نقش نیروی دریایی در دوران دفاع مقدس فراتر از عملیات‌های رزمی بود؛ این نیرو در یک بازه زمانی بسیار حساس، مسئولیت حفظ شریان حیاتی اقتصاد کشور را بر عهده گرفت مسئولیتی حساس که هم اکنون از دریاهای جنوب ایران فراتر رفته و در اقیانوس هند تا کانال سوئز امنیت کشتی های تجاری،صیادی و نفتکش های ایران را برعهده این نیرو می باشد.

مقدمه

هفتم آذر، روز نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران است؛ روزی که نه تنها یک مناسبت تقویمی، بلکه نقطه عطفی در تاریخ مجاهدت نیروی دریایی در دوران دفاع مقدس و سرآغاز تثبیت برتری دریایی ایران در خلیج فارس محسوب می‌شود.

روز هفتم آذرماه ۱۳۵۹، مقارن با وقوع عملیات مروارید بود که طی آن، نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران با یک اقدام غرورآفرین، ضربه‌ای مهلک و تعیین‌کننده به توان اقتصادی و نظامی رژیم بعث عراق وارد کرد. هدف اصلی این عملیات، محروم کردن عراق از دو پلتفرم نفتی بزرگ البکر و الامیه بود که دشمن از آن‌ها نه تنها به‌عنوان یک مجموعه اقتصادی برای صادرات نفت، بلکه به‌عنوان دیده‌بان و پایگاه نظامی سوق‌الجیشی برای شناسایی واحدهای پروازی و سطحی ایران استفاده می‌کرد.

عملیات مروارید، با محوریت ناوچه دلیر پیکان و همکاری تیم تخریب تکاوران نیروی دریایی طرح‌ریزی شد. این عملیات منجر به انهدام کامل توان دریایی عراق در کوتاه‌ترین زمان ممکن شد. در درگیری نهایی، ناوچه پیکان توانست بخش اعظمی از نیروی دریایی عراق را منهدم کند و حتی یک واحد نظامی سالم دشمن را غنیمت بگیرد (که بعداً منهدم شد). اگرچه ناوچه پیکان در نبرد نهایی مورد اصابت چندین موشک قرار گرفت و غرق شد و تعدادی از پرسنل شجاع از جمله امیر دریادار همتی (فرمانده ناوچه پیکان) به شهادت رسیدند، اما دستاورد راهبردی این عملیات، تثبیت برتری مطلق ایران در خلیج فارس برای تمام طول جنگ بود.

نقش حیاتی نیروی دریایی در جنگ وپسا جنگ در حوزه اقتصاد ملی

نقش نیروی دریایی در دوران دفاع مقدس فراتر از عملیات‌های رزمی بود؛ این نیرو در یک بازه زمانی بسیار حساس، مسئولیت حفظ شریان حیاتی اقتصاد کشور را بر عهده گرفت مسئولیتی حساس که هم اکنون از دریاهای جنوب ایران فراتر رفته و در اقیانوس هند تا کانال سوئز امنیت کشتی های تجاری،صیادی و نفتکش های ایران را برعهده این نیرو می باشد. با خفه شدن توان دریایی عراق در نطفه، بنادر جنوبی  ایران حفظ شدند و خطوط مواصلاتی دریایی برای عرضه فرآورده‌های نفتی، مواد غذایی (مانند گندم) و سایر مایحتاج عمومی کشور فعال ماندند. این تضمین امنیت تجارت دریایی بود که از وقوع بحران‌های جدی در داخل کشور جلوگیری کرد و امکان تداوم جنگ را برای نیروهای زمینی و هوایی فراهم آورد؛ نقشی که شاید سال‌ها ارزش حیاتی آن معلوم نشود.

 معماری دو وجهی قدرت دریایی و الزامات بازدارندگی هیبریدی در نظم جهانی در حال گذار

دکترین امنیت دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، دیگر یک چارچوب دفاع ساحلی نیست؛ بلکه یک معماری دوقطبی منسجم است که هدف آن قدرت‌افکنی استراتژیک و تثبیت جایگاه ایران در نظم دریایی در حال گذار است. این دکترین، با آمیختن بازدارندگی نامتقارن ( Asymmetric Deterrence) با قابلیت‌های متعارف بومی، یک استراتژی هیبریدی را شکل داده که بر مدیریت ریسک‌های تقابلی و تضمین منافع حیاتی ملی متمرکز است.

الحاق و ارتقاء شناورهایی مانند ناوشکن جماران ،دماوند ،سهند،دنا و ناوبندر مکران در دهه اخیر و الحاق محوری(ناوبندر کردستان، ناو اطلاعاتی زاگرس ،ناوشکن ارتقاءیافته سهند و ناوشکن دیلمان در ناوگان شمال) نماد عینی این راهبرد دوگانه هستند. تحلیل این دارایی‌ها، مستلزم درک چگونگی تثبیت برتری دریایی ایران و مواجهه با چالش‌های امنیتی در هر یک از حوزه‌های عملیاتی حیاتی (جنوب و شمال) است. ساختار این یادداشت با هدف ارائه‌ یک تحلیل نهادی و ژئوپلیتیک منسجم، به گونه‌ای تنظیم شده که تمامی اجزای آن به صورت منطقی و پیوسته، دکترین راهبردی ایران را تبیین کند.

