در دو طرف مذاکره کننده ارادهای بر حل و فصل مشکلات بر اساس گفتوگو و دیپلماسی وجود دارد به ویژه آنکه میانجیگر یعنی کشور عمان تا کنون نقش خود را به خوبی انجام داده و برای هر دو طرف قابل قبول بوده است. لذا مذاکرات ادامه مییابد.
تا کنون پنج دور مذاکره بین ایران و آمریکا با میانجیگری عمان در مسقط و رم برگزار شده است. دور اول و دوم مذاکرات تا حدی مبهم بود، ولی به تدریج از دور سوم طرفین اهداف خود را اعلام کردند. بهطوریکه وقتی به آستانه دور چهارم مذاکرات رسیدند، دیگر آمریکاییها با زبانهای مختلف اعلام کردند که هدف ما غنیسازی صفر در ایران است. حتی ویتکاف مذاکره کننده اصلی آمریکا اعلام کرد که حتی اجازه یک درصد غنیسازی در داخل ایران داده نخواهد شد. تکرار این تذکر از سوی مقامات آمریکایی که این اواخر مارکو روبیو نقش بیشتری را بازی میکرد باعث شد که مقامات ایرانی احساس کنند که این حرفها و تحرکات صرفا جنبه رسانهای و خوراک داخلی برای آمریکا ندارد، بلکه این تغییر سیاست به عنوان یک اصل در میان آنها مورد بحث واقع شده و قرار است که در دور بعدی مذاکره بر روی آن پافشاری کنند.
لذا طرف ایرانی صلاح را بر این دانست که در مقابل این حرکت آمریکا استوار بایستد و اعلام کند به هیچ وجهی از انجام غنیسازی در ایران کوتاه نخواهد آمد. حتی وزیر خارجه آمریکا پا را از این جلوتر گذاشت و اعلام نمود که ایران نباید در داخل غنیسازی داشته باشد و علاوه بر عدم غنیسازی برنامه موشکی ایران و حضور و نفوذ منطقهای آن نیز باید مورد توجه و گفتوگو قرار گیرد. در نهایت مقامات ارشد ایرانی به صورت هماهنگ اعلام کردند که غنیسازی در ایران یک اصل هست و بابت آن هزینههایی صورت گرفته و یک دانش بومی است که برای امورات مورد نیاز از آن بهره خواهیم برد. در واقع هدف آمریکا از مذاکرات هستهای بر اساس گفتههای مقامات:
اولا؛ غنیسازی در ایران صورت نگیرد و اگر هم بتوانند فشار بیشتری را بر ایران بیاورند تا امکانات هستهای برچیده شود.
دوم؛ قدمهای بعدی را بردارند و به تدریج بر برنامه موشکی ایران و عدم حضور و نفوذ منطقهای ایران تمرکز کنند.
اما استراتژی و هدف ایران این است که:
اولا؛ یک حداقلی از غنیسازی را داشته باشد که بتواند نیازهای علمی داخلی خود را برطرف کند.
ثانیا؛ به هیچ وجهی اجازه ندهد که در گفتوگوها آمریکا وارد بحث موشکی و حضور منطقهای ایران بشود.
ثالثا؛ هر چه زودتر تحریمها برداشته شود و نهایتا با توافق با آمریکا بتواند اروپا را از فعال کردن مکانیزم ماشه دور و منصرف نماید.
آیا انعطافی وجود خواهد داشت؟
اراده لازم برای گفتوگو بین طرفین وجود دارد. این اراده کمک میکند که در زمانی که به بنبست میرسند از خود انعطاف نشان دهند. علت این اراده این است که هر دو طرف نمیخواهند مذاکرات به شکست بیانجامد که نتیجهاش تنش بیشتر در منطقه خواهد بود. حالا این شکست مذاکراتی میتواند به تحریم سفت و سخت منجر شود و یا به تأسیسات هستهای ایران حمله شود. چه تحریم و چه حمله، هر دو تنش در منطقه را بالا میبرد؛ فقط میزان آن متفاوت است. لذا هر وقت به بنبست برسند، تلاش میکنند راهکارهای جایگزین پیدا کنند. مثلا دور پنجم مذاکرات در رم به نحوی دو طرف به بنبست رسیدند؛ آمریکا بر عدم غنیسازی تأکید داشت و مذاکره کننده ایران بر غنیسازی در داخل ایران اصرار میورزید.
این بنبست را میانجیگری عمانی شکست و ابتکار و یا طرحی را روی میز گذاشت که دو طرف روی آن تعمق کردند و قرار شد که آن را در پایتختهای خود به مشورت بگذارند. در واقع ابتکار و یا طرح واسطی که ممکن است مورد پذیرش قرار گیرد و یا با تغییراتی بپذیرند که روی آن کار شود و نهایتا پذیرفته شود. طرحهای مختلفی میتوانند ارائه دهند از توافق موقت تا برداشتن بخشی از تحریمهای ایران و البته ادامه مذاکرات بعد توافق موقت تا ایجاد کنسرسیوم بین ایران، امارات، عربستان و آمریکا که اتفاقا هم در دور چهارم و هم در دور پنج مذاکرات مسأله کنسرسیوم مطرح شده است.
