اعلام حوثیها مبنی براعمال «ممنوعیت پرواز فراگیر» بر اسرائیل، یک گام تشدید کننده است که هدف آن اعمال فشار بر اسرائیل برای توقف عملیات خود در غزه، از طریق تهدید امنیت هوایی و مختل کردن حرکت هوانوردی است.
به گزارش جماران به نقل از الجزیره، جیرار دیب استاد اندیشه سیاسی در دانشگاه اللبنانیه در گزارشی نوشت: حوثیهای یمن در بیانیهای روز یکشنبه، اعلام کردند که در حال تلاش برای اعمال «محاصره هوایی کامل» بر اسرائیل با هدف قرار دادن مکرر فرودگاههای آن است.
یحیی سریع، سخنگوی نظامی نیروهای مسلح یمن گفت: از شرکتهای هواپیمایی بینالمللی میخواهیم برای حفظ امنیت هواپیماها و مشتریان خود، تمام پروازهای خود به اسرائیل را لغو کنند.
یکشنبه، مملو از شگفتیهای فزاینده بود که برجستهترین آنها موشک بالستیکی بود که توسط جنبش انصارالله از یمن شلیک شد و از چهار لایه دفاع هوایی در تلآویو عبور کرد و به فرودگاه بن گوریون اصابت کرد، در حالی که به گفته کانال 12 عبری شرکتهای هواپیمایی خارجی تعلیق پروازهای خود به اسرائیل را اعلام کردند.
این موشک خشم و جنون رهبران اسرائیل را برانگیخت، به طوری که یسرائیل کاتس، وزیر جنگ اسرائیل، تهدید کرد که «هفت برابر» به اصابت موشکی که از یمن در نزدیکی فرودگاه بن گوریون شلیک شده است، پاسخ خواهد داد. از سوی دیگر، بنی گانتز، رهبر حزب وحدت ملی اسرائیل، خواستار واکنش شدید در تهران در پاسخ به اصابت موشکی که از یمن شلیک شده است، شد.
این اولین موشکی نیست که حوثیها شلیک میکنند، حملات یمن به اسرائیل از 15 سپتامبر 2024 آغاز شد، که تحت عنوان حمایت از مردم فلسطین در سایه جنایات اسرائیل در نوار غزه صورت گرفت.
با این حال، این موشک بالستیک یک چالش مستقیم برای تشدید تنشی بود که بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، روز پنجشنبه،یکم می، با دادن چراغ سبز به ارتش خود برای گسترش عملیات نظامی در داخل نوار غزه، اعلام کرد.
بدون شک این موشک پیامهای زیادی را در خود دارد و در بیش از یک جهت، به همین دلیل میتوانیم معادله جدیدی را مطرح کنیم که میگوید «پس از موشک بن گوریون، دیگر مانند قبل نخواهد بود.»
جدای از تهدیداتی که کاتس، وزیر جنگ، مطرح کرد و واکنشهای متوالی در داخل اسرائیل، این موشک بالستیک پیامهای زیادی را در خود داشت که ممکن است از آستانه اهداف حوثیها در دفاع از فلسطین فراتر رود. زیرا موشکی که شلیک شد توانست دفاع هوایی اسرائیل و آمریکا را به طور یکسان در هم شکند و دقیقاً به هدف اصابت کند.
این همزمان با افشای موشک بالستیک جدید تهران در همان یکشنبه بود، که گفت از سامانههای دفاع هوایی ضد موشک عبور می کند، آیا این همان موشکی است که حوثیها به فرودگاه بن گوریون شلیک کردند؟
تحول بزرگ روز یکشنبه، اکنون پرسشهایی را در مورد اعتبار دادههایی که نیروهای آمریکایی مستقر در منطقه از طریق ناوهای هواپیمابر خود منتشر میکنند و فایده انجام حملات هوایی به یمن از بیش از یک ماه پیش را مطرح میکند.
موشک بن گوریون، دروغ گزارشهایی که از سوی رهبران آمریکا منتشر میشود را برای افکار عمومی اسرائیل، آمریکا و عرب فاش کرد، گزارشهایی که همواره بر عدم اصابت موشکهای یمنی به ناوهای هواپیمابر خود با وجود حملات تقریباً روزانه حوثیها به آنها، تاکید میکنند.
چه کسی میداند، شاید هواپیمای «اف-18» آمریکایی، سوپر هورنت، که سقوط آن در دریای سرخ در روز دوشنبه 8 اردیبهشت گذشته اعلام شد، متعلق به ناو هواپیمابر «یو.اس.اس هری ترومن» با موشک حوثی سقوط کرده باشد؟
پس از موشک بن گوریون، دیگر هیچ چیز غیرممکن نیست، با وجود سقف بلندی که اسرائیلیها پس از آن با تهدید از آن خارج شدند، که بر بیفایده بودن حملات آمریکا تأکید میکند، حملاتی که تا کنون نتوانستهاند حوثیها را از حمایت از فلسطین باز دارند.
اما آنچه که باید مورد توجه قرار گیرد، اظهارات بنی گانتز است که در آن خواستار پاسخ قاطع، اما این بار به تهران شد.به ادعای نویسنده این گزارش، شکی نیست که حوثیها، اگرچه از استقلال تصمیمگیری برخوردارند، اما از نظر آموزشی، مالی و حتی تسلیحاتی با ایران مرتبط هستند و این موضوع را بیش از یک مقام ایرانی و حوثی به طور یکسان تأیید کردهاند.
