شهرداد روحانی، آهنگساز و رهبر ارکستر، در گفتوگو با سروش صحت در تازهترین قسمت برنامه «اکنون»، از خانواده هنری خود، مسیر ورودش به موسیقی، دشواریهای آموزش ویولن و تجربههای بینالمللیاش صحبت کرد.
شهرداد روحانی، آهنگساز و رهبر ارکستر، در گفتوگو با سروش صحت در تازهترین قسمت برنامه «اکنون»، از خانواده هنری خود، مسیر ورودش به موسیقی، دشواریهای آموزش ویولن و تجربههای بینالمللیاش صحبت کرد.
موضوع حسی که رهبری ارکستر با وجود پشتکردن به تماشاگران دارد و از فضا میگیرد، از مواردی بود که او در خصوص آن گفت: در درجه اول رهبر باید ارتباط خود را با نوازندگان برقرار کند. اما در جریان اجرا بارها احساس کردهام که انرژی و واکنش مخاطب حتی از پشت سر منتقل میشود. تفاوت اجرای یک کنسرت در ایران با مخاطبان ایرانی، با اجرای همان قطعه در کشوری دیگر که مخاطبان غیرایرانی دارد، کاملاً محسوس است. این انرژی و دریافت متقابل بخش مهمی از فرآیند اجراست.»
روحانی همچنین درباره خطاهای احتمالی در حین اجرا اظهار داشت: «در ارکستر ممکن است نوازندهای نت اشتباه بزند، اما حرفهای بودن اعضا باعث میشود اجرا ادامه یابد. رهبر باید در همان لحظه خطا را تشخیص دهد و با هدایت درست، مسیر کلی اثر را حفظ کند.»
شهرداد روحانی در بخش دیگری از گفتوگو درباره مسیر خود پس از برنامههای تلویزیونی و تجربههای گوناگون موسیقایی توضیح داد.
او با اشاره به تفاوت مسیر خود و برادرانش افزود: «من به خاطر علاقه شخصی به سمت موسیقی کلاسیک رفتم، هرچند برادرانم هم تا مقطعی در این حوزه تحصیل کردند و بعد سبکهای دیگری را برای فعالیت انتخاب کردند. به نظر من موسیقی فرقی نمیکند در چه سبکی باشد، موسیقی یک علم است که باید آن را یاد گرفت. در کنار موسیقی کلاسیک، در سبکهایی مانند موسیقی جز، پاپ و حتی موسیقی ایرانی نیز کار کردهام. اما موسیقی کلاسیک برای من جایگاه ویژهای دارد، چون بسیار عمیق است و حتی پس از دویست یا سیصد سال هنوز حرف تازهای برای گفتن دارد.»
روحانی درباره تجربه همکاری با گروه «بلک کتس» در سالهای نوجوانی گفت: «حدود شانزده، هفده ساله بودم که مدتی کوتاه با این گروه همکاری کردم و ساز کیبورد مینواختم. در آن زمان آقای شهبال شبپره و زندهیاد فرهاد هم حضور داشتند. این همکاری تنها پنج یا شش ماه طول کشید، اما برای من تجربه ارزشمندی بود. در آن دوران حتی قطعاتی را برای گروه تنظیم میکردم، بهویژه تنظیم قطعات خارجی برای سازهای بادی مثل ترومپت، ترومبون و ساکسیفون. این تجربه به من کمک کرد با تکنیکهای تنظیم برای سازهای مختلف آشنا شوم. البته از همان ابتدا میدانستم که مسیر اصلی من موسیقی کلاسیک و آهنگسازی خواهد بود.»
همکاری با زوبین مهتا در اجرای هندوستان هم از دیگر موضوعاتی بود که این رهبر ارکستر در خصوص آن عنوان کرد: با خوانندهای آشنا شدم با نام مهتاب مهتا که فرزند زوبین مهتا رهبر ارکستر هندوستان بود. اگر یادتان باشد ایشان جزو پارسیهایی هستند که به هندوستان مهاجرت کردند. من یک ماه نزد آقای مهتا روی ویولن کار کردم. بعد از یک ماه گفتند: «شما دوباره برگشتید به همان دوران گذشته و میتوانید ادامه دهید.» برای من خیلی دلانگیز و جالب بود که در آن جایگاه، وقتی نیاز داشتم، باز رفتم سر کلاس، معلم گرفتم و تمرین کردم.
وی در ادامه گفت: بعد پیشنهاد دادم که من این دیالوگ ویولن را اجرا کنم. اما قرار شد بخشهایی را بداههنوازی کنم. این برای من چالش بزرگی بود، چون نوازندههای موسیقی کلاسیک معمولاً عادت دارند نت به نت بزنند و بداههنوازی در کارشان نیست. با پیانو بداههنوازی برایم سادهتر بود چون جز و موسیقی جذب خوانده بودم، اما با ویولن هیچوقت چنین تجربهای نداشتم. خانم «کریم بریکس» که نوازنده همراه بود، تخصصش بداههنوازی بود. این چالش دوباره برایم جذاب شد؛ برگشته بودم به تکنیک قبلی ویولن، اما باید یاد میگرفتم چطور بداهه پاسخ بدهم.
این آهنگساز برجسته افزود: در نهایت کار خیلی خوب انجام شد. بخشی از آن سوالوجواب ویولنها برنامهریزی شده بود، شاید حدود ۴۰ درصد، اما بیشترش همان لحظه اجرا شد. خوشبختانه موفقیتآمیز بود، چون اگر اشتباهی رخ میداد دیگر قابل جبران نبود؛ برنامه زنده بود. جالب اینجاست که در آن بخش ارکستر بدون رهبر اجرا کرد و من فقط نگاه میکردم. همین هم برای نوازندگان ارکستر سمفونیک لندن که با ما بودند، خیلی جالب و غافلگیرکننده بود.
او در پایان با اشاره به استفاده از ویولون قدیمی در این اجرا یادآور شد: نکته دیگر این بود که ویولنی که در آن برنامه نواختم قدمتی بیش از صد سال داشت. هر بار که آن ویولن را در دست میگیرم و به آن نگاه میکنم، تمام آن خاطرات و بهویژه جمله آن وزیر یونانی برایم زنده میشود.