به دور‌وبرمان که نگاه کنیم، هر‌کدام از دوستان و همسایگان و اقوام ما شغلی برای خود انتخاب کرده‌اند، نجار، بنا، کاسب کارمند و… اما در میان تمام این مشاغل وجود دارند مشاغلی که حالا دیگر کارشان از این عنوان گذشته و جا دارد به‌جای اینکه بگوییم این نوع مشاغل، بنویسیم مشاغلی که در آن باید جانت را کف دست بگیری و به میدان کسب روزی بروی.
« بازی با مرگ»، «‌مرگ و زندگی»، «‌زندگی در چنگال مرگ» و همه‌وهمه عباراتی است که بینندگان و مخاطبان این شغل به آن نسبت می‌دهند.
همیشه گمان می‌کردم مشاغلی مانند آتش‌نشانی، کار در معدن یا حتی همین خبرنگاری و روزنامه‌نگاری خودمان جزو مشاغل سخت و زیان‌آور محسوب می‌شود اما با دیدن «دیوار مرگ» متوجه شدم مشاغل دیگری هم وجود دارند که بالاتر از سخت‌ و‌ زیان‌آور قرار می‌گیرند؛ مشاغلی از جنس مرز زندگی و مرگ… بیست روز پیش اتفاق جالبی نظر مرا به خود جلب کرد.
دیدن پوسترها و تبلیغات مرد موتور سوار در استوانه دیوار مرگ، اتفاقی نبود که بتوان با بی توجهی از آن گذشت.
این دیواره حدود یک ماه است که هر شب در چند سانس متوالی میزبان شهروندان عزیز گچسارانی می باشد و با استقبال پرشور مردم مواجه شده است.
با راه اندازی این دیواره ، رونق خاصی به پارک دوستی شهر دوگنبدان داده شده که این امر سبب شد به سراغ « کرامت اله چمن » مردی بی باک و البته «خاص» که جرات و جسارت و هنر خود را همراه با موتور کراس خود بر دیوار مرگ به نمایش می‌گذارد و با به خطر انداختن جان خود ، لحظات جذاب و مفرحی را برای شهروندان فراهم می کند.
دیوار مرگ، بازی با مرگ، بیننده نمایش جالب و حیرت‌انگیز مرد آهنین میدان باشید…. با شنیدن این جملات، جمعیت تقریبا به سمت دیوار استوانه‌ای سرازیر می‌شود.
از داخل این استوانه صدای مبهمی از گاز دادن‌های پی‌در‌پی موتور‌سیکلت به گوش می‌رسد.
نزدیک جمعیت می‌شوم و با خرید بلیط به بالای دیوار استوانه‌ای‌شکل چوبی می‌رسم. تا چشم کار می‌کند، چوب است و دیوار. انتهای استوانه هم تنها یک میله قرار دارد و در کنار آن هم دو موتور‌سیکلت. تبلیغات ادامه دارد. گویا قرار است راکب موتور‌سیکلت بر همین موتور ساده خود دیوار مرگ را دور بزند.
از دریچه کوچک داخل استوانه دیوار مرگ وارد می شود. بعد از ادای احترام به حاضران کلاه ایمنی را بر سر گذاشته و سوار موتور می شود.
با حرکت او بر دیوار مرگ چارچوب استوانه زیر پاهای آدم شروع به لرزیدن می کند. موتور‌سوار بر روی موتور خود قرار می‌گیرد و بی‌محابا کار را آغاز می‌کند. دور اول، دور دوم و دور سوم….. هر‌چه شدت دور موتور بیشتر میشود، ارتفاعش از زمین هم زیادتر می‌شود. با دور زدن در استوانه چوبی بالا می‌آید، تا آنجا که سر او از استوانه بالا می‌زند و حالا دیگر شهروندان که در ارتفاعی محسوس دورتادور استوانه را گرفته‌اند، کاملا خود او و موتورش را می‌بینند.
موتورسوار دستانش را رها می‌کند و سوت‌وجیغ جمعیت فضا را پر می‌کند. جیغ‌ها و تشویق‌ها به او انرژی می‌دهد و دوباره بدون دست، موتور را در همان ارتفاع هدایت می‌کند و می‌چرخد و خاطره‌ای دیگر در استوانه دیوار مرگ در ذهن‌ها جاری می‌سازد.با حرکات ماهرانه اش بروی موتور لباس عوض می کند و دو دستی که در حال دور زدن رو به مردم بلند کرده و دست می زند تشویق همگان را به خود جلب می کند.
صدای کف و سوت بر صدای موتور غالب گشته و همه برایش پول می ریزند و بعضی دیگر پول را به دستش می دهند.
دیدن نمایش‌های جالب این موتورسوار بی باک تمام حاضران غرق در هیجان و تحیر بودند . کرامت اله چمن” مرد موتور سوار دیوار مرگ در ایران است که با وجود 27سال سابقه کاری در داخل و خارج از کشور در اجرای حرکات آکروباتیک با موتور و خودرو بر روی دیواره مرگ این یک ماهی که مهمان مردم گچساران است از طرف خبرنگاران فعال و پرذوق این شهرستان خبر و گزارشی از وی انعکاس داده نشده است.
27سال در دیوار مرگ
کرامت اله چمن معروف به «آریا چمن » راکب موتور‌سوار در دیوار مرگ است که کار مهیج و خطرناک موتورسواری و بدل‌کاری را از جوانی آغاز کرده و تا الان حدود 27‌سال از عمر خود را در این راه و حرفه خطرناک صرف کرده است. او که تنها شرط ادامه و پیشرفت در این کار را علاقه خود می داند

