محمدجواد ظریف در نخستین کنفرانس بین‌المللی مطالعات اروپا و آمریکا گفت: ما ناگزیریم با اروپا رابطه داشته‌ باشیم و ناگزیریم با روسیه و چین هم رابطه‌ داشته‌ باشیم. در جهان‌ پساقطبی وفاداری وجود ندارد. عربستان هم فهمید چتر حمایت آمریکا سوراخ است. ما باید این را بفهمیم که کسی برای ما منافع خودش را فدا نخواهد کرد. اگر این را بفهمیم، نه از کسی‌ دلخور می‌شویم و نه منافع خودمان‌ را برای‌ کسی فدا خواهیم کرد.

به گزارش خبرنگار جماران؛ محمدجواد ظریف در نخستین کنفرانس بین‌المللی مطالعات اروپا و آمریکا گفت: به نظر بنده‌ مشکل اساسی جهان‌ کنونی، مشکل شناختی است‌ و شناخت اشتباه باعث شده داوری‌های غلطی داشته‌ باشند.

نگاه بنده‌ به شرایط کنونی بین‌المللی یک نگاه فراقطبی است. آنچه در پایان دهه ۸۰ اتفاق افتاد، شکست شرق بود نه پیروزی غرب؛ غرب به اشتباه خود را پیروز فرض کرد. هژمون نه در سطح جهانی و نه در سطح منطقه‌ قابل بازگشت نیست و لذا هزینه‌هایی که آمریکا و دیگران در این منطقه می‌کنند، محکوم به شکست است.

چین، روسیه و اروپا کار درستی می‌کنند که وارد درگیری نظامی با آمریکا نمی‌شوند. چینی‌ها در رقابت‌ جدید وارد رقابت‌ تجاری، صنعنی و نوآوری شدند و آمریکایی‌ها سراغ قدرت‌ سخت رفته‌اند و آنچه امروز از افول آمریکا صحبت‌ می‌کنیم، گستره بیش از حد اقدامات‌ نظامی است. 

اروپا با بازی هنجاری وارد این رقابت‌ شدند. اروپایی‌ها یاد گرفته‌اند تعامل کنند. اگر بگویید این است و جز این نیست، هیچ‌کس در جامعه‌ بین‌المللی دور شما جمع نمی‌شود. اروپایی‌ها با اینکه در تولید برجام نقشی نداشتند، آن را برای‌ خودشان‌ دستاورد می‌دانند.

 

 ظریف: متأسفانه ما پلی بین اروپا و آمریکا ایجاد کردیم

متأسفانه اروپایی‌ها قدرت‌ خودشان‌ را یادشان رفته و وابستگی شدید به رژیم صهیونیستی باعث شده قدرت‌ هنجاری خودشان‌ را از دست بدهند.

تا زمانی که اروپایی‌ها کنار آمریکا نبودند، همیشه شکست خوردند. ولی متأسفانه ما پلی بین اروپا و آمریکا ایجاد کردیم.

اشتباه می‌کردیم که از اروپا توقع داشتیم اینستکس راه بیاندازد؛ چون حوزه‌ رقابتش را آنجا تعریف نکرده‌ است.

قاعده در جمهوری اسلامی خال اول‌ را بزنید، هرکس صدای بالاتر داشته باشد موفق است.

 

 ظریف: تا ابد اروپا باید شرمنده هولوکاست باشد ولی به فلسطین و غزه چه ربطی دارد؟!

 اروپایی‌ها در مذاکرات می‌گفتند برجام را رعایت کردیم، گفتم اگر رعایت کرده بودید که شرکت‌های شما از اینجا نمی‌رفتند

نقد اول خود کانون‌ پنداری اروپایی‌ها است. یعنی اروپایی‌ها می‌گویند حقوق بشر مهم است ولی قاضی آن خودشان‌ هستند. معتقدم تا ابد اروپا باید شرمنده هولوکاست باشد ولی به فلسطین و غزه چه ربطی دارد؟!

خود کانون‌ پنداری اروپا باعث می‌شود قدرت‌ هنجاری خودش‌ را از دست‌ می‌دهد. همان طور که هرقدر آمریکا تحریم بیشتر کند، فشار تحریم پایین می‌آید.

