چرا لاله‌زار را ثبت ملی نمی‌کنیم؟

« اگر در شرایط کنونی لاله‌زار را در فهرست آثار ملی ثبت کنیم، بازگرداندنِ این خیابان به حالت گذشته‌اش تقریبا غیرممکن می‌شود.»

لینک کوتاه کپی شد

به گزارش جی پلاس، ثبت ملی خیابان "لاله‌زار" یکی از قدیمی‌ترین محورهای فرهنگی تاریخی تهران که البته بیشتر نام آن باقی مانده تا کارکردهای آن و هر چه که این خیابان را می‌تواند پیشتر در قالبِ محوری فرهنگی تاریخی نشان دهد؛ حرف امروز و دیروز نیست.

خیابانی که هنوز پُر است از نشانه‌های تاریخی و فرهنگی که هر روز به تخریب نزدیک‌تر می‌شوند، مگر یکی دو بنا مانند "خانه اتحادیه" یا "تئاتر نصر" که سایه محبت سازمان زیباسازی شهر تهران را روی سر خود گرفته‌اند. یا یکی از چند عمارت "پیرنیا" که به واسطه‌ی حضور یک بخش خصوصی فعال و سرپاست.

اما لاله‌زار با وجود تبدیل بیش از نیمی از فضاهایش به کاربری‌های نامتوازنِ امروزی مانند بورس لوازم الکترونیک یا لوستر نسبت به تاریخ گذشته‌اش، هنوز نشانه‌های زیادی دارد که بر اساس آن‌ها می‌توان این خیابان را علاوه بر ثبت در فهرست آثار ملی، به وضعیتی پایدار و با ثبات برای تبدیل به محوری فرهنگی تاریخی رساند.

اما رجبعلی خسروآبادی، مدیر کل سابق میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان تهران در روزهای پایانی حضورش در این اداره کل در پاسخ به این پرسش که چرا، «لاله‌زار را ثبت ملی نمی‌کنیم؟» این طور پاسخ داد؛«نخست باید یک تعریف درست از ثبت ارائه دهیم. شاید کاری که اکنون در لاله‌زار انجام می‌شود و شهردار تهران نیز به آن تاکید دارد، مهمتر از بحث ثبت این خیابان باشد.»

او ادامه می‌دهد: «این‌که آن‌ خیابان یک راسته فرهنگی هنری برای شهر تهران شود؛ یعنی ما هر نقطه‌ی آن را حتی‌المقدور حفظ و بناهایی که تبدیل به کاربری‌های دیگر شده را به نوعی نوع بازسازی و به‌سازی کنیم، این کار بهتر از ثبت است.»

وی با تاکید بر این‌که اگر در شرایط کنونی لاله‌زار بخواهیم این خیابان را ثبت کنیم دست بردن به آن سخت می‌شود، بیان می‌کند: «در آن شرایط بازگرداندن لاله‌زار به حالت گذشته‌اش تقریبا غیر ممکن می‌شود. میراث فرهنگی اگر قصد ثبت راسته خیابان‌هایی مانند لاله‌زار را دارد، نخست باید آن مکان‌ها را بازپیرایی کند و حتی‌المقدور با حوزه‌ی کاربری قبلی خود آنجا را ثبت کند و در نهایت آن‌چه که اتفاق می‌افتد را در فهرست آثارملی به ثبت برساند.»

ثبتِ لاله‌زار به عنوان یک محور تاریخی امکان‌پذیر نیست؟

خسروآبادی در پاسخ به این پرسش که آیا امکان ثبت این خیابان به عنوان یک محور فرهنگی تاریخی وجود ندارد تا شاید توجه به این منطقه بیشتر شود، ادامه می‌دهد:« در آن شرایط چیزی که در قالب خیابان لاله‌زار وجود دارد، ملاک می‌شود و تغییر آن طبق قانون قدری سخت‌تر است، درحالی که وضعیت کنونی لاله‌زار الحاقی به گذشته‌ی این خیابان است.»

او تاکید می‌کند:« فرصتی که اکنون شهرداری تهران اعلام می‌کند تا این راسته خیابان، به راسته‌ای فرهنگی تبدیل شود، یک فرصتِ دیگر است. ما باید اکنون از آن فرصت استفاده کنیم و این وضعیت با حتی‌المقدورها به حوزه کالبدی قبلی خود بازگردانیم.»

او توضیح می‌دهد: «اگر خیابان مصطفی خمینی را ثبت می‌کردیم و قصد انجام تغییرات کنونی جداره‌ها را داشتیم، بسیار سخت بود. اکنون که این جداره‌ها شکل گرفته‌اند اگر بگوئیم ثبت معنادار است، چون جلوه واقعی خود را دارد و می‌توان آن را ثبت کرد، در حالی که اگر برخی مواقع قصد ثبت ملی تک پلاک را داشته باشند، داستان آن متفاوت است.»