چمن در این‌باره می‌گوید:از سال 1369 فعالیت خود را در این رشته آغاز نمودم حدود 12سالی با موتورسیکلت و حدود چهارده سال است با ماشین دراین حرفه بطور مستمر مشغولم از زمان طفولیت و ابتدایی بصورت خودجوش کارهایی با دوچرخه انجام میدادم ابتدا بصورت اماتور و بعد کاملا حرفه ای به حرکتهای نمایشی در روستای مندان از توابع بخش چرام که ان زمان جاده ای خاکی و فاقد آب و برق و گاز بود فعالیت داشتم مثلا در سراشیب تند با دوچرخه سراپا به حالت اسکی می ایستادم و لباس عوض میکردم بدون از اینکه الگویی از جایی و حتی در تلوزیون دیده باشم .
او بیان می‌کند: از همان ابتدای جوانی علاقه زیاد به موتور باعث شد که به سمت کارهای درارتباط با موتور پیش بروم. به همین دلیل به این هنرا گرایش پیدا کردم.
چمن تاکید می‌کند: درمورد راه و روش و آموزش کار با موتور در دیوار مرگ از هیچ‌کجا و هیچ منبعی آموزش ندیده‌ام و همه آموزش‌های من تجربی و اکتسابی بوده است.
از مشکلات حرفه خود بگویید.
خوب این کار هم مثل بقیه کارها ی دیگر مشکلات خاص خودش را دارد در سالهای اول چه از زمان دوچرخه سواری و چه موتورسواری بارها دچار صدمات و ضربات جسمی شدم که منجر به شکستن استخوان دست و پایم گردید اما با خودباوری و اعتماد به نفس مطلق به توان خود در این راه ایمان داشتم و هر بار زمین خوردم امیدوارتر بلند شدم و هیچ کار دشواری را خارج از اراده و توان انسان نمیدانم اما به شرط خواستن و طبیعی است که هر کاری بهای خاص خودش را دارد !… و در مجموع به قول هگل بزرگ بشر دوران کودکی را دارد طی می کند میلیاردها سال است زمین در نورد است ولی حول سیصد سال است گر آهن به معنای آنچنانی شکوفا شد …من صدای خنده نسل فردا را به زندگی امروز خویش میشنوم …بقول سعدی : رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند بنگر که تا چه حد است مقام آدمیت
به نظر می رسد که مخاطره هایی که در حرفه شما وجود دارد بیش از درآمد شماست. در مقابل این درآمد زندگی چگونه می گذرد؟ چطور شد به موتور سواری آن هم دیوار مرگ روی آوردید؟انگیزه شما از این کار؟

این موتورسوار مرگ که لذت زندگی و هیجان کار دیوار مرگ در چشمانش هویداست. برای او دیوار مرگ معنا بخش زندگی است که شور و نشاط زندگی و حتی خاطراتش در دیوار مرگ خلاصه می‌شود. دیواری که نام مرگ را بر آن نهاده‌اند اما او زندگی را با آن معنا می‌کند و می گوید : در اوایل فقط جهت سرگرمی و تخلیه هیجانات روحی و نوعی ماجراجویی بود که در درون خود داشتم و تنها چیزی که فکر نمی کردم درآمد ناشی از این کار بود و بعدها هم شغل من شد و هم مکانی برای سرگرمی و اوقات فراغت مردم تا لحظاتی را در شور و شادی و هیجان بسر ببرند .

