یک کارشناس مسائل امنیتی گفت: با توجه به شرایط کنونی منطقه، تکرار حملات تروریستی به صورت ساماندهیشده کاملاً محتمل است.
فائزه قاسمی در گفتوگو با خبرنگار جماران، با اشاره به حملات تروریستی روز گذشته به زاهدان و سردشت، اظهار کرد: در زاهدان، حمله به دادگستری با استفاده از سلاحهای سبک و نارنجک جنگی به همراه هدفگیری مستقیم نهاد قضایی، نشاندهنده برنامهریزی و جسارت بالای تروریستهاست که خیلی زود هم در شبکههای اجتماعی خود مسئولیت آن را بر عهده گرفتند. شهادت یک نوزاد و مجروحیت غیرنظامیان نیز از خشونت بالای این حمله حکایت دارد. در سردشت، حمله پژاک به پایگاه مرزی نیز به عنوان سومین مورد در یک هفته، نشاندهنده افزایش تحرکات این گروه است که با توجه به ساختار تونلهای مرزی و آزادی عمل آنها در اقلیم کردستان، پیچیدگی عملیاتی بیشتری را نشان میدهد.
وی با بیان اینکه این حملات یادآور تحرکات گروههایی مانند جندالله در دهه 1380 است که با هدفگیری نهادهای حکومتی و نظامی، بهدنبال ایجاد هراس و بیثباتی بودند، افزود: با این حال، استفاده از نارنجک جنگی در زاهدان نشاندهنده شکلگیری تغییراتی در توان عملیاتی این گروهها نسبت به گذشته است. حملات اخیر در زاهدان و سردشت، اگرچه در ظاهر شبیه حملات پراکنده و گاهوبیگاه گروههای تروریستی در ایران به نظر میرسد، اما به لحاظ نوع عملیات و پیامدهای آن، ویژگیهای متفاوتی دارد.
این کارشناس مسائل امنیتی ادامه داد: از نظر تعداد تلفات، این حملات با وجود خسارات انسانی و شهادت و مجروحیت افراد، در مقایسه با برخی حملات گذشته مانند حمله به مجلس در سال 1396 یا بمبگذاریهای گسترده، در سطح متوسط محسوب میشود. اما شدت و همزمانی این حملات بهویژه در دو جبهه جغرافیایی متفاوت، نشاندهنده یک الگوی تهاجمیتر و احتمالاً هماهنگتر از حملات معمول است. بنابراین، این حوادث را نمیتوان صرفاً مانند حملات گاهوبیگاه و معمول دانست، بلکه باید آنها را در بستر تحولات منطقهای و حمایتهای احتمالی خارجی تحلیل کرد.
قاسمی اضافه کرد: همزمانی حملات در زاهدان و سردشت، اگرچه لزوماً به معنای هماهنگی عملیاتی مستقیم بین گروههای جیشالعدل و پژاک نیست، اما میتواند نشانهای از بهرهبرداری بازیگران خارجی از شرایط منطقهای و ضعفهای داخلی ایران باشد. هر دو گروه از حمایتهای خارجی برخوردارند یا حداقل در محیطی فعالیت میکنند که دولتهای منطقهای و فرامنطقهای امکان پشتیبانی از آنها را دارند.
وی با بیان اینکه از سال گذشته شاهد تحولات گستردهای در مورد گروه پژاک بودیم، عنوان کرد: زمانی که اوجالان، رهبر گروه مادر پژاک یعنی پ.ک.ک انحلال این گروه را اعلام کرد و نهایتا نیروهای وابسته به او سلاحهایشان را تحویل دادند، پژاک اعلام کرد که عملیاتهای خود را ادامه خواهد داد. این مسأله همان زمان هم عجیب بود، زیرا رهبر پژاک در واقع همان اوجالان است؛ هم رهبر معنوی و ایدئولوژیک و هم رهبر سازمانی. لذا در عمل پژاک نهتنها منحل نشد، بلکه به دلیل سرریز نیروها و برخی امکانات پ.ک.ک به آن، تبدیل به تهدیدی پیچیدهتر شد.
