پایگاه خبری جماران: معاون پیشین وزیر علوم با تأکید بر اینکه هیچ وقت تعارضی بین ساحت معنوی و ملی ایرانیها وجود نداشته، گفت: ظرف سه چهار روز پس از حملهای که با هدف آسیب به ایران، ایرانیت و انسجام ایرانی بود، طراحان این حمله احساس کردند به جای اینکه ما را سمت نوعی فروپاشی ببرند، به سمت ایجاد نوعی همدلی، همراهی و همدردی بردند و بسترهای ترمیم شکاف اعتماد اجتماعی ایجاد شد. بعضیها به درستی گفتند باید نظام میلیاردها ریال پول هزینه میکرد برای اینکه این انسجام را حول ایران ایجاد کند.
مشروح گفت و گوی خبرنگار جماران با غلامرضا ظریفیان در پی می آید:
از ابتدای جنگ تحمیلی شاهد تقویت ملیگرایی در کشور و سطوح رسمی بودهایم که اوج آن را در مراسم شب عاشورای حسینیه امام خمینی(س) شاهد بودیم. اساسا ملیگرایی با اسلام و تشیع مغایرت دارند؟
برای پاسخ به این سؤال باید به گذشته تاریخی کشور برگردیم. از چند هزار سال پیش در متون تاریخی، همواره موقعیت جغرافیایی و فرهنگی ایران در مرکز هفت اقلیم قرار داشته و علتش هم یک تعصب کور نبوده و این است که این جغرافیا کریدور فرهنگی و اقتصادی شرق و غرب جهان بوده؛ یعنی اینجا محور جاده ابریشم بوده و در عین حال خلیج فارس همیشه مرکز تبادل فرهنگی، اقتصادی و سیاسی بوده است. به این دلیل ایران یک موقعیت ویژه پیدا کرده و به دلیل اینکه سرزمینش پهناور بوده، دو پدیده همیشه در اینجا رخ میداده؛ اقوام مختلف به اینجا مهاجرت میکردند و بعد از دو سه نسل ظرفیت فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی ایران آنها را شبیه خودش میکرده است. همچنین اقوام مهاجمی هم که به کشور ما حمله کردهاند بعد از مدتی به شدت تحت تأثیر فرهنگ ایران قرار گرفتهاند.
ایرانیها در طول تاریخ همواره نگاه بر آسمان و پا در زمین داشتهاند. شما این را در اوستا و ادبیات پیش از اسلام میبینید. بنابراین ساحت مینوی(معنوی) و گیتوی(زمینی) همواره با ایرانیان بوده و هیچ وقت از هم تفکیک نشده است. بعدها که با اختیار خودشان اسلام را پذیرفتند، همچنان این دو ساحت را با همدیگر حفظ کردند؛ و از دل همین دو ساحت بود که ما میبینیم صدها انسان بزرگ مثل فردوسی، سعدی، حافظ، سهروردی، خوارزمی، ذکریای رازی، ابوریحان بیرونی، مولوی، شمس تبریزی، بایزید بسطامی، صدرالمتألهین و ابن سینا در این ظرف ایران بر میخیزند؛ و میتوانیم یک فهرست بلند بالایی از این شخصیتهای جهانی ارائه کنیم. همواره اینها از ایران به عنوان بستر آن تولیدات عظیم یاد کردهاند.
بنابراین، هیچ وقت تعارضی بین ساحت معنوی و ملی ایرانیها وجود نداشته؛ مگر اینکه در یک دورههایی متأسفانه افراد افراطی یکی از این ساحتها را به یک ایدئولوژی تبدیل کردند. یعنی مثلا از ایران یک باستانگرایی ساخته و ایران را به یک ایدئولوژی تبدیل کردند و سعی داشتند که ظرفیتهای دیگر را به حاشیه برانند؛ یا سعی کردند از طریق سنگواره کردن دین، بخش زیادی از فرهنگ بسیار عظیم ایرانی ما را به حاشیه ببرند. اتفاقا خطر در جایی است که هرکدام از اینها را قطب کنیم و دیگری را به حاشیه برانیم؛ در حالی که همیشه در نگاه فرهنگی ایرانیها بین این دو عرصه یک پیوند عمیق بوده است. به همین دلیل شما میبینید که مثلا هر وقت نوروز با محرم یا رمضان پیوند خورده، ایرانیها هر دو را گرامی داشتهاند و یکی را با دیگری به حاشیه نراندهاند.
