در این یادداشت آمده است: آنچه به مردم انگیزه می دهد تا شرکت در انتخابات را در اولویت دغدغه های ملی خود قرار دهند باورمندی نسبت به قدرت اراده جمعی است که همگان انتظار دارند پس از برگزاری هر انتخاباتی به منصه ظهور برسد. از این رو شرط پرشور بودن انتخابات باورمندی همگانی نسبت به اثربخشی آن است.
این که بازیگران عرصه قدرت گاه ناگزیر می شوند ذهن مردم را متوجه مخاطرات ناشی از عدم مشارکت گسترده در انتخابات کنند به این مهم بازمی گردد که هنوز باورمندی نسبت به قدرت جمعی به صورت تدریجی در افکار عمومی نهادینه نشده یا آفاتی وجود دارد که اجازه نمی دهد چنین باوری در اذهان ریشه بدواند.
بالاخره ما روزی باید به این پرسش پاسخ دهیم که چرا در جامعه ما نقش فرد بیشتر از نقش جمع به چشم می آید یا باور می شود؟!
برای نمونه هنوز هم بسیاری از افراد در زمان رودررویی با یک مانع قانونی در اداره یا سازمان و وزارتخانه ای انتظار دارند که رئیس اداره و فرد بالادست با گوشه چشمی قانون را دور بزند و کار آنها را رواج دهد. کدام قانون؟
همان قانونی که مجلس تصویب کرده، کدام مجلس؟ همان مجلسی که برآمده از آرای عمومی است.
طبیعی است که وقتی یک فرد، هر که باشد، بتواند در برابر اراده و تصمیم جمعی بایستد در واقع مردم سالاری را زیر سؤال برده و به چالش کشیده است!
یکی دیگر از نشانه هایی که به شائبه رواج غلبه ی اراده فردی بر اراده جمعی دامن می زند، طرح برخی شعارهای عجیب و غریب انتخاباتی است.
برای مثال فردی بدون توجه به ظرفیت های اقتصادی کشور و نقش سایر قوا در موازنه ی قدرت می گوید که مثلاً پرداخت یارانه ها را چند برابر می کنم. این سخن بدان معناست که من به عنوان رئیس جمهور بدون توجه به مناسبات و تعاملاتی که باید با سایر مؤلفه های مؤثر در اداره کشور داشته باشم مبادرت به چنین کاری خواهم کرد! البته از آنجایی که در برخی ادوار شاهد تحقق نمونه های عجیب و غریبی از خودمحوری و بی توجهی به قانون بوده ایم، پذیرش و عامه پسندی چنین ادعایی دور از انتظار نیست!
گواه دیگری که بر ادعای غلبه ی قدرت فردی بر قدرت جمعی مهر تأیید میزند توجه ویژه مردم به انتخابات ریاست جمهوری است که منجر به انتخاب یک فرد می شود در مقایسه با انتخاباتی که منجر به شکل گیری نهادهای مشورتی نظیر خبرگان، مجلس شورای اسلامی و شوراهای شهر و روستا می شود تا آنجا که گاه فردی با آرایی زیر سی هزار نفر در کلانشهری مانند شیراز به شورای شهر یا حتی مجلس شورای اسلامی راه یافته است.
باز هم برای اثبات رویکرد عمومی به فرد در برابر جمع می توان به جلوه گری افراد انگشت شمار در نهادهای مشورتی نظیر مجلس خبرگان، مجلس شورای اسلامی و شوراهای شهر و روستا اشاره کرد.
اصولاً در کمتر مقطعی از تاریخ ما شاهد جریان سازی احزاب و گروه ها در نهادهای مشورتی بوده ایم و همواره کسانی مانند مدرس یا مصدق توانسته اند جریان ساز باشند و احزاب اگر هم در یک بازه زمانی کوتاه جلوه ای داشته اند پس از مدتی دچار انشعاب شده و به کندرو و تندرو و میانه رو تقسیم گردیده اند و با صف آرایی در برابر یکدیگر از قدرت جمع کاسته اند.
ناگفته پیداست که چنین رویکردی ریشه در فرهنگ و تاریخ ما دارد برای نمونه با وجود این که در فرهنگ شیعی مسأله ی مهدویت با محوریت قدرت جمعی قابل تبیین است و تصریح گردیده که انسان ها پیش از ظهور منجی باید قابلیت های لازم برای تغییر و دگرگونی را در خود ایجاد نمایند و در قرآن هم گفته شده که ما سرنوشت هیچ ملتی را تغییر نمی دهیم مگر این که چنین تغییری در خود آنها صورت گیرد، باز هم عده ای بار تمامی تحولات و تحقق آرمانهای مسکوت مانده انسانی را بر دوش منجی می گذارند و تصور می کنند امام زمان باید به تنهایی تمامی مشکلات جامعه ی بشری را حل کند.
لذا تا با معضلی مواجه می شوند می گویند باید امام زمان بیاید و این مشکل را حل کند. غافل از این که امام زمان منتظر آنهاست تا تغییر کنند و چنین قابلیتی را در خود به وجود بیاورند نه این که آنها منتظر امام زمان باشند تا بدون مقدمه دنیا را کن فیکون کند!
این واقعیت تلخ ما را ناخودآگاه به یاد داستان جویندگان سیمرغ در کتاب منطق الطیر می اندازد. پیامبر ما با صدای بلند فریاد می زند که یدالله مع الجماعه یعنی دست خدا با جماعت است اما همین جماعت باز به دنبال یک نفر می گردند که تمامی ویرانگری های ایجاد شده توسط جمع را به تنهایی آباد کند.
بیدلی در همه احوال خدا با او بود
او نمی دیدش و از دور خدایا می کرد
یکی از نشانه های رجحان قدرت جمع بر قدرت فرد در هر جامعه ای، برخورداری نهادهای مشورتی از توان بالا برای مقابله با لغزش های فردی است. دست و پا بسته بودن مجلس هفتم و هشتم در برابر یکه تازی های احمدی نژاد که ویرانی های زیادی به بار آورد یکی از نمونه های بارز غلبه ی قدرت فرد بر قدرت جمع است که با نظام مردمسالاری همخوانی ندارد! چرا یک فرد باید آنقدر مطلق العنان باشد که چندین شورای عالی که تعدیل کننده ی تصمیمات مهم بودند را منحل کند و با هیچ مانعی هم مواجه نشود. هم اکنون نیز کسانی در تدارک پیچیدن نسخه ای مشابه احمدی نژاد برای کشور هستند تا رشته ها را پنبه کنند و دوباره روز از نو و روزی از نو!
چرا باید تا این اندازه غافل شویم که قطره را به دریا ترجیح دهیم. فرد همان قطره است که خطر گندیده گی و تبخیر و استحاله و فساد او را تهدید می کند و جمع، دریایی است که هیچ گاه از موج آفرینی و زایش و تلطیف فضا بازنمی ایستد و با یک ساز و کار درونی خود را پالایش و اصلاح می کند. از این رو باید همه به دنبال استحکام بخشی به قدرت جمعی باشیم و البتّه زمانی هم که فردی از دل جمع بیرون آمد اجازه دهیم به وعده های واقع بینانه ای که به جمع داده عمل کند تا مردم خود و قدرت خود را باور کنند. انتخاب با ماست؛ قطره یا دریا.
6114 / 2027
دریافت کننده: علی اکبر خرامش ** انتشاردهنده: سیداحمد نجفی
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.