پس از بازگشت امام خمینی به ایران تا رحلت ایشان، علاوه بر ارسال روزانه دهها نامه از شخصیتهای سیاسی و مذهبی و گزارشات مختلف نهادهای رسمی کشور، به طور متوسط روزانه 420 نامه ارسالی از سوی مردم و افراد عادی از سراسر کشور و خارج کشور برای دفتر امام خمینی و خطاب به ایشان ارسال می گردید.

 دکتر حمید انصاری: ابتدا دو نکته را مختصرا عرض کرده و سپس سه مکتوب کوتاه منتشر نشده از امام خمینی تقدیم می شود.

الف - پیش از انتشار سه متن مذکور، لازم می دانم مناسبت فراموش ناشدنی امروز را که شصتمین سالگرد قیام 15 خرداد است گرامی بدارم و به یاد مردان و زنان متدین و شجاع ایرانی که در چنین روزی پس از شنیدن خبر دستگیری شبانه امام خمینی در قم ، ورامین و تهران و چندین شهر دیگر در قیامی خودجوش و بدون آمادگی و اعلام قبلی، بی سلاح و بی دفاع سینه های خویش را در برابر رگبار مسلسل نیروهای گارد شاهنشاهی و مأمورین رژیم شاه سپر کردند و با قیام بزرگ خویش پایان عصر استبداد دیرپای شاهنشاهی را در ایران کلید زدند و جمهوریت ایران را در سایه اسلام نوید دادند، با تمام قامت به افتخارشان به احترام بایستم و بر شهیدانشان درود فرستم. پانزده خرداد در مکتب امام خمینی از جایگاهی بس ممتاز برخوردار است. ایشان 15 خرداد را در ادبیات خویش «نقطه عطف»، «مبداء نهضت»، «یوم الله» و «روز بزرگ تاریخى» که «سرآغاز شکوفایى اسلام و استقلال و آزادى ملت است‌» نامیده و بزرگداشت آن را در پرتو بزرگداشت «عاشورا» ضامن حفظ ارزشهای والای نهفته در آن معرفی کرده است.

خوشبختانه در سالهای قبل صدها برگ اسناد مربوط به این واقعه عظیم آنهم از زبان راویان و شاهدان دوایر انتظامی و امنیتی خود رژیم شاه در سه مجموعه ارزشمند : اسناد مبارزاتی امام خمینی در شهربانی (5 جلد)، اسناد مبارزاتی امام خمینی در ساواک (22 جلد) و اسناد مبارزاتی یاران امام در نهضت (17 جلد) منتشر گردیده است که با جستجوی کلید واژه 15 خرداد در این مجموعه ها می توان روایت های دست اول از جزئیات و ابعاد و پیامدهای این رخداد تعیین کننده در مسیر تاریخ کشورمان را ملاحظه نمود.

ب – پس از بازگشت امام خمینی به ایران تا رحلت ایشان، علاوه بر ارسال روزانه دهها نامه از شخصیتهای سیاسی و مذهبی و گزارشات مختلف نهادهای رسمی کشور، به طور متوسط روزانه 420 نامه ارسالی از سوی مردم و افراد عادی از سراسر کشور و خارج کشور برای دفتر امام خمینی و خطاب به ایشان ارسال می گردید؛ بدیهی است که امکان خواندن – تا چه رسد به نوشتن پاسخ – این حجم از نامه ها که برخی از آنها بیش از ده صفحه و متوسط آنها حدود 3 تا 4 صفحه بود وجود نداشت. تمامی این نامه ها توسط اعضای دفتر حضرت امام خوانده می شد و بر اساس عناوین موضوعی تفکیک می شدند و آمار آنها در ذیل موضوعات مختلف که بیانگر سطح و نوع تقاضاهای مردم  بودند در فرمهای مخصوصی به صورت روزانه و همچنین ماهانه و دوره ای تنظیم و به استحضار حضرت امام می رسید. ان شاء الله در فرصتی دیگر گزارشی آماری همراه با نمونه هایی از فرمهای موضوعی مذکور را تقدیم علاقه مندان خواهم کرد.

