چشمهایت را یک دقیقه ببند و شمرده بگو 'کرمانشاه'

به اندازه ای که شمرده ،شمرده بگویی کرمانشاه ،سرپل ذهاب ،ازگله ،قصرشیرین و
......ایران.
حالا چشمهایت را باز کن، فکر کن خانه خراب شدی، نه به آن مفهوم که همه میشناسیم به معنای داغ و داغ و داغ...
پسرت زیر آوار مانده ،دخترت زخمی است ،همسرت دلشکسته نوحه میکند ،ماشین خوشکلت که تازه از کمپانی گرفتی زیر آجرها له شده.
تلویزیون پلاسما پنجاه اینچ خانه ات هیچ ،بوفه پر از تزیینات را ول کن، راستی پدرت ،مادرت ،خواهرت ،برادرت کجا هستند؟.
موبایل زیبایت کار نمیکند، علمک گاز خانه ات ، آماده انفجار است و شیشه های دوجداره رفلکسی خانه ات حالا تیز و برنده، شاهرگ زندگیت را زده و تو چه می کنی.
امشب، اگر خانه ای و استراحت میکنی، پتوی دخترت را محکمتر کن ولی نگران نباش گاز خانه ات قطع نمیشود.
شب است و سرما و بوران و باران، خدایا، زمستان نشود.
چشم های نگران در غرب کشور به دستهای سخاوتگر ما دوخته شده پس همت بلند داریم. یا علی مدد
دکتر 'سید محمد رضا آقایی'