این امری نیست که امروز با آن مواجه شده باشیم؛ یک امر تاریخی و جزئی از ساحت وجودی ما ایرانیها هست و این ظرف ایران بوده پیوند عمیقی بین نژادهای مختلف ایجاد کرده و زبان فارسی نقش مهمی در حفظ هر دو فرهنگ ملی و دینی داشته است.
به نظر شما تأکید امروز بر عنصر ملیت یک رخداد طبیعی به خاطر جنگ است یا انتخابی آگاهانه؟
اساسا فرهنگ ویژگیهایی دارد که در یک دورههایی ممکن است در فضاهای عام دچار غیبت شود در حالی که وجود دارد. طبیعی است که این همبستگی ملی در حوادث بیشتر خودش را بروز و ظهور میدهد؛ در جنگ هشت سالهای که عراق به ما تحمیل کرد، کرونا و هنگام شادی و نشاط مثل نوروز خودش را نشان میدهد. این فرهنگ ملی ما که جمع میان فرهنگ معنوی و ایرانی ما هست، هیچگاه غایب نبوده، اما گاهی اوقات مثل اکسیژن و خیلی چیزهایی که هست ولی ما احساسش نمیکنیم، یک غیبت حسی دارد ولی در دورههایی بروز و ظهور پیدا میکند؛ و آن هم شرایطی است که جامعه با نوعی فشار و سختی روبرو میشود.
بنابراین، آنچه که امروز بروز و ظهور پیدا کرده یک امر کاملا طبیعی است و مکانیکی و تحمیلی نیست. در بزنگاههای مهم تاریخی بروز و ظهور کرده و الآن هم چون هویت ما ایرانیها به معرض خطر افتاده، دوباره دارد خودش را بروز و ظهور میدهد.
تجربه و مشاهداتی که از مصادیق این روحیه ملی در جنگ 12 روزه اخیر داشتهاید را برای ما بفرمایید.
معمولا حوادث تلخ شوک ایجاد میکند. در برخی دورهها از جمله این دوره هم شوک داشتیم، ولی مهمترین ویژگیاش این است که همان جوهره ایرانی ما به سرعت توانست این شوک را رد کند و در یک زمان کوتاه به خودش آمد و سعی کرد که با این شوک بسیار عقلانی مواجه شود. از یک طرف سعی کرد در این جنگ نابرابر خودش را حفظ کند و از طرف دیگر سعی کرد که جایی را برای هموطن خودش تنگ نکند. چه در صف بنزین، چه در صف نیازهای غذایی و چه در روابط اجتماعی این شرایط استرسآمیز ما میبینیم که دعواها، تنازعها و درگیریها به حداقل میرسد و جلوههایی از بخشش، ادب و کرامت را میبینیم. فقط هم منحصر به ایرانیهای مقیم ایران نیست و میبینیم که ایرانیهای ساکن خارج چقدر از خودشان ابراز احساسات، نگرانی، کمک و حمایت را نشان میدهند.
در بخشی از شهرستانها خیلی از صاحبان هتل و کسانی که خانههای اضافه داشتند، پذیرای بسیاری افرادی بودند که به آن مناطق رفتند. در بحث دارو و بسیاری از پزشکان، روانپزشکان و مشاورهها سعی کردند به جامعه ما آرامش ببخشند. نهایتا ظرف سه، چهار روز پس از حملهای که با هدف آسیب به ایران، ایرانیت و انسجام ایرانی بود، طراحان این حمله احساس کردند به جای اینکه ما را سمت نوعی فروپاشی ببرند، به سمت ایجاد نوعی همدلی، همراهی و همدردی بردند و بسترهای ترمیم شکاف اعتماد اجتماعی ایجاد شد. بعضیها به درستی گفتند باید نظام میلیاردها ریال پول هزینه میکرد برای اینکه این انسجام را حول ایران ایجاد کند.
دیدیم کسانی که آسیب دیده بودند و نسبت به آنها نامهربانی شده بود، چگونه در این شرایط همه آنها را کنار گذاشتند و از ایران و ایرانیت دفاع کردند و در برابر ظلم و ستم رژیم صهیونیستی موضعگیری داشتند. همه اینها جلوههای انسجام ملی است که البته این انسجام ملی باید توسط حاکمان و مسئولین به رسمیت شناخته شود؛ مبتنی بر اینکه چگونه میشود این انسجام ملی را تداوم بخشید که در گذشته با برخی از رفتارها، رویهها و اشتباهات به آن آسیب زدیم، به نظر من میشود این انسجام را نهادینه و تقویت کرد.