تنها راکب دیوار مرگ در استان که این روزها ادامه فعالیتش در شهرستان ماست، به درآمد ماهیانه اندک خود در این حوزه اشاره می‌کند و می‌گوید: کسی که از جان خود مایه می‌گذارد، نیازمند حمایت مالی و معنوی است؛ چیزی که تا الان از آن به نحو محسوس بهره‌مند نبوده‌ام.

برای اجراهای خود به کدام کشور و شهرها دعوت شده اید؟

با توجه به فعالیت انحصاری بنده در این حرفه همه جای ایران سرای من است و در تابستان ها معمولا در مراکز استانها و کلان شهرها و بقیه فصول با توجه به شرایط آب و هوایی در شهرهای کوچکتر مستقر میشوم و خارج از کشور هم گذری بر امارات متحده عربی و دبی و ترکیه داشته و از هنرم استفاده کرده اند و انشاله در نظر دارم کلیه کشورهای جنوب شوروی را در حد امکان سفر و اجرای برنامه داشته باشم.

درباره اجراهای دشوار خود سخن بگویید. ازمخاطراتی که در حرفه شما در ذهنتان ماندگارتر بود (خاطره تلخ یا شیرین) و به نظرتان جالب است برای ما شر ح دهید.

در کل کشور حدود 12نفر با موتور مشغول این حرفه هستند ولی با ماشین فقط خودم بصورت منحصربه فرد با ماشین مداوم و یکسره فعال و مشغول این کار هستم . چمن در ادامه به تعداد برنامه‌هایی که در یک روز در دیوار مرگ اجرا می‌کند، اشاره می‌کند و می‌افزاید: به‌طور میانگین در یک روز 5سانس و در هر سانس بین 140الی 150 بار دور خود می چرخم . و به قول شاعر : دیوانه ای که لذت دیوانگی چشید
به صد هزار سلسله عاقل نمیشود…!

آیا سر شما گیج نمیرود با این همه دور خود چرخیدن؟

با لبخندی به لب پاسخ میدهد به نظرم سرم خالی باشد گردو پوک صدا میدهد ولی کله بنده خیر –حدود 5الی 10 دقیقه پس از اجرا حال عمومی ام نرمال نیست و عجب اینکه این را در زمان ایستادن حس می کنم ولی از پا نمی افتم و پس از مدت زمانی به حال طبیعی برمیگردم.

عمرچنان کوته است که کلیت آن خاطره ای بیش نیست اما به هر حال حکایتهای عجیبی هرازگاهی برای هر کس ممکن است پیش آید.

چند سال پیش تهران روزی مشغول اجرای نمایش بودم بچه ای حدود 7-8 ساله با کوله پشتی که ظاهرا ابزار کفاشی در آن بود با دستهای واکسی پشت پنجره بلیط فروشی پیدا شد شخصا بلند شدم و با دلسوزی مبلغی پول به وی دادم و سپس با بلیطی مجانی او برای اجرای نمایش بالا رفت …هنگام نمایش با تعجب تمام دیدم تمام پولی که من به او داده بودم با مقداری دیگر از جیب خودش بالای استوانه برای من انعام داد …دریافتم که واقعا بعضی ها با همه کوچکی چقدر بزرگند .

حادثه نداشتم

این موتورسوار با سابقه در ادامه با بیان اینکه کار در تمام این سال‌ها برایش همراه با لحظات خوش و مهیج بوده است، ادامه می‌دهد: در تمام این سال‌ها یک بار برایم اتفاق جزئی افتاد که البته در مقابل این همه لحظات خوش و با مردم بودن آن اتفاقات هیچ است.او به بیان جزئیات خاطره اش می‌پردازد و اینکه یک روز هنگام نمایش در حین دور زدن شیلنگ بنزین از نقطه اتصال جدا شد و یک مرتبه متوجه شدم در حین دور خوردن بالای استوانه میان هاله ای از آتش قرار دارم که در این هنگام مردم فکر کردند که این هم جزو کارهای نمایشی است داشتند برایم کف و سوت می زدند . در نتیجه چون نمی توانستم ترمز بزنم با حوصله بعد از چند دور چرخیدن بالجبار پایین آمدم و با کمپسول آتش نشانی آتش را خاموش کردم.