به همین دلیل، گانتز معتقد بود که انجام حملات به حوثیها فایدهای نخواهد داشت، به ویژه اینکه هیچ عملیات زمینی برنامهریزی شدهای در یمن توسط ائتلاف آمریکایی وجود ندارد و این با مخالفت عربی در مشارکت در چنین ماجراجویی همراه است.
به گفته نویسنده این گزارش، او از طرفداران وارد کردن ضربهای قاطع به تهران است که نه تنها بر نامه هستهای ایران، بلکه تواناییهای مالی آن برای جنبشهای مقاومت در منطقه، بهویژه جنبش انصارالله را نیز هدف قرار دهد.
اسرائیل معتقد است که این مذاکرات فایدهای ندارد، زیرا زمان به نفع ایران است که همچنان به یمن سلاح ارسال میکند.
به گفته دیب، اما دولت آمریکا محاسبات متفاوتی دارد که به دیدگاه اسرائیل محدود نمیشود، بلکه به آنچه در منطقه اساسی میداند، یعنی استقرار سیاست تحمیل «توازنها» است، به طوری که ایران یکی از این نیروهای متوازن باشد. زیرا گزارشهای آمریکایی معتقدند که شکست ایران حضور ترکیه را در منطقه تقویت خواهد کرد و آنچه در سوریه اتفاق میافتد، نمونهای از آن است.
بحث در مورد انجام حملات به ایران با اعلام ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه مبنی بر امضای توافقنامه مشارکت کامل در سطوح اقتصادی و نظامی که اجرایی شده و به مدت 20 سال معتبر است، پیچیده شده است.
این امر حرکت به سمت جنگ مستقیم با ایران را پیچیده کرده است و روسیه را بر آن داشته تا شرایط مذاکره خود با دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا را که برای توقف جنگ در اوکراین عجله دارد، بهبود بخشد.
نباید به حفرهای که موشک به عمق 25 متر ایجاد کرد یا اختلال موقت در حرکت هوانوردی اسرائیل بسنده کرد، بلکه باید به ابعاد آن در چارچوب توانایی یمن در تحمیل محاصره دریایی و امروز یک محاصره هوایی واقعی بر اسرائیل توجه کرد، که ممکن است نتانیاهو را وادار کند تا به طور جدی نه به فکر پاسخ، بلکه به فکر تسلیم شدن برای عبور کمکهای بشردوستانه و پزشکی به نوار محاصره شده برای بیش از ماهها باشد.
تهدیدات آمریکا و اسرائیل علیه یمن فایدهای ندارد، زیرا ماهیت پیچیده یمن با جغرافیای کوهستانی، کار را برای انجام حملات هوایی پیچیده میکند. ظاهراً حوثی ها سامانههای موشکی خود را در بیش از یک منطقه مستقر کرده است که هدف قرار دادن آن را برای هواپیماها دشوار میکند، همچنین دارای سامانههای موشکی بالستیک غیرمتعارف است که قادر به شکستن پدافند هوایی و اصابت به اهداف خود هستند.
به همین دلیل، بسیاری از ناظران معتقدند که حملات هوایی هر چقدر هم که تشدید شوند و به پالایشگاهها، بنادر، فرودگاهها و غیره اصابت کنند، اما مطمئناً توانایی بازدارندگی برای حملات موشکی که از سوی حوثیها ادامه خواهد یافت، ندارند. این به ماهیت حوثی و آمادگی او برای یک جنگ طولانی در منطقه برمیگردد، بنابراین حوثی ها فقط با دستیابی به توافقهایی در غزه که ساکنان غزه را به مناطق و خانههای خود بازگرداند، بازداشته خواهند شد.
اعلام حوثیها مبنی براعمال «ممنوعیت پرواز فراگیر» بر اسرائیل، یک گام تشدید کننده است که هدف آن اعمال فشار بر اسرائیل برای توقف عملیات خود در غزه، از طریق تهدید امنیت هوایی و مختل کردن حرکت هوانوردی است. این تحول نوید گسترش دامنه درگیری و باز کردن جبهههای جدید را میدهد که مستلزم اقدامات دیپلماتیک فوری برای مهار تنش است.
اسرائیل گزینههای نظامی زیادی ندارد، جز انجام حملات هوایی، دقیقاً همانطور که آمریکا اکنون برای توقف پرتاب موشکها از یمن انجام میدهد. اما تنها یک راه حل پیش روی خود دارد و آن این است که مجبور شود، هر چقدر هم که جنگ طول بکشد، به پذیرش شرایط مذاکره تن دهد، به جای اینکه وارد بحثهای رسانهای بیهوده با کشورهایی مانند قطر شود که مشتاق دستیابی به توافقهایی به نفع همه هستند.
جیرار دیب در پایان نوشت: به همین دلیل، نه پاسخ «هفت برابر»و نه پاسخ «شدید» به تهران ممکن است به اهداف مورد نظر دست یابد، بلکه رفتن به سمت توافق و ارائه امتیاز از سوی حاکمیت راست افراطی اسرائیل تنها چیزی است که از آن در برابر موشکهای حوثی و شاید دیگران در کوتاه مدت محافظت میکند.