پاسخ مواردی خاص و معدود از همین نامه های عادی به واسطه شرایطی نظیر محتوای خاص نامه یا وضعیت خاص نویسنده و یا ارجاع مستقیم آن توسط حامل نامه و امثال آن به وسیله خود حضرت امام مرقوم می گردید؛ در صحیفه امام تعدادی از این موارد را می توان ملاحظه نمود و مواردی نیز طبق نظر امام بصورت نقل قول از امام از سوی دفتر ایشان پاسخ داده می شد. اینک که توفیق بازبینی و ویراست جدید صحیفه امام که 23 سال از انتشار آن می گذرد فراهم گردیده و قرار است در ویرایش جدید آن همراه با توضیحات تکمیلی، تعداد زیادی از مکتوبات و بیانات امام خمینی که در چاپهای قبل نیامده بود منتشر شوند، به مناسبت این ایام که یاد آور رابطه عمیق بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی با مردم، و عشق و ارادت کم سابقه مردم به امام خمینی می باشد سه یادداشت کوتاه از همین مجموعه مکتوباتی که تا کنون منتشر نشده اند، که در پاسخ به تقاضای سه نفر (خواهر یک آزاده، برادر یک شهید، و یکی از ارادتمندان به امام) نوشته شده اند، منتشر می گردد:

 

1 – متن نامه و پاسخ درخواست برادر یک شهید:

 

بسمه تعالی

خدمت پدر عزیز و بزرگوار و مهربان

بعد از عرض سلام و ارادت و اخلاص رسم است بزرگتر به کوچک تر هدیه می دهد و همچنین رسم- است جواب هدیه را با هدیه می دهند حال این فرزند کوچک شما به طمع آنکه از پدر بزرگوار خود هدیه دریافت دارد هدیه ای ناقابل خدمت پدر عزیز خود فرستاده است انشاا... مورد قبول واقع شود اگر میل آن پدر مهربان بر آن قرار گرفت که فرزند کوچک خود را مورد مرحمت و تفقد قرار دهند لطف فرموده عبای کهنه ای از خویش را که سالها با آن نماز گذارده اید، مرحمت فرمائید تا انشاء الله حقیر نیز با آن سالها نماز بگذارم شاید به حرمت آن عبای مقدس، نماز ما هم مقبول درگاه ذات اقدس احدیت قرار گیرد. انشاء الله.

علیرضا آقاخانی 2/12/64

فرزند کوچک شما برادر شهید امیرحسین آقاخانی

زاهدان- جام جم- بلوک 36- طبقه دوم- پلاک 3

 

 

شماره.............

تاریخ 11/12/64

بسمه تعالی

جناب آقای علیرضا آقاخانی، دام توفیقه

نامۀ شما و هدیۀ ارزشمندتان خدمت امام مدّ ظلّه العالی رسید و در مورد در خواستی که کرده بودید حضرت امام فرمودند من عبائی که نماز بسیار در آن خوانده باشم ندارم ولی این پارچه ای را که برای شما فرستاده اند، فرمودند «من در آن زیاد نماز خوانده ام» و ما نیز آنرا جهت شما ارسال داشتیم. انشاء الله موفق باشید.

