فریدونی در گفت وگو با جی پلاس:

اتفاقات کمپ حجازی، روز سیاه فوتبال ایران بود/ اوضاع فوتبال، تافته جدابافته از اوضاع مملکت نیست

مجتبی فریدونی، مدیرعامل سابق باشگاه ذوب آهن اصفهان به نقد شرایط مدیریتی حاکم بر فوتبال ایران پرداخت.

لینک کوتاه کپی شد

گروه ورزشی جی پلاس؛ شرایط فوتبال ایران، روز به روز عجیب تر می شود و درست در شرایطی که تصور می شود دیگر قرار نیست اتفاقی بیافتد که ناظران را شگفت زده کند، اتفاقی رخ می دهد که بررسی علل و ابعاد آن احتیاج به تدبر و تعمق دارد.

در شرایطی که استقلال کار خود را برای لیگ برتر آینده با جواد نکونام آغاز کرده، درست در اولین روز تمرین این تیم که هفته گذشته برگزار شد، اتفاقات تلخی روی سکوهای کمپ مرحوم ناصر حجازی رخ داد و اشخاصی معلوم الحال، به هواداران معترض استقلال حمله ور شدند و فرصت انتقاد را از آن ها گرفتند. اتفاقی که باعث شد تا تلاش کنیم با نگاهی عمیق تر به مسئله نگاه کنیم.

فراتر از یک اتفاق ساده، می توان از این منظر به حوادث پنج شنبه هفته گذشته تمرین استقلال نگریست که اساسا چه عواملی سبب می شود تا چنین برخوردهایی در اطراف زمین فوتبال شکل بگیرد. برای بررسی بیشتر ابعاد این موضوع، با مجتبی فریدونی، مدیرعامل سابق باشگاه ذوب آهن اصفهان هم کلام شده ایم. کسی که به سبب تجربه و سابقه اش، فضای مدیریتی حاکم بر فوتبال ایران را به خوبی می شناسد و بر پایه همین دانش و شناخت، به سوالات خبرنگار ورزشی جی پلاس در این موضوع پاسخ گفت.

*به عنوان سوال اول، می خواهم بحث را از اتفاقات اولین تمرین استقلال در فصل جدید شروع کنم. تیمی که با سرمربی جدیدش، جواد نکونام کار خود را آغاز کرد اما روی سکوها شاهد اتفاقاتی تلخ و زننده بودیم که توصیف آن سخت است. آن افرادی که این رفتار زشت را از خود بروز دادند، به مدیران باشگاه منتسب شده اند چرا که به راحتی در کنار زمین چمن تردد داشته اند و توانسته اند با حاشیه امنیت، هواداران را کتک بزنند. اساسا یک مجموعه مدیریتی به چه نقطه ای می رسد که برای تثبیت مشروعیت خود دست به دامان چنین افراد یا افعالی می شود و می خواهد به هر قیمتی بقای خود را تثبیت کند؟

اگر فرض را بر این بگیریم که این افراد واقعا منتسب به مدیران باشگاه هستند، باید گفت که در بین هواداران، همه تیپ انسان یافت می شود و این گونه افراد هم در بین هواداران حضور دارند. کما این که در مسجدسلیمان هم لیدرهای باشگاه نفت روی سرمربی تیم چاقو کشیدند. فوتبال پدیده ای است که همه جور قشری مخاطب و هوادار آن هستند و حضور چنین افرادی هم به طور کلی اجتناب ناپذیر است. اما این افراد را باید به نوعی کنترل و مدیریت کرد. یعنی باید حرف آن ها را شنید و با آن ها تعامل کرد تا دردسری ایجاد نشود و هم این که باید فاصله را حفظ کرد. افرادی که اتفاقات پنج شنبه گذشته را در کمپ ناصر حجازی رقم زدند، از قدیم در اطراف تیم بوده اند و با مربیانی نظیر امیر قلعه نویی، علیرضا منصوریان و محمود فکری عکس داشته اند. حال یا تحت کنترل باشگاه بوده اند یا به نحوی مدیریت شده بودند و چنین مشکلاتی را ایجاد نکرده بودند. مشکل، مدیرانی هستند که شاید الان دست به هر اقدامی می زند که در این پست بماند. حتی همان پلاکاردهایی هم که در اطراف زمین تمرین نصب شده بود به نظرم کار خودشان بوده است. این که هواداران علیه مدیران یا مربیان یا عوامل مختلف تیم شعار دهند، امر عجیبی نیست و مسبوق به سابقه است. اما این که چنین برخوردی با معترضان صورت می گیرد، در این راستا است که باید صدای این اعتراض خفه شود و حساسیتی تولید نشود. من تصور می کنم که این افراد در هماهنگی کامل با مدیران بوده اند. باید بگویم که آن اتفاقات، روز سیاهی را برای فوتبال ایران رقم زد و تاثیر بدی روی خانواده ها می گذارد چون آن ها دیگر نمی توانند به راحتی فرزندان خود را به چنین فضاهایی بفرستند.

