جبهه اصلاحات ایران بر این باور است که بدون توجه به وضعیت معیشت و منزلت معلمان، هرگونه تحول در آموزش و پرورش ناممکن خواهد بود. وضعیت معیشتی معلمان در شرایطی بسیار نامناسب قرار دارد و از سوی دیگر وجود محدویتهای حراستی و گزینشی موجب تضییع حق برخی از آنها شده که از دولت چهاردهم انتظار میرود با توجه به اینکه طیف وسیعی از فرهنگیان و دانشجو معلمان با پروندهسازی و رای هیاتهای تخلفات اداری در طول سه سال گذشته در معرض اخراج، زندانی، تبعید، تنزل مقام و توقف در ارتقا سازمانی قرارگرفتهاند یکبار دیگر پرونده آنها مورد بررسی قرار گیرد تا به نحو مقتضی در خصوص آنها احقاق حق صورت گیرد.
به گزارش جماران؛ بیانیه تحلیلی جبهه اصلاحات ایران به مناسبت هفته بزرگداشت مقام معلم در پی می آید:
به نام خداوند جان و خرد
کزین برتر اندیشه برنگذرد
جبهه اصلاحات ایران فرارسیدن روز خجسته معلم را به تمامی استادان، معلمان و مربیان کشور صمیمانه تبریک میگوید و معتقد است که معلمان به عنوان اصلیترین سرمایههای نظام آموزشی، نه تنها از نظر معیشتی در تنگنا قرار دارند، بلکه از نظر منزلت اجتماعی نیز مورد بیمهریهای فراوان واقع شده و نقش آنها در سیاستگذاریهای آموزشی نادیده گرفته شده و همه اینها موجب کاهش انگیزه و فرسودگی شغلی در میان این قشر زحمتکش شده است.
جبهه اصلاحات ایران اما بر این باور است که بدون توجه به وضعیت معیشت و منزلت معلمان، هرگونه تحول در آموزش و پرورش ناممکن خواهد بود. وضعیت معیشتی معلمان در شرایطی بسیار نامناسب قرار دارد و از سوی دیگر وجود محدویتهای حراستی و گزینشی موجب تضییع حق برخی از آنها شده که از دولت چهاردهم انتظار میرود با توجه به اینکه طیف وسیعی از فرهنگیان و دانشجو معلمان با پروندهسازی و رای هیاتهای تخلفات اداری در طول سه سال گذشته در معرض اخراج، زندانی، تبعید، تنزل مقام و توقف در ارتقا سازمانی قرارگرفتهاند یکبار دیگر پرونده آنها مورد بررسی قرار گیرد تا به نحو مقتضی در خصوص آنها احقاق حق صورت گیرد.
آموزش و پرورش به عنوان نهادی بنیادین و متولی تربیت نسلهای آینده، نقش تعیینکنندهای در توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور و تحقق عدالت اجتماعی دارد. نظام آموزشی با چالشهای ساختاری، مدیریتی و محتوایی متعددی روبهرو شده که غفلت از آنها، نه تنها آینده نسل جوان را به مخاطره میاندازد، بلکه به تعمیق شکافهای اجتماعی و نسلی دامن میزند.
در دهههای اخیر، وزارت آموزش و پرورش تلاشهای مؤثری در جهت گسترش پوشش تحصیلی، توسعه فناوری آموزشی و بهبود برخی زیرساختها انجام داده اما این اقدامات عمدتاً کمّی بوده و از نظر کیفی نتوانسته پاسخگوی نیازهای واقعی نظام آموزشی و ذینفعان این نهاد گسترده باشد. وجود مشکلاتی همچون کمبود شدید نیروی انسانی متخصص ، بهویژه معلمان حرفه ای و توانمند، فقدان برنامهریزی راهبردی برای ارتقای کیفیت آموزش، تمرکزگرایی افراطی، کمتوجهی به روشهای نوین آموزشی و تمرکز بر حافظه محوری و نادیده گرفتن تفاوتهای منطقهای و ضعف در نظام ارزشیابی و بازخوردگیری مؤثر نشان میدهد که تداوم سیاستهای موجود بیش از آنکه تحولآفرین باشد، درگیر روزمرگی و حل مسائل مقطعی است.
