لحظات جنجالی جهان ورزش| بیلاردو، سرمربی حقه بازی که نگاه جنسیت زده داشت

جی پلاس، فرشته مقدم: کارلوس بیلاردو تیم ملی آرژانتین را دو بار فینالیست جام جهانی کرد و در سال ۱۹۸۶ مکزیک با دیگو آرماندو مارادونا جام قهرمانی را بالای سر برد. او موفق ترین سرمربی تاریخ آلبی سلسته است اما رفتارهای عجیبش او را به یکی از جنجالی ترین سرمربیان آرژانتینی نیز تبدیل کرده است. "دکتر" از حقه های مختلفی برای رسیدن به اهدافش بهره می برد و با برخی از اظهاراتش رسوایی به بار می آورد. 

مسموم کردن بازیکن حریف 

بیلاردو از روش های کثیفی بهره می برد که مشهورترینشان در یک چهارم نهایی جام جهانی ۱۹۹۰ ایتالیا در دیدار آرژانتین برابر برزیل بود. سرمربی آلبی سلسته نمی دانست چگونه ضربات آزاد برانکو، مدافع برزیلی را متوقف کند به همین خاطر از حقه مسموم کردن استفاده کرد. او و ماساژور تیم به بازیکنان بطری های آبی که با مخدر ترکیب شده بود تعارف کردند و برانکو از آن ها نوشید. مدافع برزیلی دقایق باقی مانده را مانند یک روح سرگردان در زمین سپری کرد. آرژانتین آن بازی را با پیروزی یک بر صفر به پایان رساند و به نیمه نهایی صعود کرد.

نوشیدن شامپاین در کنار زمین 

فوریه ۲۰۰۴ سرمربی آرژانتینی در دیدار استودیانتس و ریورپلاته دست به حرکت عجیبی زد. "دماغ گنده" با یک بطری شامپاین وارد زمین شد تا در مقابل چشمان همگان از آن بنوشد. دادستانی وارد ماجرا شد تا درخواست کند بطری را از زمین بیرون ببرند چون مصرف نوشیدنی الکلی در ورزشگاه ممنوع بود. بیلاردو قبول نکرد این کار را انجام بدهد اما با فشار پلیس بالاخره بطری را تحویل ماموران داد. در پایان مشخص شد آن نوشیدنی الکلی نبوده و تنها یک شوخی از سمت سرمربی آرژانتینی بوده است. 

وحشت از شرکت در مراسم توپ طلا

"دکتر" در سال ۲۰۱۶ به مراسم توپ طلا دعوت شد اما از بودن در زوریخ کاملا وحشت زده شده بود. او گفت: "هیچکس را نمی شناختم و هیچ آرژانتینی در آن جا وجود نداشت. ترسیده بودم. قبل از رفتن به آن فکر کرده بودم و نمی دانستم بروم یا نه. بالاخره به زوریخ رفتم اما ترس من را در بر گرفت و وحشت زده در هتل مانده بودم. اگر کسی به سراغ من می آمد چه می گفتم. زمانی که هواپیمای برگشت از زمین برخاست یک نفس راحت کشیدم." مسی در آن سال برنده توپ طلا شد. 

تصمیم به خداحافظی وسط زمین فوتبال

 بیلاردو در دورانی که فوتبالیست بود برای تیم های سن لورنسو، دپورتیوو اسپانیول و استیودیانتس بازی کرد. در سال ۱۹۷۰ در دیدار برابر ولس سارسفیلد ناگهان تصمیم گرفت از فوتبال خداحافظی کند. او گوشه زمین بود که چند بار با خود این جمله را تکرار کرد: "دیگر در زمین بازی حاضر نخواهم شد." آلبرتو پولتی، دروازه‌بان استودیانتس از او پرسید چه شده است و او گفت که از فوتبال خداحافظی کرده است. دیگر هم تیمی هاش پس از بازی متوجه این قضیه شدند. 

 به شکل زن در آمدن

پیش از جام جهانی مکزیک "دکتر" یک اردو با ۱۴ بازیکن در سن سالوادور آرژانتین برگزار کرد. بازیکنان از سرمربی خواستند تا به جشنی که در آن شهر برگزار می شد بروند. بیلاردو به آن ها اجازه داد اما به شرطی که تا یک بامداد به هتل برگردند. سرمربی آرژانتینی برای اینکه بداند همه چیز خوب پیش می رود خودش هم به آن مهمانی رفت اما به شکل یک زن! او مانند زنان محلی لباس پوشید و کلاه بر سر در مهمانی حاضر شد. شاگردانش در حال رقصیدن بودند و هیچکس او را نشناخت. بیلاردو به محل رقص رفت و با بازیکنانش به عنوان یک زن محلی رقصید!

رابطه عجیب با بازیکنانش

رفتارهای نامتعارف سرمربی آرژانتینی در ارتباط با بازیکنانش نیز دیده می شد. او نصف شب بازیکن خود را از خواب بیدار می کرد و از او می پرسید که چه کسی فردا باید گل بزند. او درباره خصوصی ترین مسائل بازیکنانش هم اظهار نظر می کرد و در مورد نحوه رابطه جنسی با همسرانشان به آن ها توصیه هایی می کرد. 

توهین و تعرض

بیلاردو به یک برنامه رادیویی دعوت شد. در جریان برنامه دامیتن ایریبارن (روزنامه نگار آرژانتینی) به سرمربی آرژانتینی ماته (یک نوع نوشیدنی گیاهی) تعارف کرد اما "دکتر" آن را رد کرد و گفت: "من ماته نوشیدن را ممنوع خواهم کرد، آن را سر میز کار ممنوع خواهم کرد. نوشیدن ماته بی ادبی است." سپس کنترل خود را از دست داد و از ایریبارن درخواست رابطه جنسی کرد. 

"دماغ گنده" در یک مصاحبه با شبکه آمه‌ریکا ۲۴ در آرژانتین جنجال به راه انداخت. او درباره خشونت اجتماعی گفت: "مخالف تجاوز هستم اما برخی از زنان لباس مناسب می پوشند بعضی دیگر تحریک کننده. یک زن در ساحل می تواند هر لباسی بپوشد اما در خیابان نه." سرمربی آرژانتینی در حالی این اظهارات را بیان کرد که خود به تعرض متهم شده است. کلودیا تریپی (راننده تاکسی) از او در این رابطه شکایت کرد. تریپی در مورد آن لحظات ناخوشایند اظهار کرد: "بیلاردو بازوی من را لمس کرد و گفت که چه پوست نرمی داری. سپس شماره تلفنم را خواست و من شماره ای به او دادم که هرگز از آن استفاده نمی کردم چون می دانستم اگر این کار را نکنم دست بر نخواهد داشت."