دیدار اخیر دونالد ترامپ و بنیامین نتانیاهو بار دیگر نشان داد که مسئله اصلی واشنگتن و تل‌آویو نه یک برنامه تسلیحاتی مشخص، بلکه خود «ایرانِ مستقل» است؛ جایی که هر نشانه‌ای از احیا—اقتصادی، سیاسی یا نظامی—به‌عنوان تهدید تلقی می‌شود و خطوط قرمز، بسته به شرایط، مدام جابه‌جا می‌شوند.

به گزارش سرویس بین‌الملل جماران، ابراهیم ماجد، تحلیلگر لبنانی  و نزدیک به حزب‌الله نوشت: در دیدار دونالد ترامپ با بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، رئیس‌جمهور آمریکا بار دیگر تهدیدهای خود علیه ایران را تکرار کرد؛ تهدیدهایی که نشان می‌دهد ایالات متحده و اسرائیل هیچ‌گونه احیای ایران را—در هیچ سطحی—قابل تحمل نمی‌دانند.

 

20251107_150249

 

ترامپ در این دیدار صراحتاً گفت: «شنیده‌ام ایران در حال تلاش برای احیاست؛ اگر این اتفاق بیفتد، مجبور خواهیم بود به آن ضربه بزنیم. اگر ایران برنامه موشکی خود را ادامه دهد، از حمله حمایت می‌کنم. و اگر برنامه هسته‌ای خود را ادامه دهد، حمله باید فوری باشد.»

این اظهارات، که از سوی نتانیاهو نیز تکرار شد، بار دیگر الگویی ثابت در استراتژی مشترک آمریکا و اسرائیل را آشکار می‌کند: جابجایی مداوم خطوط قرمز با هدف حفظ وضعیت تقابل دائمی با ایران.

سال‌ها، برنامه هسته‌ای ایران به‌عنوان تهدید وجودی نهایی معرفی شد. تحریم‌ها، ترورها، عملیات خرابکارانه، فشارهای دیپلماتیک و تهدیدهای نظامی، همگی با هدف توقف این برنامه توجیه می‌شدند. اکنون، در حالی که این پرونده تا حدی منجمد شده، توجیه جدیدی جای آن را گرفته است: برنامه موشکی ایران.

این جابه‌جایی، نه تصادفی است و نه صرفاً فنی؛ بلکه بازتاب یک منطق ژئوپلیتیک عمیق‌تر است. ایران نه به دلیل یک اقدام خاص، بلکه به دلیل استقلال استراتژیک خود هدف قرار می‌گیرد. در این چارچوب، تمرکز از یک برنامه تسلیحاتی مشخص فراتر رفته و به مسئله‌ای بنیادی‌تر گسترش می‌یابد: دامنه حاکمیت تصمیم‌گیری و استقلال راهبردی ایران.

چارچوب صریح ترامپ—اینکه اگر ایران احیاء شود یا اگر برنامه موشکی خود را ادامه دهد باید به آن ضربه زد—هدف واقعی را آشکار می‌کند: نه بازدارندگی، بلکه مهار دائمی و تضعیف ساختاری ایران.

با وجود این لفاظی‌های علنی، نه واشنگتن و نه تل‌آویو در شرایط فعلی به‌دنبال یک رویارویی نظامی مستقیم نیستند. اولویت آن‌ها تضعیف ایران در سطوح اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است و تنها در صورتی به گزینه نظامی روی می‌آورند که پروژه بی‌ثبات‌سازی داخلی شکست بخورد.

استراتژی کنونی بر جنگ اقتصادی، انزوای سیاسی، عملیات اطلاعاتی و تلاش‌های سیستماتیک برای برانگیختن شکاف‌های اجتماعی و قومی در داخل ایران استوار است، نه بر جنگ آشکار.

در این چارچوب، برنامه موشکی صرفاً بهانه‌ای تازه برای تداوم فشار محسوب می‌شود. هرگاه یک خط قرمز—مانند پرونده هسته‌ای—محدود یا مهار شود، خط قرمز دیگری جای آن را می‌گیرد. این الگو نشان می‌دهد که هدف نهایی نه کنترل تسلیحات، بلکه محدودسازی حاکمیت و استقلال ایران در چارچوب نظم مطلوب آمریکا و اسرائیل است.

از این رو، لفاظی‌های ترامپ و نتانیاهو بیش از آنکه نشانه آمادگی برای اقدام نظامی فوری باشد، حامل پیامی روشن است: هیچ شکلی از احیای ایران—چه سیاسی، چه اقتصادی و چه نظامی—تحمل نخواهد شد.

توانمندی‌های مستقل ایران، اعم از نظامی، فناورانه یا اقتصادی، از منظر سیاستمداران آمریکایی و اسرائیلی به‌عنوان چالش‌هایی علیه موازنه قدرت منطقه‌ای موجود تعریف می‌شوند و به همین دلیل، ذاتاً «تهدید» تلقی می‌گردند.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.