بزرگترین اشتباه اروپا قضیه غزه بود. یعنی کسی‌ در دنیا نمی‌پذیرد کسی‌ که از این همه‌ کشتار حمایت کرده نمی‌تواند از حقوق بشر صحبت‌ کند و این میخ آخر بر تابوت هنجارگرایی اروپا بود./ جماران

 

 ظریف: بفهمیم که کسی برای ما منافع خودش را فدا نخواهد کرد

 عربستان هم فهمید چتر حمایت آمریکا سوراخ است

 ما ناگزیریم با اروپا رابطه داشته‌ باشیم و ناگزیریم با روسیه و چین هم رابطه‌ داشته‌ باشیم.

در جهان‌ پساقطبی وفاداری وجود ندارد. عربستان هم فهمید چتر حمایت آمریکا سوراخ است.

ما باید این را بفهمیم که کسی برای ما منافع خودش را فدا نخواهد کرد. اگر این را بفهمیم، نه از کسی‌ دلخور می‌شویم و نه منافع خودمان‌ را برای‌ کسی فدا خواهیم کرد.

 

اولین همایش بین المللی مطالعات اروپا و آمریکا

 

به گزارش خبرنگار جماران، محمدجواد ظریف طی سخنانی در «نخستین کنفرانس بین‌المللی مطالعات آمریکا و اروپا»، با اشاره به اینکه مطالعه اروپا و آمریکا برای ایران مهم است تا رابطه خود را با این دو بازیگر تنظیم کند، گفت: مشکل اصلی امروز «نقص شناختی» است. این شناخت غلط باعث داوری‌های اشتباه و در نتیجه سیاست‌های غلط شده است. این کنفرانس‌ها به فهم بهتر کنش‌های جهانی و نقش هریک از کنشگران کمک خواهد کرد و از این نظر مهم است و قدردان برگزار کنندگان آن هستم.

معاون راهبردی پیشین رئیس جمهوری با اشاره به اینکه معتقدم جهان امروز جهان پساقطبی است و تحولی پس از فروپاشی اتحاد شوروی شروع شد، افزود: برخی شروع جهان جدید را به عنوان پیروزی غرب و لیبرال دموکراسی تصور کردند اما این تصور پیش داورانه است و این فروپاشی شکست شرق بود نه پیروزی غرب. غرب به اشتباه این را پیروزی تلقی کرد و به ویژه آمریکا با استناد به این پیروزی، در نهایت در سیاست نظامی ‌گری شکست خورد. این به معنای این نیست که آمریکا قدرت بزرگی نیست اما قدرت آمریکا به عنوان هژمون بین‌الملل شکست خورده است.

وی تأکید کرد: فروپاشی شوروی شکست شرق بود، نه پیروزی غرب؛ و این دو الزاماً یکی نیستند، چون بازی در دنیا، بازی حاصل‌جمع صفر نیست که شکست یکی، پیروزی دیگری تلقی شود. آمریکا قطعاً شکست خود را پیروزی تصور کرد و تلاش شد این پیروزی نهادینه شود، مخصوصاً از سوی ایالات متحده که با سیاست غلط نظامی‌گری، که در فاصله بین سال ۱۹۹۱ میلادی تا سال ۲۰۰۶ دنبال کرد، یک شکست قابل‌توجه را متحمل شد. خود آمریکا نیز به این شکست در گزارش  《همیلتون》که در سال ۲۰۰۶ به دستور کنگره آمریکا منتشر شد، اعتراف کرد؛ گزارشی که بیان می‌داشت سیاست نظامی‌گری سیاستی نبوده که بتواند آن پیروزی مفروض و موهوم را نهادینه کند و جایگاه آمریکا را به‌عنوان تنها ابرقدرت حفظ کند.

ظریف با اشاره به اینکه قدرت آمریکا به‌عنوان هژمون بین‌المللی قابل تثبیت نبود، چون اصلاً شرایطی که به فروپاشی شرق انجامید، همان شرایطی بود که دیگر هژمون را برنمی‌تابید، گفت: معتقدم این شرایط ادامه خواهد داشت و هژمون، نه در سطح جهانی و نه در سطح منطقه‌ای، قابل بازسازی نیست. بنابراین هزینه‌هایی که ایالات متحده در این زمینه کرد و هزینه‌هایی که دیگران در سطح منطقه متحمل شدند، همه محکوم به شکست بودند و هستند. لذا با این نگاه، به نظر من بعد از فروپاشی اتحاد شوروی و آغاز جهان پسا جنگ سرد، یک توهم «جهان تک‌قطبی» ایجاد شد و تلاشی برای تقویت این جهان تک‌قطبی از سوی آمریکا و اروپایی‌ها شکل گرفت. در این فضا، اروپایی‌ها تلاش کردند در حوزه‌ای که توان داشتند، با آمریکا رقابت کنند؛ نه در حوزه‌هایی که معتقد بودند آمریکا برتری قطعی دارد. معتقدم تصمیم درستی بود که اروپا، چین و حتی روسیه اتخاذ کردند که وارد رقابت نظامی با آمریکا نشوند، و این را ما کاملاً مشاهده می‌کنیم.