در این میان برای به نتیجه رسیدن این طرحها هر کدام که بیشتر به آن تمایل نشان داده شود مشکل ترامپ در داخل آمریکا را هم باید در نظر گرفت. وی باید بتواند تبلیغ کند که توافقی بهتر از برجام را به امضاء رسانده، و الّا به طور جدی دچار مشکل شده و باید پاسخگو باشد که چرا از برجام خارج شدی! بعضی چاشنیهای سیاسی و اقتصادی میتواند در گفتوگوها گنجانده شود تا کمک کننده به ترامپ باشد که دستاوردهای خود را بزرگ جلوه دهد.
آیا در صورت عدم توافق حملهای در کار خواهد بود؟
یکی از سؤالاتی که مطرح میشود بحث حمله به تأسیسات هستهای ایران و زیربنایی ایران است. همانطورکه اشاره شد احتمال حمله به ایران بسیار ناچیز است، اما در صورت عدم توافق احتمال فشار حداکثری و تحریمهای جدیتر وجود دارد. این حمله مورد بحث که احتمالا درصد بسیار پایینی را شامل میشود میتواند از جانب اسرائیل و یا به طور مشترک با آمریکا باشد. اسرائیل بدون مجوز آمریکا حملهای را انجام نخواهد داد. در اسرائیل این توان وجود ندارد که تأسیسات هستهای ایران را نابود کند، اما امکان عملیات تخریبی و تأخیری وجود دارد. اما مشکل اسرائیل این است که بدون مجوز آمریکا نمیتواند به اقدامات خود سرانه دست بزند، زیرا عملیات متقابل ایران بلافاصله قطعی خواهد بود. بر اساس اطلاعات موجود با اینکه احتمال آن را حمله را ضعیف تشخیص دادهاند و بعضی از اخبار عملیات اسرائیل را جنگ روانی میدانند، ولی ایرانیها این آمادگی را پیدا کردهاند که به سرعت عملیات تلافیجویانه انجام دهند.
در صورت حمله آمریکا احتمال حمله اسرائیل بسیار افزایش مییابد، ولی باز هم به طور قطع عمل متقابل ایران انجام میشود. ضمن اینکه به تلافی حملات آمریکا عمل متقابل از آن نقاطی که حمله صورت میگیرد انجام خواهد گرفت. نکته مهم این است که حمله به ایران از سوی آمریکا به دلایل زیر احتمال بالایی را ندارد:
۱-شعار ترامپ مبنی بر صلحطلبی کارآیی خود را از دست میدهد و تبدیل به رئیس جمهور جنگطلب میشود. بدین دلیل که ایران اعلام کرده حاضر است علاوه بر کاهش قابل توجه غنیسازی اجازه بازرسیهای کاملی را بدهد که اطمینان خاطر از عدم تولید سلاح هستهای به وجود آید.
۲-حمله به ایران دستاویزی میشود که جمهوری اسلامی از ان پی تی خارج شود.
۳-نه آژانس انرژی هستهای و نه کشورهای عضو اتحادیه اروپایی و نه چین روسیه با این حمله موافق نیستند. حتی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و منطقه در سفر ترامپ به منطقه بر عدم حمله به ایران تأکید نمودند. تنها کشور موافق با حمله در جهان، اسرائیل است.
۴-پیامدهای حمله برای آمریکا نامشخص است. ممکن است آغاز کننده ولی نمیتواند تمام کننده باشد. امنیت منطقه به هم میخورد و آن چیزی نیست که ترامپ دنبال آن باشد.
۵-قیمت نفت و به دنبال آن قیمت بنزین در آمریکا بالا میرود و با سیاست کنترل تورمی ترامپ در تضاد است.
۶-بی ثباتی در منطقه سیاست توسعه گرای کشورهای عرب جنوبی خلیج فارس را با اختلال رو به رو میکند. در واقع سفر ترامپ به منطقه و ادعای جمعآوری سه هزار میلیارد دلار تجارت و سرمایهگذاری در آمریکا زیر سؤال میرود و احتمالا بر آورده نخواهد شد.
۶-قدرتهای جهانی همچون روس و چین با توجه به اینکه توجیهی برای این حمله وجود ندارد، با توجه به اعلام همکاری ایران برای حل و فصل مسأله این حمله را غیر قابل توجیه و احتمالا محکوم خواهند کرد. در صورت ادامه درگیری انتظار ایرانیان دریافت امکانات نظامی و برخورد در شورای امنیت نسبت به اقدام آمریکاست؛ در غیر این صورت رویکرد ایرانیان نسبت به آنها کاملا به عنوان کشورهای دوست عوض خواهد شد.
۷-کشورهای مختلفی از افزایش قیمت نفت ناراضی خواهند شد و آمریکا را مسبب آن خواهند دید. کشورهای مصرف کننده بالای نفت، به ویژه در شرق آسیا همچون چین و ژاپن و کره، از نظر اقتصادی ضربه خواهند خورد و بر اقتصاد آمریکا تأثیر خواهد گذاشت.
با توجه به تحلیل فوق، همانطورکه مورد اشاره واقع شد در دو طرف مذاکره کننده ارادهای بر حل و فصل مشکلات بر اساس گفتوگو و دیپلماسی وجود دارد؛ به ویژه آنکه میانجیگر یعنی کشور عمان تا کنون نقش خود را به خوبی انجام داده و برای هر دو طرف قابل قبول بوده است. لذا مذاکرات ادامه مییابد.