*مسئله این است که اساسا یک مدیر چگونه باید به خود اجازه دهد که با منتقدان یا معترضان به خود چنین برخوردی را ترتیب دهد.

-در فوتبال ما با دو مسئله مهم مواجه هستیم؛ شهرت و پول. به عنوان مثال یک عده ای وارد فوتبال می شوند که پولی به دست بیاورند. قراردادها، درصدها، ایجنت ها و... می تواند برای این افراد پولساز باشد. وقتی باشگاهی 500 ، 600 میلیارد تومان گردش مالی دارد، ممکن است 50 ، 60 میلیارد آن به جیب برخی افراد برود که رقم کمی نیست. در سوی دیگر، عده ای بخاطر کسب شهرت وارد فوتبال می شوند. بعضا شهرت از پول هم مهم تر است. افراد زیادی را داشته ایم که در مقاطع مختلف، پولدار بوده اند اما وارد فوتبال شدند تا شهرت کسب کنند. مثل حسین هدایتی یا عبدالرضا موسوی که زمانی عضو هیئت مدیره استقلال بود. این افراد پول دارند اما به دنبال شهرت بودند و وارد فوتبال شدند. این دو عاملی که بیان کردم باعث می شود تا افراد به در و دیوار بزنند تا در یکی از این دو تیم حضور داشته باشند. من نمی دانم آقای حجت کریمی چقدر پول دارد اما بنظر می آید که با این کارها نشان داده که به دنبال کسب شهرت است.

* به نظر می آید برخی مدیران ما در یک میان مایه گی دست و پا می زنند و دوست دارند سطح خود را در هر یک از این دو عاملی که گفتید، به هر شکلی که شده ارتقا دهند.

وقتی افرادی به عنوان مدیرعامل یکی از دو باشگاه استقلال و پرسپولیس انتخاب می شوند، تا سال های سال از این عنوان می توانند بهره ببرند. من سراغ داشتم که شخصی، چند سال مدیرعامل یک باشگاه بود و بعد از آن هرکجا که در شهرداری و نهادهای دیگر دچار مشکل می شد، می گفت من فلانی ام، مدیرعامل سابق فلان باشگاه و کار خود را راه می انداخت. به عنوان مثال آقای رویانیان یا آقای واعظ آشتیانی، در مقاطع کوتاهی مدیرعامل پرسپولیس و استقلال بودند و هنوز که هنوز است این افراد بعد از گذشت بیش از 10 سال از حضورشان در این دو باشگاه، در تلویزیون حاضر می شوند. این شهرت و معروف بودن و در تلویزیون بودن، حس خوبی هم به انسان می دهد و دل کندن از آن سخت است.

*در آن مقطع که مدیرعامل باشگاه ذوب آهن بودید، در فضای فوتبال اصفهان با داستان هایی شبیه به آن چه که در تمرین هفته گذشته استقلال رخ داد مواجه بودید؟

-بله همه تیم ها کم و بیش با چنین مسائلی مواجه هستند و ذوب آهن هم از این قاعده مستثنی نبود. همانطور که گفتم، باید از یک سو به این افراد احترام گذاشت و حرفشان را شنید تا شری علیه تیم به پا نکنند و از یک طرف هم باید فاصله را حفظ کرد. قبل از من، یک سری مدیران بودند که به این افراد پول و مزایایی داده بودند تا آنها سکوت کنند. معمولا هم به همین ترتیب است که این ها می آیند و قائله ای به پا می کنند و بعد یک پولی می گیرند و می روند و اکثرا دنبال همین مسئله هستند. در زمانی که من مدیرعامل بودم، اجازه نمی دادم این افراد داخل زمین یا رختکن شوند بلکه باید از پشت فنس ها مثل سایر تماشاگرها نظاره گر تمرینات می بودند. این افرادی که در تمرین استقلال حاضر شده بودند، اصلا از قیافه شان پیدا بود که چه وضع و حالتی دارند. اگر جای آقای کریمی (مدیرعامل باشگاه استقلال) بودم، وقتی چنین آدم هایی را می دیدم، راهم را کج می کردم و می رفتم، نه این که با آن ها دست بدهم! چنین کاری، به آن ها اعتبار می دهد.