وی با اشاره به اینکه این به معنای آن نیست که چینی‌ها اصلاً هزینه نظامی نکردند؛ حتماً هزینه کردند، حتی در حدی که بتوانند بالون بفرستند روی ایالات متحده و جاسوسی کنند، گفت: اما وقتی بالون چینی را گرفتند، با آمریکا اعلام جنگ نکرد بلکه اعلام کرد که اشتباه شده و بالون راه خود را گم کرده است! یعنی نخواستند وارد درگیری نظامی با آمریکا شوند. اروپا و حتی روسیه نیز همین‌طور بود؛ روسیه یک دوران طولانی برای همکاری با آمریکا تلاش کرد و حتی می‌خواست عضو ناتو شود اما در دوره بعد، با شکست آن تصور که روسیه می‌تواند همراه آمریکا باشد، مسیر جدیدی آغاز شد.

وزیر پیشین امور خارجه با اشاره به اینکه چینی‌ها در این رقابت جدید به‌ترتیب، وارد رقابت تجاری، صنعتی و سپس نوآوری شدند، گفت: امروز، چینی‌ها وارد حوزه نوآوری شده‌ و اعلام می‌کنند که ما در پلتفرم با آمریکا رقابت می‌کنیم؛ نه در حد کپی‌برداری، بلکه در سطح تولید.

وی با اشاره به اینکه فروپاشی اتحاد شوروی و جهان دوقطبی، بیانگر یک کنش هنجارسازی در دنیاست، گفت: در دهه ۹۰ میلادی به‌محض فروپاشی اتحاد شوروی، کنفرانس‌های بین‌المللی چون آب‌وهوا، حقوق بشر، امنیت اجتماعی، توسعه اجتماعی، محیط‌زیست و توسعه با محوریت اروپایی‌ها و با هدف ایجاد هنجارهایی که عموماً هنجارهای اروپایی بودند.  این هنجارها عمدتاً هنجارهایی بودند که توانسته بودند بدون گرفتن حمایت آمریکا، ایجاد و تثبیت شوند.

ظریف یادآور شد: در سال ۱۹۹۶ که بحث نوشتن اساسنامه دیوان شروع شد، آمریکا کاملاً مخالف بود. ولی اروپایی‌ها با جمع‌آوری اجماع جهان و رفتن سراغ آفریقایی‌ها که از نسل‌کشی نگران بودند، یا آمریکای لاتینی‌ها که با مواد مخدر و تروریسم نگران بودند، توانستند این اجماع را ایجاد کنند و یک جامعه منسجم را در برابر آمریکا و برخی دیگر از کشورهایی که با دیوان مخالف بودند، شکل و دیوان را تشکیل دهند. با وجود آنکه این دیوان را برخی بی‌فایده می‌دانستند ولی دیوان کیفری بین‌المللی آن‌قدر برای آمریکا مهم بود که با کشورها توافق‌نامه امضا کرد که اگر سرباز آمریکایی را گرفتند، تحویل دیوان ندهند و برای این توافق‌نامه هزینه هم داد، یعنی مجبور شد چیزی به این کشورها بدهد تا امضا کنند.

وی با اشاره به ورود اروپایی‌ها به صحنه رقابت با آمریکا در حوزه هنجارسازی گفت: هر وقت آمریکا با اروپا در صحنه هنجارسازی رقابت کرد، شکست خورد. از دیوان بین‌المللی کیفری گرفته تا جریان‌های متعدد درباره فلسطین، که متأسفانه الان اروپایی‌ها حتی قدرت خود را هم فراموش به‌ دلیل وابستگی شدید به رژیم صهیونیستی فراموش کرده و باعث شدند قدرت هنجاری اروپا به سمت نابودی برود.

