برخلاف روال باشگاهداری در ایران که می توان گفت تماما هزینه است اما تیم سیرجانی رویه متفاوتی در پیش گرفته است.
جماران ورزشی؛ «فیرپلی مالی» موضوعی مهم در باشگاهداری است که بهخصوص در اروپا بسیار مورد توجه قرار میگیرد. منظور از این واژه، برابری در هزینهها و درآمدها است. به این معنی که اگر یک باشگاه درآمد کافی نداشته باشد، نباید هزینههای سرسامآور انجام بدهد. با این قانون، بدهی خاصی برای یک باشگاه انباشته نمیشود و بازیکنان تا دلارِ آخر پولشان را دریافت میکنند.
در فوتبال ایران که فقط در ظاهر نام حرفهای را به یدک میکشد، نه خبری از «فیرپلی مالی» است و نه لیستی از هزینهها و درآمدها وجود دارد. اغلب باشگاهها خصوصی نیستند و بنابراین نیازی نمیبینند درآمدزایی را در اولویت قرار بدهند. نتیجهاش میشود هزینههای هنگفت و درآمدزایی اندک و در پایان انبوهی از بدهی که گاهاً پنجره نقل و انتقالاتی آنها را میبندد یا در صورت تشدیدِ پیگیری سببِ توقیف اموال میشود.
در نهایت هم با «من بمیرم و تو بمیری»، بدهی پرداخت و پنجره باز میشود. در همین فوتبال ایران اما باشگاههایی هم هستند که شاید دولتی محسوب شوند اما پروسه کسبِ درآمد را نیز رها نکردهاند. از جمله گلگهر سیرجان که در دو پنجره تابستانی اخیر نشان داده بیگدار به آب نمیزند و از مسیر فروش بازیکن، پول هنگفتی نیز به جیب میزند.
در نقل و انتقالات تابستان 1403، باشگاه گلگهر اقدام به فروش سعید سحرخیزان کرد. مقصد این بازیکن لیگ روسیه و باشگاه اورنبورگ و مبلغ رضایتنامه هم عددی در حدود یک میلیون و 100 هزار یورو بود. با قیمت یورو در بازار فعلی، گلگهر از انتقال این ستاره جوان، مبلغی در حدود 110 میلیارد تومان سود کرد.
مهدی تارتار اما با وجود فروش سحرخیزان، باز هم به کشفیات خود در سیرجان ادامه داد. او محمدمهدی زارع را از پارسجنوبی جم به ترکیب گلگهر اضافه کرد و البته عثمان اندونگ را نیز برای تقویت خط دفاع به خدمت گرفت. همچنین در طول فصل و بدون توجه به خطرات ناشی از استفاده از جوانها و کمتجربگیشان، به بازیکنانی نظیر امیرمحمد رزاقینیا، پوریا لطیفیفر و امیر جعفری میدان داد و از آنها در ترکیب اصلی استفاده کرد.
نتیجه این ریسک تارتار، دعوت رزاقینیا به تیم ملی فوتبال و سپس انتقال او به استقلال تهران بود. سود حدود 40 میلیاردی برای گلگهر از فروش رزاقینیا، موفقیتی بود که به جرأت باید درصد بسیاری از آن را به نام تارتار و شجاعت مثالزدنی او نوشت. در پنجرههای بعدی هم قطعاً باشگاههای بزرگ سراغ بازیکنانی نظیر لطیفیفر و جعفری خواهند آمد و گلگهر هم میتواند از حالا روی درآمدهای بعدی حساب باز کند.
محمدمهدی زارع دیگر جوانی بود که توسط تارتار به گلگهر آمد و مورد استفاده هم قرار گرفت. زارع که در تیمهای جوانان و امید استقلال بازی میکرد و با بیتوجهی مسوولان این باشگاه راهی لیگ یک و پارسجنوبی جم شده بود، در نقل و انتقالات تابستان 1403 به سیرجان رفت و پیراهن گلگهر را پوشید.
نکته جالب اینکه زارع کجدار و مریز در ترکیب پارسجنوبی جم قرار میگرفت اما استعداد او از چشمان تیزبین تارتار دور نماند و راهی گلگهر شد. او تنها بعد از یک فصل بازی برای گلگهر، هم به پیراهن تیم ملی ایران رسید و هم راهی لیگ روسیه شد تا در ترکیب اخمت گزوژنی به میدان برود.
مبلغ رضایتنامه زارع، حدود یک میلیون یورو بود؛ یعنی گلگهر از فروش او هم مبلغی بالغ بر 100 میلیارد تومان به جیب زد. عثمان اندونگ هم که با فسخ قرارداد راهی روسیه شده، احتمالاً توسط گلگهر محکوم میشود و باشگاه اخمت گروژنی باید مبلغ رضایتنامه را به حساب طرفِ ایرانی خود واریز کند.
با یک حساب سرانگشتی، گلگهر از فروش بازیکن مبلغی در حدود 300 میلیارد تومان درآمد کسب کرده است. اتفاقی که نمونه بارز اتکا و توجه به جوانها است و البته شکل متفاوت باشگاهداری در فوتبال ایران. باید از مهدی تارتار و مسوولان باشگاه گلگهر تمجید کرد؛ آنها که به پول کارخانه تکیه نمیکنند و روی پای خودشان میایستند. حتی اگر قرار باشد ریسک را به جان بخرند، میخرند اما حرفهای میمانند. هم در باشگاهداری و هم در مربیگری.