سید هاشم رسولی محلاتی

11/12/64

 

01

 

 

02

 

03

 

 

نکته ای توضیحی درباره یادداشت درخواست فوق:

یادآور می شوم درخواست فوق را نویسنده آن در زمان سفر مرحوم آیت الله رسولی محلاتی(از اعضای دفتر حضرت امام) به سیستان و بلوچستان(اسفند 1364) به ایشان داده است تا حضورا تقدیم امام نماید. آقای آقاخانی همزمان طی نامه ای دیگر که خطاب به آقای رسولی محلاتی نوشته و از ایشان مصرانه خواسته بود تا مطالب نامه را به استحضار امام برساند و حضرت امام خمینی در پاسخ به تقاضای وی چند جمله با امضاء و دستخط خویش مرقوم فرموده بودند که قبلا متن نامه مذکور و پاسخ حضرت امام در صحیفه امام (بدون تصویر دستخط) درج شده است که متن و دستخط آن  به قرار زیر می باشد:

 

 

[حضور محترم حاج آقا رسولى

بعد از عرض سلام و ارادت و اخلاص، غرض از مزاحمت تقاضاى دو خواهش است که در رابطۀ شما با حضرت امام، انجام این دو خواهش زحمت زیادى نخواهد داشت، امیدوارم دریغ نفرموده و ان شاءالله‌ خداوند در آخرت مغفرت و فضل و رحمت بى‌پایانش را دریغ نفرماید. ان‌شاءالله‌.

 اولین خواهش این است که سلام بنده را به عنوان یک مسلمانِ مقلد و یک جهادگر و یک برادرِ شهید خدمت مرجع بزرگ و امام عزیز برسانید.

خدمت مقدسشان عرض کنید که به عزت و جلال خدا در این دیار غربت زنده‌ایم به عشق دیدارتان در تلویزیون و کلام حیاتبخشتان، که به کالبد مردۀ ما جان مى‌بخشد. خدمتشان عرض کنید: هنگامى که حضرت امیر بر منبر رفت گفت از من بپرسید قبل از اینکه از میان شما بروم، من به راههاى آسمان آشناتر از راههاى زمین هستم. آنگاه مردى عرب، از حضرت پرسید تعداد ریشهاى من چند تا است. ما هرگز آن را نخواهیم بخشید؛ چرا که اگر او و دیگران اگر از دریاى بیکران معارف اسلامِ عزیز از حضرتش سؤال مى‌کردند باعث هدایت و سعادت مسلمین و مؤمنین نسلهاى آینده مى‌شدند و کوتاهى کردند و البته این اشکال بر خیلى از مسلمینى که زمان پیامبر اکرم (ص) و ائمۀ اطهار (ع) زندگى مى‌کردند وارد است و چون ما مى‌خواهیم این اشکال بر ما وارد نباشد از حضرت امام انتظار و توقع و خواهش عاجزانه داریم که مردم را و مخصوصاً نسل جوان را که با انقلاب حضرت امام فطرت فقهى‌شان بیدار شده و مشتاقانه طالب هدایت و شناخت معارف زیبا و فقه اسلام عزیز و پیروى راه ائمه اطهار (ع) مى‌باشند فرموده و از مشاهدات خود از عوالم غیب و از مکاشفات خویش از انوار معارف اسلام عزیز، ما نسل جوان را که این انقلاب، آتشى به جانمان انداخته به فیض برسانند. و ما را محروم  نگذارند که آن دنیا اگر قرار است لیاقت حشر با ایشان را داشته باشیم، دامنش را خواهیم گرفت و گلایه خواهیم کرد. دلمان به تفسیر قرآن حضرت امام خوش بود که آن هم متأسفانه قطع شد.

امید است حضرت امام آنطور که صلاح مى‌دانند نسل جوان را که من مى‌دانم بسیارند جوانانى که در این انقلاب دریاى فطرت حق جویى‌شان به خروش آمده است و این حقیر نیز یکى از آنها هستم. ان شاءالله‌ امام با نفَس مسیحایى‌شان این دریاها را آرام ساخته تا امواج این دریاها بستر خویش را به بطالت و گمراهى نیندازد.