ظریف درباره پرونده و روند برنامه هسته‌ای ایران گفت: تا سال ۲۰۰۵، که رئیس‌جمهور وقت ایران آقای دکتر احمدی‌نژاد آن مسیر را شروع کرد، اروپایی‌ها در برابر آمریکا ایستاده بودند. آمریکا در سال ۲۰۰۴ می‌خواست ایران را از شورای حکام به شورای امنیت ببرد، اما اروپایی‌ها همکاری ایران را می‌خواستند و حتی می‌خواستند پرونده ایران را در شورای حکام ببندند و بنابراین دو گرایش معتبر وجود داشت، و تا زمانی که ما با اروپا کار می‌کردیم و در آن‌سو هم آمریکا در برابر اروپا قرار داشت، یعنی دوره اول بوش پسر، آمریکایی‌ها متوجه شدند که نمی‌توانند بدون اروپا در صحنه جهانی کاری انجام دهند.

وی با بیان اینکه چندجانبه‌گرایی از اوباما شروع نشد؛ بلکه از دوره دوم بوش پسر شروع شد، گفت: یعنی گزارش بیکر-همیلتون پایه چندجانبه‌گرایی را در آمریکا گذاشت. در دوره اول قضیه هسته‌ای، تا زمانی که اروپایی‌ها با آمریکا همراه نبودند و در برابر آن ایستاده بودند، آمریکا شکست می‌خورد؛ هم در شورای حکام، هم در تلاش‌هایی که گروه چهار کشور همراه (آمریکا، ژاپن، استرالیا، کانادا) تشکیل داده بودند. متأسفانه، ایران در دوره‌های مختلف پلی شد برای ایجاد همراهی بین اروپا و آمریکا؛ حتی در قطعنامه ۵۹۸، در اوج جنگ سرد، این پل را ایجاد کردیم. در قضیه هسته‌ای در سال ۲۰۰۳، این پل را ایجاد کردیم. ما آن موتور را ایجاد کردیم که نه‌تنها اروپا و آمریکا به هم نزدیک شدند، بلکه حتی روسیه و آمریکا هم به هم نزدیک شدند.

ظریف افزود: از سال ۲۰۱۷ و دوره اول آقای ترامپ، دوباره دیدیم اروپایی‌ها در مقابل آمریکایی‌ها در شورای امنیت، ایستادند و شکست خوردند؛ در مجمع عمومی، شکست ۱۱۰ به ۱۰. یعنی سیاست ما خوب بود، نه‌فقط به این معنا که سیاست‌گذاری‌مان خوب بود، بلکه توانسته بودیم بفهمیم اروپایی‌ها چه مزیت نسبی دارند.   گرچه اینکه  از اروپا توقع داشته باشیم اینستکس راه بیندازد، اشتباه بود، چرا که چنین چیزی برای آنها تعریف‌نشده بود. ما از کشورها می‌خواهیم در حوزه‌ای رقابت کنند که اصلاً برای خود در آن حوزه رقابتی تعریف نکرده‌اند.

وی تأکید کرد: آمریکا حوزه اقتصاد را تعریف نکرده، امنیت را هم تعریف نکرده است. در موضوع اوکراین که اروپا تا حدود کمی در حوزه امنیت وارد شد، ایالات متحده با قربانی‌کردن اوکراین، اروپا را در برابر روسیه قرار داد؛ و یک‌بار دیگر نیاز امنیتی اروپا به آمریکا را ثابت کرد. لذا اروپا حوزه رقابت با آمریکا را، حوزه هنجار و قواعد تعریف کرده است.

