۳۰ مجروح داشتیم، وقتی که پهپادهای مجهز به تفنگ تک‌تیرانداز برای شلیک به افرادی اعزام شدند که قصد داشتند به بیمارستان الاهلی برسند.»

به گفته رهام شاهین، کارشناس توانبخشی در سازمان Humanity & Inclusion، نوع سلاح‌های مورد استفاده در غزه باعث شده «۷۰ تا ۸۰ درصد بیماران بستری‌شده یا دچار قطع عضو باشند یا آسیب نخاعی دیده باشند»؛ جراحاتی که نیازمند مراقبت ویژه فوری و توانبخشی تخصصی‌اند.

 

بمباران، سوختگی و قطع عضو کودکان

بارش انبوه مواد منفجره، علاوه بر زخم‌های ناشی از تیراندازی، منجر به قطع عضوهای تروماتیک، صدمات مغزی، آسیب‌های نخاعی و جراحات داخلی مرگبار شده است. شاهدان عینی همچنین از به‌کارگیری فسفر سفید در مناطق پرجمعیت خبر داده‌اند که منجر به «سوختگی‌های جهنمی و رنج مادام‌العمر» می‌شود. طبق گزارش یونیسف، در سه ماه نخست نسل‌کشی بیش از ۱۰۰۰ کودک قطع عضو شده‌اند و روزانه حدود ۱۰ کودک دیگر عضو یا اعضایی از بدن خود را از دست می‌دهند. سازمان ملل اعلام کرده: «غزه امروز میزبان بزرگ‌ترین جمعیت کودکان قطع‌عضو در تاریخ معاصر است.»

گزارش ژوئیه ۲۰۲۴ مجله لنست برآورد کرده است که ۱۸۶ هزار مرگ یا بیشتر ناشی از حملات نسل‌کشی اسرائیل است؛ رقمی که شامل مرگ‌های غیرمستقیم ناشی از بیماری‌های واگیردار و غیرواگیردار، سوءتغذیه، قحطی برنامه‌ریزی‌شده و تروماهای روانی و جسمی نیز می‌شود.

 

بیماری‌های واگیردار و گرسنگی سازمان‌یافته

وزارت بهداشت غزه از شیوع هپاتیت و مننژیت خبر داده و ویروس بسیار مسری پولیومیلیت نیز در فاضلاب خان‌یونس و دیرالبلح شناسایی شده است. کمبود مواد غذایی و آب سالم، جمعیت پیش‌تر سالم را به‌تدریج ناتوان می‌کند: کمبود ویتامین، تحلیل عضلانی، اختلال شناختی و ضعف سیستم ایمنی، که همگی زمینه‌ساز گسترش بیماری‌های عفونی است. در کنار جراحات جسمی، ابعاد آسیب روانی جنگ به حدی گسترده است که شمارش آن دشوار است. برنامه سلامت روان جامعه غزه پیش‌بینی می‌کند که با ادامه جنگ، «هر کودک در غزه به حمایت روانی نیاز خواهد داشت».

 

چهره‌های معلولیت در دل نسل‌کشی

تصاویر تلخ از غزه گویای فاجعه‌اند:

    •    خانواده‌هایی که عزیزان خود را در ویلچرهای فرسوده از میان آوار و بمباران می‌رانند.

    •    کودک مبتلا به فلج مغزی، یزان الکفرنه، که بر برانکارد بیمارستان رفح از گرسنگی و ضعف می‌لرزد.

    •    نورالهدی، دختر ۱۱ ساله مبتلا به فیبروز کیستیک، که از سوءتغذیه و عفونت ریه رنج می‌برد.

    •    خواهران ناشنوا ایمان و عبیر که صدای بمب‌ها و هشدارها را نمی‌شنوند.

    •    محمد بحر که متوجه نیت مرگبار سربازان اسرائیلی و سگ آن‌ها نشد.

این‌ها چهره‌های واقعی معلولیت در دل نسل‌کشی اسرائیل هستند.

افراد دارای معلولیت در غزه، پیش از این هم در اثر ۱۶ سال محاصره غیرقانونی از دسترسی به وسایل توانبخشی مانند پروتزهای نوین، ویلچر برقی یا سمعک محروم بودند. اکنون در شرایط بمباران و آوارگی، این جامعه با «معلولیت مضاعف» مواجه شده است:

    •    وسایل حیاتی مانند ویلچر، پروتز، دارو و تجهیزات پزشکی در بمباران نابود می‌شوند.

    •    مراقبان اصلی از بیماران جدا می‌شوند و افراد ناتوان بی‌پناه می‌مانند.

    •    محاصره و قطع برق، ویلچرهای برقی و دستگاه‌های کمکی را بلااستفاده می‌کند.

    •    تخلیه از ساختمان‌های مرتفع برای معلولان غیرممکن است.

    •    پناهگاه‌ها و چادرهای اضطراری، برای افراد نیازمند شرایط بهداشتی ویژه غیرقابل استفاده‌اند.

در نتیجه، مرگ اغلب سرنوشت محتوم کسانی است که توان حرکت یا دسترسی به وسایل کمکی را ندارند.

 

نابودی زندگی و هویت ملی فلسطین

بیش از ۹۰ درصد جمعیت غزه خانه‌های خود را از دست داده‌اند. آنچه باقی مانده، ویرانه‌ای است که در آن خانه‌ها، مدارس، بیمارستان‌ها، دانشگاه‌ها و ادارات عمومی نابود شده‌اند. زندگی‌های معناداری که فلسطینی‌ها در آن کار می‌کردند، عشق می‌ورزیدند، آموزش می‌دیدند و به سلامت می‌پرداختند، عملاً از میان رفته است.‌از طریق سانیتاساید فراگیر، اسرائیل تضمین کرده که پس از هر جراحت، مرگ جایگزین «معلولیت کارکردی» شود. با این نابودی نظام‌مند اجتماعی و اقتصادی، هدف اسرائیل چیزی جز محو هویت ملی فلسطین نیست.

 

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.