و اما خواهش دوم:

 بنده در سال 62، حدود 27 آذرماه به مناسبت روز وحدت روحانى و دانشجو نامه‌اى به دفتر امام فرستادم که در آن سه سؤال فلسفى و یک پیشنهاد مشخص و مهم در مورد وحدت روحانى و دانشجو خدمتشان عرض کرده‌ام که چون آنجا مفصل نوشته‌ام، در اینجا از ذکر آنها خوددارى مى‌کنم. البته جواب نامه نیامد. به دفتر حضرت امام تلفن زدم و از دفتر گفتند که نامه‌ها بایگانى مى‌شود و به عرض امام نمى‌رسد. خواهشم این است که نامه را به عرض حضرت امام برسانید، اگر صلاح دانستند پیشنهادم را در سطح عموم امر بفرمایند و چند خطى یا جواب سؤالهایم را مرقوم فرمایند، آن دستخط را بر دیده نهاده و آرامش روح، شفا و قوّت قلبمان خواهد بود. البته این را به عنوان خانوادۀ شهید تقاضا دارم که امید است ان‌شاءالله‌ باحرمت و اعتبارى که شهدا وخانواده‌شان نزد حضرت امام دارند، بر ما منت گذارده و محروممان نفرمایند، من نیز قول مى‌دهم ان‌شاءالله‌ لیاقتش را داشته باشم. البته مى‌دانم خواهش بیجا از درگاه حضرت امام است و خود را لایق نمى‌بینم ولى آن حضرت را بزرگتر از خواهش خود مى‌دانیم. ببخشید به طول انجامید. در خاتمه از حضور شما مُجدانه و عاجزانه خواهشمندم در انجام این خواهش حقیر، دریغ نفرموده و قبول زحمت فرمایید و ان‌شاءالله‌ این نیز یکى از برکات سفر شما به این استان باشد. ان‌شاءالله‌ خداوند در دنیا و آخرت به شما خیر عنایت بفرماید. قبلاً خود را مدیون این لطف شما مى‌دانم. خدانگهدار. با آرزوى طول عمر با عزت و سلامت حضرت امام و فرج حضرت حجت (عج) و پیروزى رزمندگان اسلام و شفاى مجروحین و معلولین انقلاب و جنگ تحمیلى و علوّ درجۀ شهداى عزیز اسلام.

با تشکر، برادر کوچک شما. علیرضا آقاخانى ـ 1 / 12 / 64

آدرس: زاهدان ـ جام جم ـ بلوک 36 ـ طبقه دوم ـ پلاک 3]

 

بسمه تعالى

     فرزند عزیزم، امید است که من موفق شوم به قدردانى از امثال شما عزیزان. و از خداوند براى شما توفیق و سعادت خواستارم. خداوند تعالى ملت بزرگوار ما را که در راه اسلام از هیچ فداکارى دریغ ندارند، سعادتمند فرماید و رزمندگان بسیار عزیز را به پیروزى نهایى موفق نماید. من دعاى به همه را فراموش نمى‌کنم. والسلام علیکم.

روح‌الله‌ الموسوى الخمینى

                               

04

                          

 

2 – در پاسخ به درخواست خواهر اسیر (آزاده) ایرانی  :

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم

ضمن عرض سلام و سلامتی تمام خدمتگذاران به اسلام و آرزوی پیروزی رزمندگان سلحشورمان در جبهه های جنگ و با درود به روان پاک تمامی شهدای گلگون کفن.

امیدوارم که این نامه [ناخوانا] به دست هرکس می رسد آن را به رهبر عزیز انقلاب بدهد و از رهبر عزیز محترم تقاضا دارم جواب آن را حتماً بفرستید تا اشخاصی مثل من که سعادت دیدن ایشان را نداریم لااقل چند کلمه ایی از ایشان داشته باشیم.