وی ادامه می‌دهد: «با این وجود باید توجه داشت که غلبه‌ی بافت، راسته و خیابان به سمت گذشته باشد، نمی‌توان لاله‌زار را به صورت صد درصدی به حالت گذشته برگرداند اما محدوده‌های مصطفی خمینی، بهارستان و جداره‌های آن‌ها یک حس مشابه بافت تاریخی می‌دهد.»

او با بیان این‌که معتقد است نباید همه‌ی ساختمان‌ها در قالبِ بافت تاریخی شوند، اضافه می‌کند: نقاطی وجوددارند که با بافت تاریخی همخوانی ندارد.

از آغاز نهضت ساماندهی فضاهای شهر حمایت می‌کنیم

خسروآبادی با اشاره به حمایت میراث فرهنگی از آغاز نهضت ساماندهی کف‌سازی، جداره‌ها و معماری بناها و نماسازی‌های برخی از خیابان‌های تهران، اظهار می‌کند: «این کار بهتر از این است که ما بخواهیم همه‌ی فضا را درقالب یک محورفرهنگی تاریخی دراوریم، کاری که تقریبا غیرممکن است.»

او با اشاره به لزوم آینده‌نگری در محلاتِ تهران، ادامه می‌دهد:« ما می‌گوئیم توسعه لازمه‌ی وضعیتِ کنونی است. با این وجود نمی‌توان گفت ما شهر یا محله یا کوچه را توسعه نمی‌دهیم، این یک کارِ اجتناب‌ناپذیر است، از سوی دیگر با این تغییرات، تکنولوژی مانند آب، فاضلاب و برق نیز تغییر می‌کنند. بنابراین دیگر نمی‌توان برای احداث لوله‌های فاضلاب در سطح خیابان‌ها، سنگ فرش را نگه داشت. اما وقتی این اتفاق را هدایت کنید حتا اگر خراب هم شوند، مشخص است که پیش از این چه بوده‌اند.»

مدیر کل سابق میراث فرهنگی استان تهران؛ با تاکید براین که باید توسعه را در حد حفاظت و حفاظت را در حد توسعه معنا کنیم، بیان می‌کند: باید توسعه به گونه‌ای باشد که اصالت بسیاری از بناهای شهری، تاریخی و خاطره‌ای ما حفظ شود. شاید در یک راسته، یک خیابان و حتی چند مورد باشد که قابل دفاع نباشد. اما برعکس آن این است که ما نمی‌توانیم حفاظت را طوری معنا کنیم که مردم را از آن‌جا فراری دهیم.

او می‌گوید:« معتقدم برخی موارد کارکردی حفاظت باعث شده‌اند تا برخی از محلات تهران قدری از حالتِ احیای خود دور شوند. قطعا مدیریت شهری و دستگاه‌های مختلف نیز در این کار بی‌تاثیر نبوده‌اند. اما این نگاه که ما تعریف درستی از توسعه و حفاظت نداشتیم و این عدم شفافیت جائی باعث از بین رفتن فضا شده، نیز بی‌تاثیر نبوده است.»

وی اضافه می‌کند: «در این شرایط چون متوجه شده‌اند توسعه دیگر امکان‌پذیر نیست، لودر درون شهر و بافت‌های تاریخی انداخته‌اند و دلشان خوش است که شهر را توسعه داده‌اند. مانند خیابان کنونی ۱۵ خرداد که با لودر از میان بازار تهران عبور و آن را به دو بخش تقسیم کرده و نامش را خیابان " بوذرجمهری" گذاشتند و دلشان خوش بود که دو بخشِ بین بازار را به یکدیگر وصل کرده‌اند، با این ترفند که راسته بازار را نصف کرده‌اند.»

به گفته‌ی او، اگر همان زمان نیز به این کار، درست‌تر نگاه می‌کردند، شاید به تعبیری در کنار توسعه‌ی این بخش از بازار تهران، می‌توانستند این بخش را نیز حفظ کنند، مانند بازار "اودلاجان".

خسروآبادی نمونه‌ی این کار را بازار تاریخی "اودلاجان" می‌داند و می‌گوید:« آن پروژه نشان داد که می‌توان حفظ و توسعه را در کنار یکدیگر داشت. به اندازه‌ای که اکنون کسبه‌ی بازار آهنگرها از میراث فرهنگی تقاضا دارند تا مانند "بازار اودلاجان" آن فضا نیز مسقف شود و کارکردی شبیه آن پیدا کند.»

 

دیدگاه تان را بنویسید