این کارشناس مسائل امنیتی با بیان اینکه در شرق ایران نیز جیشالعدل و گروههای مشابه در سیستان و بلوچستان از شرایط بحرانی بلوچستان پاکستان و رقابتهای هند با این کشور بهره میبرند، گفت: فعالیت گروههایی مانند ارتش آزادیبخش بلوچستان و تحریک طالبان پاکستان که برخی منابع از حمایت هند از آنها خبر میدهند، میتواند به طور غیرمستقیم به گروههای تروریستی فعال در ایران نیز تسری یابد. علاوه بر این، داعش خراسان نیز در منطقه فعال میباشد و رقابت و همکاری بین این گروهها، فضا را برای تحرکات تروریستی فراهم کرده است.
احتمال دخالت کشورهای خارجی در حملات تروریستی به ایران
قاسمی ادامه داد: بنابراین، اگرچه مدارک قطعی برای هدایت مستقیم این حملات توسط دولتهای خارجی وجود ندارد، اما شواهد غیرمستقیم از جمله آزادی عمل گروهها در مناطق مرزی، حمایتهای مالی و لجستیکی احتمالی و همزمانی حملات، احتمال دخالت خارجی را تقویت میکند. این دخالتها میتواند از سوی بازیگرانی مانند اسرائیل، برخی دولتهای منطقهای یا حتی قدرتهای فرامنطقهای باشد که از بیثباتی در ایران سود میبرند.
وی با اشاره به ارتباط احتمالی میان حملات تروریستی اخیر در ایران و جنگ ۱۲ روزه، بیان کرد: قاعدتا به دلیل تبعات سنگین بینالمللی، حمایت از تجزیه کشورهای دیگر سیاست رسمی اسرائیل نیست، اما نباید فراموش کرد پس از طرح یینون که ادعا میکرد ثبات اسرائیل در گرو تضعیف کشورهای همسایه از طریق تجزیه آنها به واحدهای کوچکتر بر اساس خطوط قومی و مذهبی است، این ایده در میان برخی سیاستمداران تندروی تلآویو قدرت گرفته است.
این کارشناس مسائل امنیتی اظهار کرد: جنگ ۱۲ روزه با رژیم صهیونیستی که فشار نظامی و اطلاعاتی بیسابقهای بر ایران وارد کرد، احتمالاً زمینهساز افزایش تحرکات گروههای تروریستی در داخل کشور شده است. این جنگ نهتنها منابع امنیتی ایران را تحت فشار قرار داد، بلکه توجه دستگاههای امنیتی و نظامی را به جبهههای خارجی معطوف کرد و دشمن هم امیدوار بود خلأهایی در امنیت داخلی ایجاد کرده باشد.
قاسمی ادامه داد: در مورد پژاک، تضعیف پ.ک.ک در ترکیه و کاهش فشار آنکارا بر این گروه و همچنین وجود گزارشهایی از دیدارهای شاخههای پ.ک.ک با اسرائیل، احتمال ارتباط غیرمستقیم این حملات با تحرکات اسرائیل را افزایش میدهد. زمانی اسرائیل نگران بود که با ارتباط گرفتن با پژاک، دولت ترکیه را خشمگین کند، اما اکنون که تهدید پ.ک.ک برای ترکیه تقریبا از میان رفته، بعید است تقویت گروههای ضدایرانی در مناطق کردی توسط تلآویو منجر به خشم آنکارا شود. در نتیجه ممکن است از گروههای تجزیهطلب به عنوان ابزاری برای ادامه فشار بر ایران پس از جنگ استفاده کند.
وی با بیان اینکه همچنین ممکن است اسرائیل از طریق ایجاد بیثباتی در مناطق مرزی ایران، بهویژه در شرق و زاهدان، بهدنبال تضعیف تمرکز ایران بر جبهههای دیگر باشد، افزود: نباید فراموش کرد که علاوه بر اسرائیل، برخی سرویسهای امنیتی منطقه نیز نسبت به تجزیه ایران متمایل هستند و در این زمینه همکاریهایی با تلآویو دارند. هرچند فعلا شواهد قطعی برای ارتباط مستقیم این حملات با جنگ ۱۲ روزه وجود ندارد، اما این جنگ به عنوان یک عامل زمینهساز و با تشویق بازیگران خارجی به بهرهبرداری از شرایط، احتمالاً به طور غیرمستقیم بر افزایش این تحرکات تأثیر گذاشته است.