۱. قطب جنوب: جهش نهادی، مدیریت ریسک تقابلی و اهرم تنگه هرمز

استراتژی ایران در آب‌های جنوبی، بازتابی از یک جهش نهادی با هدف تبدیل شدن به یک بازیگر آب‌های آبی

 Blue Water Navy)) و دستیابی به عمق راهبردی فرامنطقه‌ای است که نقش کلیدی در شکست انزوا و پر کردن خلأ امنیتی منطقه‌ای دارد.

الف. ناوبندر کردستان: ابزار استراتژیک قدرت‌افکنی لجستیکی

ناوبندر عظیم ۴۵,۵۰۰ تنی کردستان را باید به‌عنوان یک نقطه عطف ژئوپلیتیک و یک ابزار قدرت‌افکنی Power Projection) ) تحلیل کرد. این شناور، با تأمین قابلیت لجستیک حیاتی، عمق راهبردی ایران را گسترش داده و به اجرای موفقیت‌آمیز استراتژی «نگاه به شرق» کمک می‌کند. این قابلیت لجستیکی، استقلال عملیاتی را افزایش داده و حضور مستمر و باثبات ایران را در پهنه‌های دریایی دوردست، مانند اقیانوس آرام، تضمین می‌کند.

ب. ناوشکن سهند: تثبیت بازدارندگی نامتقارن و اهرم فشار

ارتقاء ناوشکن سهند (که تناژ آن به ۱۶۰۰ تن افزایش یافته است)، آن را به یک ابزار مدیریت بحران و بازوی کلیدی در اجرای دکترین بازدارندگی نامتقارن تبدیل می‌کند. این ارتقاء شامل تغییر محل دک پرواز جهت نصب سامانه‌های تسلیحاتی جدید، تجهیز و ارتقاء سامانه‌های پدافندی و جنگالی EW) )، و نصب موشک‌های پرقدرت و دقیق نور، قدیر و قادر است.

نقش در دکترین: سهند با قابلیت‌های ارتقاءیافته خود در جنگ الکترونیک و فرماندهی و کنترل C2) )، در قلب دکترین نامتقارن عمل می‌کند که بر «سرعت، ابهام، پراکندگی با استفاده از قایق‌های تندرو مسلح، مین‌ریزی گسترده و حملات موشکی» تأکید دارد.

مدیریت ریسک: توان رزمی تقویت‌شده سهند، مستقیماً به سمت بالا بردن هزینه تقابل برای هرگونه نیروی متخاصم هدف‌گذاری شده و اهرم فشار ژئوپلیتیک ایران بر تنگه هرمز (حیاتی‌ترین گلوگاه انرژی جهان) را تثبیت می‌نماید. این ابزارهای متوازن، به ایران امکان می‌دهند تا با اتخاذ تاکتیک‌های تلافی‌های کنترل‌شده (Tit-for-Tat)، در عین نمایش قدرت، از تشدید غیرقابل کنترل بحران جلوگیری کند.

ج . ناو اطلاعاتی زاگرس: تقویت لایه حسگر و برتری در حوزه جنگ الکترونیک

در تکمیل دکترین دریایی جنوب، الحاق ناو اطلاعاتی و سیگنالی زاگرس ( با شماره بدنه ۳۱۳ و طول ۹۵ متر) به نیروی دریایی ارتش در دی ماه ۱۴۰۳، نشان‌دهنده سرمایه‌گذاری استراتژیک بر برتری اطلاعاتی و جنگ الکترونیک (EW) در منطقه‌ خلیج فارس و دریای عمان تا دریای عرب است. این شناور، مجهز به پنج آنتن ماهواره‌ای و سامانه‌های پیچیده‌ای برای گردآوری اطلاعات سیگنالی (SIGINT) است که داده‌ها را بر اساس آرایه‌های الگوریتمی و هوش مصنوعی دسته‌بندی و مدیریت یکپارچه می‌کند. قابلیت‌های زاگرس شامل سامانه‌های اخلالگر پیشرفته برای مختل کردن ارتباطات و رادارهای دشمن، و توانایی شناسایی و رهگیری سیگنال‌ها در محدوده‌های فرکانسی مختلف است. این ناو در واقع یک پلتفرم‌ حسگر استراتژیک متحرک است که عمق میدان نبرد اطلاعاتی ایران را گسترش می‌دهد و یک لایه حیاتی از امنیت سایبری دریایی و ردیابی هدف را برای سامانه‌های فرماندهی و کنترل (C4ISR) نیروی دریایی ارتش فراهم می‌آورد. الحاق این ناو، توان عملیاتی ایران را برای انکار تسلط اطلاعاتی دشمن و حفظ اشراف کامل محیطی در آب‌های آزاد و اقیانوسی ارتقاء می‌دهد.