وزیر پیشین امور خارجه در ادامه با اشاره به اینکه نقد اول به اروپا خود «کانون‌پنداری هنجاری اروپا» است، گفت: به این معنا که اروپایی‌ها نه‌تنها احساس می‌کنند می‌توانند با اجماع‌سازی، هنجارسازی کنند، بلکه این کار را انجام می‌دهند. به‌عنوان مثال، در پیام‌های می‌گویند «اگر ما به یهودی‌ها ظلم کرده‌ایم و هولوکاست را ما ایجاد کرده‌ایم، پس ما حق داریم بگوییم که این ظلم چگونه باید جبران شود.» من معتقد نیستم هولوکاست اتفاق نیفتاده است؛ اتفاقاً معتقدم که اتفاق افتاده و معتقدم اروپا باید تا ابد نسبت به آن شرمسار باشد. اما سؤال اینجاست، فلسطین چه ارتباطی با این مسأله دارد؟! مردم فلسطین چه نقشی در آن ظلم داشته‌اند؟! چرا آلمانی‌ها باید هر اقدام رژیم صهیونیستی را تأیید کنند، فقط به‌خاطر احساس شرم از هولوکاست؟ بدترین مواضع نسبت به غزه را آلمان اتخاذ می‌کند. چرا؟ چون از هولوکاست خجالت می‌کشد اما چرا باید تاوان آن را ملت فلسطین بدهد؟

ظریف ادامه داد: معضل اول در بازی هنجاری اروپا، «خود هنجار پنداری» است. احساس می‌کنند که باید برای دیگران دیکته کنند. من این را کاملاً در مذاکرات مشاهده کردم. وقتی ما با اروپایی‌ها وارد گفتگو می‌شدیم، آن‌ها همیشه می‌گفتند «ما برجام را رعایت کرده‌ایم»، در حالی که آمریکا هنوز از برجام خارج نشده بود. برای مثال ما با ایرباس قراردادی برای ۵۰۰ هواپیما بستیم و آنها مدام مجبور بودند در متن قرارداد بنویسند «اگر این‌گونه شد»، «اگر آن‌گونه شد»، «اگر اجازه داده شود» و... امضای قرارداد ایرباس برای ۱۱۸ هواپیما هشت ماه طول کشید تا آمریکا اجازه دهد؛ اما قرارداد بوئینگ برای ۸۰ هواپیما، تنها سه ماه زمان برد. یعنی آمریکایی‌ها به ۸۰ هواپیما سریع‌تر اجازه دادند. در واقع اروپایی‌ها مزیت هنجاری خود را به دلیل این پندار که تنها گفتار آنان درست است، از دست دادند. هر وقت ما به آن‌ها می‌گفتیم «چرا برجام را اجرا نمی‌کنید؟»، ما را محاکمه می‌کردند! گویی فقط اروپا اجازه دارد دیگران را محاکمه کند.

وی اظهار داشت: من روز اولی که مذاکرات را آغاز کردیم، وارد شورای امنیت شدم و گفتم که ما تحریم‌های شما را قبول نداریم. وزیر خارجه فرانسه اعتراض کرد، تأکید کردم که نه‌تنها تحریم‌های شما را قبول نداریم، بلکه معتقدیم باید شما محاکمه شوید؛ چون شما بودید که به دشمنان ایران سلاح دادید.

معاون راهبردی پیشین رئیس جمهوری با تأکید بر اینکه همین خود کانون‌پنداری هنجاری اروپا باعث می‌شود که همان توان هنجاری‌ را نیز از دست بدهند، گفت:  همان‌طور که ترامپ هم در نهایت متوجه شد که استفاده بیش‌ازحد آمریکا از قدرت نظامی و مالی، موجب کاهش اثر همان قدرت‌ها می‌شود. یعنی هرچقدر آمریکا بیشتر تحریم اعمال کند، توان تحریمی‌اش کاهش می‌یابد و اروپا هم هرچقدر بیشتر فشار بیاورد با این ادعا که من مرکز هنجار جهان هستم، در واقع، قدرت هنجارسازی‌اش تحلیل می‌رود.  

وی مخاطره دوم اروپا و آمریکا را درگیری در تغییر واژگان دانست و گفت: در حقوق بین‌الملل ما یک «حقوق بین‌الملل» داریم و یک «نظم بین‌المللی قانون‌محور». یعنی یک ساختار مبتنی بر قوانین داریم، نه صرفاً ملاحظات سیاسی. این موضوع را بیش از همه، دوستان روسی ما دریافتند و نسبت به آن بسیار حساس بودند و  به ما می‌گفتند «اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها دیگر حقوق بین‌الملل را کنار گذاشته‌اند. در واقع این یک دام آمریکایی بود که اروپایی‌ها نیز در آن افتادند. چرا؟ زیرا امروز آقای ترامپ به مرحله نهایی رسیده و می‌گوید «اصلاً این چیزها اهمیتی ندارد!» البته پیش از ترامپ، جان بولتون نیز این مسأله را بیان کرده بود. بولتون گفته بود «حقوق بین‌الملل یک ابزار در جعبه ابزار ماست. اگر فایده‌ای نداشته باشد، استفاده نمی‌کنیم.» این یعنی چه؟ یعنی روابط بین‌الملل دیگر نه قانون‌محور است و نه حتی قاعده‌محور. تفاوت میان این‌ها مهم است. چون حقوق بین‌الملل یک چارچوب پایدار، قدیمی، ثابت و مبتنی بر قواعد مشخص دارد.