وی تاکید می‌کند: هر مرتبه که دور می‌زنم، 50‌درصد حواسم به دور زدن و 50‌درصد دیگر حواسم را به توجه و ارتباط‌گیری با مردم اختصاص می‌دهم.
چمن از ارتباط با مخاطبان در هنگام دور زدن می‌گوید و بیان می‌کند: نگاه‌ کردن به مردم و دست‌ها و تشویق‌های آنان به من انرژی می‌دهد و گاهی اوقات همین انرژی باعث می‌شود که از حد میانگین بیشتر دور بزنم.

کمی در مورد زندگی شخصی خود بگویید.

چیزی که سین و جین همه هست …چرا ازدواج نمیکنی ؟ به حضور می رساند نه اینکه از زندگی فراری هستم و گریزان بلکه علت اصلی ماجرا سیار بودن حرفه و شغلم هنوز مجرد هستم و ریاضت کش

و در پایان اگر سخنی را لازم به بیان می دانید ذکر کنید.

چون مردم تفریح خاصی ندارند دیدن کار آکروباتیک ما برایشان سرگرمی و تفریح خوبی است از مسئولین محترم انتظار میرود بهای بیشتری به سرگرمی و اوقات فراغت جوانان دهند چرا که این نوع کارها مکانی است برای تخلیه انرژی و روحی جوانان و از آنجایی که خنده و هیجان و شادی و گریه و ماتم همه همزادند در سرشت بشر و زندگی لاینفک زندگی و تمام رده سنی بشر نیازمند شادی است . لذا توجه بیشتر مسئولین باعث دلگرمی و فعالیت بیشتر امثال ماها خواهد شد .چمن می‌گوید: دیوار مرگ معادل فارسی این ورزش است. در تمام دنیا از این کار به‌عنوان یک رشته ورزشی یاد کرده و به آن بها می‌دهند. او بیان می‌کند: من از هیچ منبعی حمایت نمی‌شوم. در‌حالی‌که اگر حمایت بشوم، می‌توانم کارهای خارق‌العاده دیگری را انجام دهم.او از همه مسئولان و متولیان امر ورزش می‌خواهد که به این رشته ورزشی مهیج و پرطرفدار دنیا توجه کنند و به آن بها دهند.وی می‌گوید: هر‌کسی که وارد این حرفه می‌شود، درواقع بازی با جان و گذشتن از جان خود را پذیرفته است؛ به همین دلیل در کل کشور تعداد کمی هستند که این کار را انجام می‌دهند و درمورد حمایت‌ها بسیار مظلوم واقع شده‌ایم.او با بیان اینکه در استان کهگیلویه و بویراحمد تنها راکب دیوار مرگ خود اوست، ادامه می‌دهد: این ورزش به‌دلیل کم‌بودن افراد ماهر، بسیار پر‌طرفدار و مهیج است. اگر به ورزش ما بهای بیشتری داده شود، می‌توانیم سهم بسزایی در جذب توریست و گردشگر داخلی و خارجی داشته باشیم.

در خاتمه از مردم محترم و فهیم شهر دوگنبدان – مسئولین محترم سیاسی و انتظامی – فرماندار محترم – شورای شهر محترم و شهردار خوش ذوق و محترم شهر جناب دکتر ظفری و همچنین از فرماندهی مقتدر نیروهای زحمتکش انتظامی کمال تشکر را دارم.

به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقیست تا اگر باشد فردایی دگر بار

یا هو

تایم مصاحبه به پایان می‌رسد و در حالی که از این هنرمند عزیز خداحافظی می‌کنم که صدا از پشت میکروفن همه جا طنین انداز شده: نمایش موتور سواری بر دیوار مرگ توسط آریا چمن. آکروتیو موتور سواری تقدیم می‌کند. نمایشی از جرات و جسارت ، حرکتی دلاورانه و تلاشی باور نکردنی با موتور سیکلت بر دیوار قائم به ارتفاع شش متر. عملیات آکروبات موتور سواری توسط آریا چمن تا لحظات دیگر آغاز خواهد شد…
دریافت کننده: فرزانه شریفی** انتشاردهنده: علیزاده
8143/1662
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.