 پدر جان من خواهر یکی از اسرا هستم و از اهالی شهر دزفول هستم. برادرم یک سال پیش در حمله فتح المبین به اسارت در آمده است. حدود دو سال پیش در فروردین 1359 در جبهه خرمشهر بر اثر اصابت ترکش خمپاره مجروح شد و چند روزی در بیمارستان خرمشهر بستری شد و الحمد لله به سلامت به خانه بازگست؛ بعد از 10 الی 11 ماه بعد در جبهه کرخه باز در اثر اصابت چندین ترکش ریز زخمی شد و به تهران منتقل شد و باز به شکر ا... سالم برگشت ولی او آنچنان عاشق الله بود و آنقدر عشق به شهادت داشت که به هیچ وجه از رفتن به جبهه منصرف نشد تا اینکه در 2/1/61 در جبهۀ «تپه چشمه» نزدیکی دزفول در حمله فتح المبین اسیر شد. او یکی از اعضای بسیج مردمی بود. در یکی از مساجد شهر دزفول خدمت می کرد؛ ان شاء الله خداوند قبول فرماید؛ جدّاً که مساجد چگونه انسانهایی را پرورش می دهد. البته منظورم شخص برادرم نیست؛ تمام برادرهای ما در مساجد به عنوان ارتش 20 میلیونی خدمت می کنند عاشقان راستین شهادتند.

تمام نامه هایی را که در طول این یک سال نوشته حاوی از عشق و علاقه اش به انقلاب و بخصوص شرکت در جنگ بوده و می نوشته «... ناراحتی من این است که نمی توانم در کنار شما سربازان امام زمان باشم» (خطاب به دوستانش نوشته بود) و همیشه در نامه هاش سلام به شما می رساند و شما را پدربزرگ خطاب می کند؛ بارها در نامه اش می نویسد که سلام به پدر بزرگ برسانید و او را دعا کنید. در تمام نامه هاش مادرم را نصیحت می کند و آیه های مختلف از قرآن براش می نویسد ... چون [ناخوانا] مادر تحمل دوری فرزندش را بخصوص وقتی که اسیر

 در دست رژیمهای مثل ارتش صدام باشد را ندارد. در بالای اکثر نامه هاش این آیه را می نویسه «الا بذکر ا... تطمئن القلوب» و می گوید، «هیچوقت ما را فراموش نکنید تا مشکلات و سختیها شما را عذاب ندهد. و بدانید کسی که در راه خداوند از خانه بیرون می آید و آرزوی شهادت را دارد با طولانی تر شدن مدت اسارت خللی در ایمانش بوجود نمی آید».

رهبر عزیز، چون تمامی اسرا و بخصوص برادرم آرزوی دیدنت را دارد ازتون خواهش می کنم این ورقه ای را به همراه این نامه براتون می فرستم چند کلمه ایی براش (برای برادرم) بنویسید و بعد آن را به آدرس خانه ما بفرستید و ما آنرا به موصل خواهیم فرستاد؛ فقط ازتون خواهش می کنم در پایان اسم خودتان را ننویسید فقط بنویسید پدر بزرگ شما؛ و حتماً اول آن را به آدرس «دزفول، خیابان استقلال، چها راه شهید ارک، کوچه بن بست، پلاک 42. منزل بشلیده» بفرستید در ضمن قبلاً اسم ایشان کیومرث بوده و بعداً در اسارت اسم مصطفی را انتخاب کرده است.

به شما و تمامی اهل خانواده اتان سلام می رسانم. به امید دیدار

خدانگهدار

دختر کوچکتان رقیه بشلیده      26/1/62

خدایا خدایا، تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار. به امید اینکه هفته آینده جواب شما را دریافت نمایم. و السلام.