عدم نظارت بر ورود اتباع به کشور؛ از مهمترین دلایل گسترش ناامنی
این کارشناس مسائل امنیتی با تأکید بر اینکه با توجه به شرایط کنونی منطقه، تکرار حملات تروریستی به صورت ساماندهیشده کاملاً محتمل است، عنوان کرد: در شمالغرب، پژاک از زیرساختهای عملیاتی از جمله تونلهای مرزی و پایگاههای کوهستانی برخوردار است و آزادی عمل نسبی در اقلیم کردستان، به این گروه امکان تحرک در غرب ایران را میدهد. در شرق نیز جیشالعدل و گروههای مشابه از شرایط بحرانی بلوچستان پاکستان، مرزهای متخلخل و وضعیت معیشتی نامناسب استان سیستان و بلوچستان بهره میبرند. رشد گروههایی مانند داعش خراسان نیز تهدیدی مضاعف ایجاد کرده است.
قاسمی ادامه داد: به همه این موارد این را هم اضافه کنیم که متأسفانه طی سالهای اخیر مدیریت دقیقی بر روی ورود مهاجران به کشور صورت نگرفته بود و نیروهای وابسته به گروههای تروریستی مختلف، لابهلای مردم عادی امکان ورود به کشور را داشتند. این عوامل همراه با حمایتهای خارجی احتمالی، نشاندهنده احتمال تداوم و حتی تشدید حملات است.
همه باید بفهمند ناامنی ایران به معنای ناامنی کل منطقه است
وی تأکید کرد: به منظور جلوگیری از تکرار این حملات، ایران باید همکاری با کشورهای دوست منطقه از جمله اقلیم کردستان عراق و همچنین پاکستان برای کنترل مرزهای مشترک و مقابله با گروههای حاضر در این مناطق مانند جیشالعدل و داعش خراسان را در دستور کار قرار دهد. باید با استفاده از دیپلماسی، هزینه ناامن شدن ایران برای کشورهای منطقه تبیین شود و همه بفهمند که ناامنی مرزهای ایران، به طور خودکار مرزهای کل منطقه را ناامن میکند و این میتواند توجیه واقعگرایانهای برای همکاریهای منطقهای در زمینه مبارزه با تروریسم باشد.
این کارشناس مسائل امنیتی با بیان اینکه اما این همکاریها کافی نیست، اظهار کرد: در نهایت هر کشوری باید در زمینه تأمین امنیت مرزهای خود، متکی به توانمندیهای داخلیاش باشد. سرمایهگذاری در فناوریهای نظارتی مانند پهپادها و سیستمهای راداری و افزایش حضور نیروهای نظامی در مناطق مرزی، یک سرمایهگذاری سنگین اما کاملا مفید برای مرزهای کشور است.
قاسمی اضافه کرد: در مرزهای شرقی باید ترتیبات امنیتی برای شناسایی نیروهایی که به راحتی بین مرزها جابهجا میشوند، صورت گیرد. متأسفانه در این مرزها که غالبا نواحی نیمهبیابانی و گستردهای را شامل میشوند، عبور و مرور افراد از آن سوی مرز نسبتا با سهولت و بدون نظارت کافی صورت میگیرد. در غرب کشور هم باید علاوه بر شناسایی و تخریب پایگاههای پژاک، تونلهای این گروه که تا داخل مرزهای ایران هم کشیده شده و در بزنگاهها میتواند تهدیدی امنیتی علیه کشورمان باشد نیز تخریب شود.
وی با تأکید بر اهمیت بهبود معیشت مردم در مقابله با تروریسم، بیان کرد: در سیستان و بلوچستان، توسعه اقتصادی به ویژه از طریق فعالسازی ظرفیتهای بندر چابهار و رفع موانع همکاری با شرکای خارجی مانند هند، میتواند زمینه سوءاستفاده گروههای تروریستی از نارضایتیهای محلی را کاهش دهد. همچنین آموزش کودکان و جوانان، کلید پایان دادن به جذب نیرو توسط گروههای تروریستی است، زیرا معمولا این گروهها برای جذب جوانان، از ضعف اقتصادی یا عدم آموزش کافی آنان استفاده میکنند.