مجتبی فریدونی

* فکر می کنید می توان گفت رابطه ای میان میزان کیفیت و صلاحیت افراد، اعم از مدیر و مربی و بازیکن و نحوه ارتباط آن ها با چنین افرادی وجود دارد، یعنی هرچقدر محبوبیت و صلاحیت افراد شاغل در باشگاه برخاسته از لیاقت و توانایی آن ها باشد، ارتباطشان با این مدل آدم ها کمتر است و برعکس هرچه که در موقعیت خود ضعیف تر باشند، برای جبران کاستی ها به سراغ این مدل افراد می روند؟!

بله. معتقدم هر چه سواد و توانایی افراد کمتر باشد، از این مدل رفتارها بهره می برند اما اگر اعتماد به نفس طرف بالا باشد، باج نمی دهد و روی خودش حساب می کند و خواه ناخواه، به وسیله کاریزمای خود، احترام آن افراد را هم به خود جلب می کند.

* چقدر می توان این اتفاقات رخ داده را برگرفته از فضای جامعه دانست؟ آیا ممکن است مدیر یک باشگاه به عنوان یک عضو خرد در این منظومه کلان حکمرانی و مدیریت، تحت یک ناهنجاری مدیریتی یا تلقی واقع بینانه اش از ابزارهای ناصوابی که بعضا عامل موفقیت برخی مدیران می شوند، چنین رویکردی را اتخاذ کرده باشد؟

-این یک مسئله فرهنگی است که گریبان ایرانی ها را گرفته و به قشر خاصی هم مربوط نیست. ما ایرانی ها طاقت انتقاد نداریم و از انتقاد ناراحت می شویم. فرقی بین مربی و مدیر و سیاستمدار هم وجود ندارد. برعکس، از بادمجان دور قاب چینی و «به به و چه چه کردن» خوشمان می آید. شما خیلی کم پیدا می کنید کسی را که از انتقاد استقبال کند. افرادی هم که تازه به دوران رسیده باشند، خیلی بیشتر از انتقاد برآشفته می شوند. در واقع چیزی که وجود دارد این است که در حال حاضر هواداران استقلال باید از حجت کریمی راضی باشند چرا که پول استراماچونی را پرداخت کرد و مربی مقبول و باکیفیتی مثل جواد نکونام را به استقلال آورد که خواسته هواداران بود اما باز هم از او در تمرین انتقاد می کنند چرا که درست یا غلط بر این باور هستند چهره ای که دست کم جمعی از آنها ایشان از خود در ملا عام ارائه می دهد، با شخصیت واقعی اش متفاوت است!

به عنوان مثال می گویند چرا او در دورانی که عضو هیئت مدیره بود، نسبت به عملکرد ضعیف مدیران سکوت می کرد یا تلاشی برای حل مشکلات استقلال در آن مقطع نمی کرد. او به عنوان عضو هیئت مدیره باید مدیرعامل را بازخواست می کرد که مثلا پرداخت پول استراماچونی به کجا رسید؟ به نظر می آید و در این میان همه به دنبال کسب منفعت برای خود هستند.