 

[امام خمینی در پاسخ به درخواست فوق، در فرم مخصوصی که از سوی ستاد مربوط به امور اسرا با آرم صلیب سرخ جهانی برای مکاتبه خانواده های اسرا با عزیزانشان در اختیار خانواده های اسرا قرار گرفته بود و به ضمیمه نامه فوق برای حضرت امام جهت ارسال گردیده بود، درخواست خواهر این اسیر عزیز را طی یادداشتی کوتاه اجابت فرمودند؛ متن دستخط حضرت امام چنین بود]:

 

فرزند عزیزم   خداوند شما را با سلامت نجات دهد

                                  پدرت

 

تصویر نامه و پاسخ حضرت امام خمینی :

 

05

 

06

 

07

 

امروز (15 خرداد 1402) توفیق یافتم با آزاده سرافراز جناب آقای دکتر کیومرث بشلیده (استاد رشته روانشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز) تلفنی درباره این نامه صحبت کنم. از اینکه خوشبختانه ایشان و خواهر محترمه اشان (نویسنده نامه فوق) در قید حیات و موفق می باشند خدا را سپاسگذارم. ایشان با توجه به گذشت 40 سال از تاریخ موضوع و اینکه یادداشت با عنوان مستعار و فاقد امضاء و مشخصات نویسنده بوده است، دقیقا وصول آن را به خاطر نمی آوردند و البته احتمال اینکه مسئولین بعثی اردوگاههای اسرای ایرانی در عراق مانع تحویل نامه های امام به اسرا شده اند بسیار زیاد اس. مشابه این نامه مربوط به آزادگان عزیز چند مورد دیگر در آرشیو دفتر حضرت امام هست که در فرصتهای آتی منتشر خواهند شد.

 

 

3 – پاسخ به نامه خانم اسعدی:

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم

امام، پدر بزرگوارمان دردی دارم که فکر می کنم فقط شما را می توانم جوابگوی واقعی آن بدانم پدر جان شما همیشه از تقوی و تهذیب و تزکیه قبل از تعلم صحبت میکنید ولی ما از خدا بی خبران به همان وضع سابق خود مانده ایم.

پدر جان یاور درماندگان من از وقتی که کتاب «بحثی پیرامون ریا» که بیشتر قسمتهای آن از سخنان ارجمند شما بوده خواندم حس می کنم در تمام کارهایم ریا رسوخ میکند.

امام عزیز من آنچنان ایمانم ضعیف است که حتی بعضی اوقات به هدفدار بودن زندگی شک می کنم. آری امام من این اندازه ایمانم ضعیف است. امام تو را بخدا بگویید من چه کنم من چگونه ایمانم را قوی کنم چگونه تزکیه را شروع کنم. شما می گفتید نماز شب را فراموش نکنید من که اینقدر ایمانم کم است که حتی در هنگام نماز واجب حواسم پرت میشود چگونه نماز شب ایمانم را قوی می کند.

پدر جان تو را به خون شهیدانی که در راه تو جان فدا کرده اند و می دانم چقدر برای آنها ارزش قائل هستید قسمتان می دهم که کمکم کنید تا از دست ریا خلاص شوم؟ و حتی اگر در یک جمله شده برایم بنویسید که چگونه تزکیه نفس را شروع کنم؟ امام من که هنوز تزکیه نکرده ام خود را پس علم هم نیاموزم؟

با عرض تشکر فراوان زیاد وقت گرانقدرتان را نمی گیرم و از اینکه وقت گرانبهایتان را صرف خواندن این مطالب کردید بسیار ممنونم .

دختر حقیرتان آزاده اسعدی

آدرس: بابل – جاده آمل – جنب داروخانه فردوس مکان – کوی آریا – منزل اسعدی پلاک 34

 

[متن پاسخ حضرت امام ذیل نامه فوق]:

بسمه تعالی

دخترم ناراحت مباش همینکه در صدد تهذیب هستی خداوند کمک میکند اگر مقصود آن است که در عبادات ریا می کنید عبادات را در خلوت بجا بیاور بندگان خدا چیزی نیستند قدرتی ندارند که برای آنها ریا کنی همه چیز دست خدا است هرچه میخواهی از او بخواه خداوند دستگیری می کند شما را. موفق باشی.

 روح الله موسوی الخمینی

 

08

 

09

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
10 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.