آیت الله العظمی صانعی(ره): نصیحت ائمه مؤمنین، یعنی خیر اسلام و مسلمین را خواستن.
همه چیز شیعه از ائمه معصومین: است و اگر آقا باقر العلوم جلسه درس دارد و روایات و احادیث از او و از فرزند بزرگوارش جعفر بن محمد الصادق منتشر میشود، این مربوط به ابى عبدالله (ع) و مربوط به امیرالمؤمنین (ع)، یعنى مربوط به همه ائمه: است و ما هم اگر امروز جلسه بحث داریم، اولاً تاریخ را یادمان نرود و انقلاب را فراموش نکنیم و شهدا را از یاد نبریم، جانبازان را از یاد نبریم، آزادگان از یادمان نرود، کسانى که در انقلاب سرمایهگذارى کردهاند، از یادمان نرود و کسانى که در نهضت سرمایهگذارى کردهاند، از یادمان نرود. من یک دلیل و شاهد براى شما بگویم که علم باقر العلوم (ع) هم مربوط به همه ائمه است. این را «تحصیل تاریخى» مىگویند. این را مىگویند «اجتهاد تاریخى» این دیگر فقه نیست.
امام هشتم (ع) مىفرماید: نوشته نگین انگشتر باقر العلوم «العزّة لله» بود[1] و نوشته روى نگین انگشتر امام حسین(ع) إِنَّ الله بَالِغُ أَمْرِهِ بود.[2] این چه معنا دارد؟ از امام هشتم نقل شده است که نقش خاتم ایـن آیه بود: مَا شَاءَ الله لَا قُوَّةَ إِلَّا بِالله[3] .[4]
مسیر باقر العلوم (ع)، زین العابدین (ع)، حسین بن على(ع)و امیرالمؤمنین(ع) یکی بود، یعنى همه در یک مسیر هستند و به یک راه هدایت میکنند. اگر باقر العلوم(ع) درس مىدهد و محدثین بزرگ از حضور او استفاده مىکنند، به دلیل قیام حسین بن على است و اگر درس مىگوید، چون على(ع) بار مظلومیت را سالیان دراز به دوش کشیده است. اینکه على مظلوم بود، چون طرفدار سرمایهدار نبود، اگر علی با پولدارها سازش میکرد، طرفداری از پولدارها میکرد، میماند. علی یاد بیچارهها و محرومین بود، علی شمع بیت المال را خاموش میکرد، على آهن داغ شده را نزدیک برادرش عقیل برد. اینکه روى مهر انگشتر باقر العلوم نوشته شده بود «العزة لله»، یعنى آقاى عالم، آقاى محدّث، آقاى مفسر، آقاى روحانى، بدان عزّت از آن خداست و خودت را ذلیل نکن، براى اینکه عزّت ظاهرى پیدا کنى؛ Pوَلِله الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِین[5] آقا باش، آزاد باش، سربلند باش، حرفت را بزن، سخنت را بگو، برداشتهای دینى خودت را بیان کن، Pإِنَّ الْعِزَّةَ لِله جَمِیعاً.[6]
باقرالعلوم(ع) میفرماید: «سِلاحُ اللِّئَامِ قَبِیحُ الْکَلامِ»؛[7] اسلحه آدمهای پست، بدزبانی است. اگر هر وقت دیدیم که بدزبان هستیم، بدانیم آن روز پَست شدیم، اگر هر کسی را دیدیم بدزبان است، بدانیم پَست است، آدم منظم، آدم مکرّم، بدزبان نیست. اینکه گاهی آدم بدزبانی میکند و اسم آن را میگذارد انتقاد سازنده، این غلط است، نصیحت ائمه مؤمنین، یعنی خیر اسلام و مسلمین را خواستن.
مجالس عزاداری سنتی را اجر بنهید، سنتهای حسنهای که سیاست اهل بیت: بر آن سنتها بوده است را نگه دارید. همان نشستن دور هم، همان گریه کردن، همانکه یک آقای منبری دو تا مطلب را نقل کند، بعد دو تا شعر بخواند، دو تا مرثیه بخواند، این سنت حسنهای است که نیاکان ما آوردهاند. خود باقرالعلوم هم سفارش کرده است، امام باقر7فرمود: «ده سال در مِنا برای من عزاداری کنید».[8] این فرهنگ روضهخوانی را از بین نبرید، با روضهخوانی نهضت به انقلاب رسید. در کلمات خود نگویید فلانی روضهخوان است. مرحوم سید علی نجفآبادی با همه فضیلت، در اصفهان میگفت به من میگویند سیدعلی یک روضهخوان است، چون تا آخر منبر میرفت و از منبر ارتزاق میکرد. منبر را ارزشمند بدانید. گفتن سخنان اهل بیت را محترم بدانید. گرچه برای زن و بچه خودتان هم شده است، بنشینید یک ربع، ده دقیقه برای آنها دو تا روایت بخوانید، برای آنها دو تا حدیث بخوانید. یک ذکر مصیبت، ولو به عنوان تمرین منبر، ثواب دارد، چون احیای سنت حسنه است.
[1]. نقش خاتم امام حسن، امام باقر، امام رضا، امام هادی: «العزّة لله» بوده است، (نک: دلائل الإمامة، ص 216؛ 359؛ 397).
[2]. وسائل الشیعه، ج 5، ص 100، ح 5.
[3]. بحار الأنوار، ج 49، ص 2، ح 1. آیه 39 سورۀ کهف: «هر چه خداى خواهد [همان شود]، هیچ نیرویى نیست، مگر به خدا».
[4]. در مورد نقش خاتم و انگشتر امامان: روایات مختلف است و شاید این اختلاف از آن جهت باشد که بعضی از امامان یا هر کدام از آنها چند خاتم داشتهاند که هر کدام را در مواقعی خاص استفاده میکردند؛ مثلاً امام صادق(ع)در مورد خاتم امام حسین(ع) میفرماید که آن از رسول خدا (ص) بود که بعد از ایشان امام علی(ع)آن را میپوشید و بعد از امام علی(ع)به امام حسن(ع) رسید و بعد به امام حسین و امام سجاد و امام باقر:، و الآن نزد من است که جمعهها آن را به دست کرده و نماز میخوانم و نقش خاتم آن «لَا إِلَهَ إِلَّا الله عُدَّةٌ لِلِقَاءِ الله» است، (بحار الأنوار، ج 46، ص 17، ح 1). بنابر روایتی دیگر امام رضا(ع) نقش خاتم امام حسین(ع) را «إنّ الله بالغ أمره» میگویند، (بحار الأنوار، ج 46، ص 221). ظاهراً این خاتم امام حسن(ع) بوده که امام حسین(ع)بعد از ایشان آن را استفاده میکرده است.
[5]. منافقون (63): 8: «عزّت از آنِ خدا و از آنِ پیامبر او و از آنِ مؤمنان است».
[6]. یونس (10): 65: «عزّت، همه از آنِ خدا است».
[7]. کشف الغمّه، ج 2، ص 121؛ بحار الأنوار، ج 75، ص 185، ح 14.
[8]. وسائل الشیعه، ج 17، ص 125، ح 1: «عَنْ أَبِی عَبْدِالله7قَالَ: قَالَ لِی أَبِی: یَا جَعْفَرُ! أَوْقِفْ لِی مِنْ مَالِی کَذَا وَکَذَا لِنَوَادِبَ تَنْدُبُنِی عَشْرَ سِنِینَ بِمِنًى أَیَّامَ مِنًى».