* در ملقمه ای از مشکلات اخلاقی و مدیریتی و... که در فوتبال ما موجود است، شما غفلتی را از سوی نهادهای سیاستگذار حس می کنید؟ چون فوتبال ما دارای وصف دولتی است. آیا دولت به عنوان متولی فوتبال کم کاری و خلایی در این عرصه داشته است؟

-اینجا کلا خلا وجود دارد. اصلا کاری انجام نشده است که بخواهیم توقعی داشته باشیم. باشگاه های ما همه وصف فرهنگی دارند اما چه کار فرهنگی ای انجام داده اند؟ خود فدراسیون یا وزارت ورزش چطور؟ مملکت ما آن قدر درگیر مشکلات و مسائل بزرگتری است که آن هایی که باید، دخالت نمی کنند. الان همه به سقف قرارداد و بودجه و قرارداد دلاری و... گیر داده اند؛ در حالی که این ها کاملا بی ربط است. آن هم در شرایطی که کشورهایی نظیر عربستان و قطر دارند به صورت کلان هزینه می کنند. این هم باز به همان مسئله شهرت در فوتبال مربوط است وگرنه چه لزومی دارد که به عنوان مثال، قربان زاده که رئیس سازمان خصوصی سازی هستند، هر روز درباره واگذاری استقلال و پرسپولیس صحبت کنند یا به صورت حضوری به این باشگاه ها بروند؟ این همه شرکت در حال واگذاری است. آیا نسبت به همه آن ها چنین برخوردی صورت می گیرد یا چون ورزش محبوبیت دارد، آقایان به آن توجه می کنند؟

*به عنوان نکته پایانی، شاید باید بپذیریم در فوتبال ایران در حال تجربه کردن یک سقوط هستیم. چه سقوط اخلاقی و چه سقوط مدیریتی! و متاسفانه هر نوع فروپاشی اخلاقی هم معمولا اولین نمود خود را در فضای ورزش جامعه دارد. چه باید کرد تا از این سقوط جلوگیری و یا دست کم سرعت آن را کمتر شود؟ می توان امیدی به بهبود این وضعیت داشت؟

فوتبال هم بخشی از کشور است و تافته جدا بافته از جامعه نیست. ما با دنیا مشکلات زیادی داریم و ارتباطمان با آنها قطع است. وقتی این ارتباط قطع باشد، مشکلات زیادی پیش می آید. چون مسائل اقتصادی، تاثیر مستقیمی روی پیشرفت و توسعه کشورها می گذارد. الان صندوق سرمایه گذاری عمومی عربستان، سهام باشگاه نیوکاسل را خریده یا در برنامه چشم انداز 2030 خود، پیش بینی کرده که چندین میلیارد دلار خرج ورزش کند و الان می بینیم که با دستور مستقیم محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان، پروژه خرید ستاره های نامی آغاز شده است.

شما اگر قدرت اقتصادی داشته باشید، می توانید قدرت ورزش خود را هم بالا ببرید. به عنوان مثال، چندین سال است که فدراسیون توان آوردن تکنولوژی VAR را ندارد. چیزی که هزینه اش حدود 250 الی 300 هزار دلار است اما فدراسیون ظاهرا این پول را ندارد. عربستان می خواهد جام باشگاه های جهان را برگزار کند اما تاج (رییس فدراسیون فوتبال) گویا منت بر سر مردم ایران می گذارد و‌ می گوید ما یک تفاهم نامه با آن ها امضا می کنیم که آن ها برای مسابقات لیگ قهرمانان آسیا به ایران بیایند تا مردم ما بازیکنانی نظیر رونالدو و بنزما را از نزدیک ببینند!

این دقیقا تفاوت طرز تفکر مدیران است. در خصوص همان VAR، کنفدراسیون فوتبال آسیا برنامه ای تهیه کرده بود تحت عنوان برنامه ارتقا. حدود دو میلیون دلار وام بلاعوض در این خصوص پرداخت می شود تا در بخش های مختلفی نظیر جوانان، نوجوانان، آموزش و... در جهت توسعه هزینه شود. برای VAR هم حدود 250 هزار دلار پرداخت می کند. فقط کافی است شما برنامه بدهید و بگویید من می خواهم این کار را بکنم تا این پول را به دست بیاورید. اما ظاهرا این کار را هم نمی توانند انجام دهند!

از فدراسیون فوتبال می توان سوال کرد که چرا از چنین فرصتی استفاده نکرده است؟! متاسفانه نگرش خودی-غیرخودی در این عرصه هم وجود دارد. یعنی شخصی که خودی باشد، حتی اگر ناکارآمد هم باشد، باز هم در راس کار باقی می ماند. فقط مهم این است که پای آدم غریبه یا به تعبیری ناخودی ها به سیستم مدیریتی باز نشود و این نگاه متاسفانه در فوتبال هست و روز به روز هم شرایط بدتر می شود.

دیدگاه تان را بنویسید