ظریف تصریح کرد: ترامپ می‌گوید باید بر اساس این «قاعده»  عمل کنیم و نه مقررات WTO مهم است، نه مقررات بین‌المللی، نه قواعد بین‌المللی مهم‌اند، نه قراردادها؛ فقط «قاعده» مهم است. این قاعده هم بر اساس قدرت شکل می‌گیرد. تفاوت قاعده با رژیم بین‌المللی در این است که رژیم بین‌المللی بر اساس قدرت شکل می‌گیرد، اما فراتر از قدرت پایدار می‌ماند. در حالی‌که قاعده اگر در قالب یک رژیم نباشد، فقط تابع قدرت است. اینجا دقیقاً جایی است که به نظر من، اروپایی‌ها یک اشتباه اساسی مرتکب شدند و با دنباله‌روی از این روند، امکان هنجاری خودشان را از دست دادند و  بزرگ‌ترین اشتباه اروپا به نظر من همین بود. دیگر اروپا نمی‌تواند ادعای هنجاری داشته باشد؛ یعنی دیگر کسی در دنیا این ادعا را از آن‌ها نمی‌خرد.

وی ادامه داد: از کسانی که از این‌همه جنایت، این‌همه نسل‌کشی، این‌همه کودک‌کشی دفاع کرده‌اند، نمی‌توان انتظار داشت که از حقوق بشر یا قانون حرف بزنند و این مسأله، علاوه بر اینکه از نظر انسانی، اخلاقی و انسانی نادرست است، از منظر معادلات قدرت نیز اشتباه است؛ یعنی اروپا در معادلات قدرت هم ضربه خورد، چون خود را در موقعیتی قرار داد که دیگر نمی‌تواند به گذشته بازگردد. با این همه این به معنای آن نیست که قبلاً اروپا خیلی هنجارمحور بود؛ من همان زمان هم نقدهایی به آن داشتم، اما این تصمیم اخیر، به نظر من، «میخ آخر» بود. به قول آمریکایی‌ها، «میخ بر تابوت» نظم مبتنی بر محوریت اروپاست. دیگر در دنیا رنگی ندارد.

وزیر پیشین امور خارجه تأکید کرد: ما در این دنیا باید جایگاه خود را چون منافع خودمان مطرح است، درست تشخیص بدهیم و بفهمیم کجا می‌توانیم با اروپا ارتباط برقرار کنیم. بدون ارتباط نمی‌شود. من کاملاً معتقدم که باید با روسیه و چین رابطه داشته باشیم، اما اگر ما با روسیه رابطه نداشته باشیم، آن‌ها از ما یک‌طرفه امتیاز خواهند گرفت. ما ناگزیریم هم با اروپا و هم با روسیه و چین رابطه داشته باشیم. چون اگر نداشته باشیم، حتی در فرض حل‌شدن مشکلاتمان با اروپا، آن‌ها هم همین رفتار را خواهند کرد.

وی افزود: سعودی هم همین کار را کرد و روابط خود را متنوع کرده است. چون عنصر اصلی در جهان این است که وفاداری وجود ندارد. شما فقط با ائتلاف‌های موقتی طرف هستید. عربستان هم پس از آنکه فهمید چتر حمایتی آمریکا سوراخ است و در واقع اصلاً چتری در کار نیست، این مسیر را در پیش گرفت. چون دوران اتحادهای دائمی به پایان رسیده؛ دوران ائتلاف‌های موقتی و موضوع‌محور است و ما باید این واقعیت را درک کنیم. هیچ‌کس برای ما خودش را نخواهد کشت. هیچ‌کس منافعش را برای ما فدا نخواهد کرد. اگر این واقعیت را بفهمیم، نه از کسی دلخور می‌شویم، و نه خودمان دچار این اشتباه می‌شویم که منافع‌مان را فدای دیگران کنیم.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
2 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.