طبق توافقنامه جامع پادمان، ارجاع ایران به شورای امنیت تنها در صورت عدم پایبندی ممکن است؛ یعنی زمانی که شواهد معتبری از انحراف وجود داشته باشد، نه ابهامهای تکراری پیرامون ذراتی متعلق به دههها پیش در سایتهای متروکه! ایالات متحده، سه کشور اروپایی و حتی خود آقای گروسی بهخوبی از این معیار آگاه هستند، اما با این حال، همچنان با تهدید به احیای قطعنامههای قدیمی شورای امنیت، به دنبال امنیتیسازی بیشتر پرونده هستهای ایران هستند. این نیز نشانهای دیگر از سیاسیبودن ماجراست!
به گزارش جماران؛ رضا نصری حقوقدان بین الملل در یادداشتی نوشت:
با احترام به دکتر واعظ، با ارزیابی ایشان قویاً مخالفم:
مراکز موسوم به «سایتهای اعلامنشده» تأسیسات فعال نیستند، بلکه مکانهایی هستند که به ادعاهای پیش از سال ۲۰۰۳ مربوط میشوند و آژانس بینالمللی انرژی اتمی پس از تحقیقات گسترده و تصویب قطعنامهای از سوی شورای حکام، پرونده آنها را در سال ۲۰۱۵ مختومه اعلام کرد. بازگشایی این پروندهها بر اسا+س اطلاعات مشکوکی که عمدتاً از سوی اسرائیل تهیه شده و خارج از چارچوب راستیآزمایی رسمی به آژانس ارائه گردیده، اصل نهاییبودن در رویههای پادمان آژانس را تضعیف میکند و بهدرستی نگرانیهای جدیای را در خصوص حسن نیت، بیطرفی و عینیت آژانس برمیانگیزد.
ایران توضیحات دقیقی ارائه داد، بازرسیهای متعددی را تسهیل کرد و حتی نمونهبرداری و دسترسیهایی فراتر از الزامات حقوقی خود در چارچوب توافقنامه جامع پادمان (CSA) را مجاز دانست. با این حال، آژانس نه تنها این پاسخها را نپذیرفت، بلکه با تغییر مکرر معیارها و درخواستهای مکرر برای توضیح مجدد، نشان داد که روند بررسی بهطرز نگرانکنندهای سیاسی شده است.
در واقع، در دوران مدیریت آقای گروسی، آژانس بارها به مسائل کهنه و حلشده بازگشته، اطلاعات بیاعتبار را بازیافت کرده و جزئیات حساسی را به رسانهها درز داده که همگی اعتبار این نهاد را خدشهدار کرده است. آژانس قرار بود یک نهاد فنی باقی بماند، نه ابزاری برای اعمال فشار دیپلماتیک از سوی برخی دولتها.
طبق توافقنامه جامع پادمان، ارجاع ایران به شورای امنیت تنها در صورت عدم پایبندی ممکن است؛ یعنی زمانی که شواهد معتبری از انحراف وجود داشته باشد، نه ابهامهای تکراری پیرامون ذراتی متعلق به دههها پیش در سایتهای متروکه!
ایالات متحده، سه کشور اروپایی و حتی خود آقای گروسی بهخوبی از این معیار آگاه هستند، اما با این حال، همچنان با تهدید به احیای قطعنامههای قدیمی شورای امنیت، به دنبال امنیتیسازی بیشتر پرونده هستهای ایران هستند. این نیز نشانهای دیگر از سیاسیبودن ماجراست!
واقعیت این است که ایران بهصورت یکجانبه به تعهدات خود در چارچوب برجام پایبند ماند، حتی در حالی که تحت شدیدترین تحریمها از سوی طرفهایی بود که خود به تعهداتشان عمل نکردند. اقدامات جبرانی ایران که عمدتاً در قالب کاهش تعهداتش انجام شد، کاملاً مشروع و قانونی است. نادیدهگرفتن این بستر گستردهتر از سوی سه کشور اروپایی و بازتنظیم ساعت از لحظه واکنش ایران، اشتباهی فاحش خواهد بود؛ بهویژه اگر سازوکارهای آژانس به ابزاری برای توجیه فعالکردن سازوکار موسوم به «ماشه» تبدیل شود.
روشن است – و مطمئنم دکتر واعظ نیز بهخوبی از آن آگاهاند – که بحران کنونی حاصل تردیدهای فنی نیست، بلکه نتیجه محاسبات سیاسی است. این بحران توسط کسانی ساخته شده که خود به تعهداتشان عمل نکردند و حالا تلاش میکنند با نگه داشتن ایران در جایگاه «متهم همیشگی» از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند. این سناریو را در سال ۲۰۰۵ نیز تجربه کردیم و به تشدید بحران انجامید. اگر این بار هم از آن تجربه درس گرفته نشود، نه تنها تاریخ تکرار خواهد شد، بلکه بدتر خواهد شد. و اینبار، ممکن است بهای آن جبرانناپذیر باشد.