۲. قطب شمال: تحکیم حاکمیت منطقه‌ای و موازنه امنیتی دریای خزر

دریای خزر به‌عنوان یک دریای بسته، نیازمند یک استراتژی مبتنی بر همکاری و تحکیم حاکمیت منطقه‌ای است که در آن، نفی حضور قدرت‌های فرامنطقه‌ای محوریت دارد.

* ناوشکن دیلمان: برتری C4ISR و ابزار موازنه قدرت

الحاق ناوشکن دیلمان (به‌عنوان پیشرفته‌ترین شناور کلاس موج) با تناژ بالا از ۱۶۰۰تن به ناوگان شمال، یک اقدام استراتژیک در راستای حفظ نظام حقوقی دریای خزر و نمایش اقتدار نظامی و توان رصد اطلاعاتی ایران است.

برتری در فرماندهی و کنترل C4ISR) ) :ویژگی‌های فنی دیلمان، به‌ویژه نصب رادار آرایه فازی چهار وجهی (با توان کشف و رهگیری بیش از ۱۰۰ هدف) و سامانه مدیریت نبرد و جنگ الکترونیک جامع، یک برتری فنی و اطلاعاتی استراتژیک برای مدیریت امنیت دریایی کل شمال ایجاد می‌کند. این قابلیت، اشراف و کنترل مؤثر را در محیط محدود خزر تضمین می‌کند.

تحکیم حاکمیت :برگزاری رزمایش‌های مشترک اخیر (مانند CASAREX ،2024و 2025) میان ایران، روسیه و سایر کشورهای ساحلی، نشان‌دهنده تقویت نفوذ تهران و مسکو و تلاش برای محدودسازی فضای عملیاتی فعالیت‌های اطلاعاتی خارجی است. این رزمایش‌ها، به‌عنوان نمادی از حاکمیت منطقه‌ای، بر اصل «دریای خزر متعلق به کشورهای ساحلی است» تأکید می‌کنند.

 

۳. جمع‌بندی و الزامات راهبردی: لزوم ارتقاء جهشی برای تضمین بقاء و برتری

سنتز راهبردی دکترین دوقطبی ایران، نشان‌دهنده یک تفکیک منطقی بین بازدارندگی تهاجمی نامتقارن در جنوب و برتری اطلاعاتی و ثبات‌سازی در شمال است. این دکترین به ایران امکان داده است تا در برابر فشارهای خارجی، انعطاف‌پذیری استراتژیک (شامل عقب‌نشینی‌های تاکتیکی در دریای سرخ و بازگشت فرصت‌طلبانه) داشته باشد و جایگاه خود را در نظم جهانی در حال گذار تقویت کند.

 

مسعود کاظمیان

 

نتیجه‌گیری: الزامات ارتقاء جهشی توان رزمی

با وجود موفقیت‌های چشمگیر در خودکفایی و بومی‌سازی، حفظ و ارتقاء این برتری دریایی در برابر تهدیدات روزآمد علیه امنیت ملی ایران، مستلزم یک سرمایه‌گذاری کیفی و جهشی است.

ارتقاء مستمر و جهشی توان رزمی و پشتیبانی نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران یک ضرورت حیاتی امنیت ملی است. این ارتقاء باید به صورت هدفمند، متناسب با ماهیت و سطح تهدیدهایی که منافع حیاتی کشور در حوزه‌های دریایی شمال و جنوب با آن مواجه می‌باشد، انجام پذیرد تا قدرت بازدارندگی فعال ایران در هر دو جبهه تضمین گردد.

پیشنهادات عملیاتی (تمرکز بر ارتقاء قابلیت‌های کیفی):

اولویت‌دهی به سامانه‌های پدافند موشکی: تمرکز فوری بر طراحی و نصب سامانه‌های پدافند هوایی موشکی عمودپرتاب (VLS )بر روی شناورهای کلاس موج (مانند دیلمان) و ارتقاء قابلیت‌های پدافند هوایی شناورهای موجود، برای حفظ قابلیت عملیاتی در مقابل تهدیدات موشکی و هوایی. (به عنوان مثال، سامانه‌هایی چون زوبین که دارای پرتاب عمودی هستند، گزینه‌های قابل بررسی برای افزایش برد پدافندی در این شناورها هستند).

تقویت زیرساخت‌های لجستیک دریایی: سرمایه‌گذاری بر روی زیرساخت‌های لجستیک دریایی و افزایش دوام خدمه در مأموریت‌های طولانی‌مدت برای به حداکثر رساندن کارآیی ناوبندرهایی چون کردستان.

توسعه سامانه‌های رانش: توسعه و به‌روزرسانی سامانه‌های رانش برای افزایش سرعت و پایداری شناورها در شرایط متغیر محیط‌های دریایی، که برای حفظ برتری تاکتیکی حیاتی است.

تنها با اجرای این ارتقاءهای متمرکز بر قابلیت‌های کیفی و دفاعی است که نیروی دریایی ایران می‌تواند توان عملیاتی خود را به‌طور مداوم افزایش داده و جایگاه خود را به‌عنوان یک قدرت دریایی منطقه‌ای با ثبات در مقابل چالش‌های راهبردی آتی تثبیت کند.

 

مسعود کاظمیان (کارشناس امنیت ملی)

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
2 نفر این پست را پسندیده اند

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.