نظام آموزشی ایران نیازمند گفتگوی فراگیر و مستمر بین تمامی ذینفعان، از جمله معلمان، دانشآموزان، اولیا، کارشناسان آموزشی و نهادهای مدنی است. متأسفانه در سالهای اخیر، فضای تصمیمگیری در آموزش و پرورش به جای مشارکتجویی و عاملیت یافتن معلمان، اولیا و جامعه مدنی، به سمت دستورالعملهایی از بالا به پایین و غیرشفاف پیش رفته و استقلال و محوریت مدرسه در برنامههای آموزشی کمرنگ شده است. این رویکرد نه تنها به حل مشکلات کمک نکرده، بلکه به بیاعتمادی عمومی نسبت به سیاستهای آموزشی دامن زده است. بنابراین آموزش و پرورش نیازمند فضایی باز و نقادانه است تا همه صداها در آن شنیده شود و عملکرد آن در معرض قضاوت و داوری مردم باشد تا احساس تعلق و مالکیت بیشتر مردم نسبت به آموزش و پرورش با مشاهده واکنشهای معقول به نقدها و پیشنهادها روز بهروز تقویت شود.
یکی از جدیترین چالشهای پیشروی آموزش و پرورش، سیاسی و ایدئولوژیک شدن محتوای آموزشی است. اگرچه توجه به ارزشهای ملی و دینی در آموزش ضروری است اما تبدیل مدارس به عرصه تبلیغات یکجانبه و بیتوجهی به تنوع فکری و فرهنگی جامعه، نه تنها به رشد خلاقیت و تفکر نقادانه لطمه زده، بلکه موجب فاصله گرفتن نسل جوان از نظام آموزشی و افزایش شکاف بین نسلی شده است. نظام آموزشی باید به جای القای باورهای خاص، به پرورش انسانهای مستقل، پرسشگر و توانمند برای زندگی در جهان پیچیده امروز بیندیشد. نمونه مشهود ایدئولوژیک شدن نظام آموزشی، خطای گفتاری وزیر آموزش و پرورش در خواندن خود به عنوان سرباز یک سردار نظامی بود که واکنش گسترده معلمان، جوانان و کنشگران فعال جامعه مدنی را درپی داشت و انتظار میرفت دولت در مقابل این اعتراضات واکنش مناسبی نشان میداد تا پاسخگویی به تقاضاهای افکار عمومی و شفافیت نسبت به مواضع و کنشهای مقامات دولتی، مشمول وفاقی شدن امور نگردد.
نظام آموزشی کشور، نیازمند درک دقیقتری از ویژگیها و مطالبات نوجوانان و جوانان است؛ نسلی که با سرعت تحولات جهانی، فناوریهای نوین و ارزشهای تازه اجتماعی رشد یافته و انتظارات متفاوتی نسبت به نسلهای پیشین دارد.
نادیدهگرفتن اقتضائات این نسل، از جمله نیاز به آزادی فکری، مشارکت فعال در فرایند یادگیری، احترام به تفاوتها و آموزش مهارتهای زندگی در دنیای دیجیتال، موجب فاصلهگیری عمیقتر آنان از نظام آموزشی شده است. آموزش و پرورش باید زمینه تعامل معنادار با نسل جدید را فراهم کند و مدارس را از فضای انفعالی و ایدئولوژیک، به محیطی برای رشد خلاقیت، گفتوگو و تفکر انتقادی بدل سازد.
تربیت معلم یک امر خطیر ملی است که این مسئولیت به دانشگاه فرهنگیان واگذارشده اما زیرساختهای لازم و مدیریت تحول آفرین برای تحقق این هدف در این دانشگاه فراهم نیست و فاصله زیادی تا وضعیت مطلوبدارد. پیش شرط کیفیت آموزشی این است که معلمان آینده، باید دانش قوی در موضوعی که در آینده تدریس خواهند کرد، داشته باشند و شرایط مناسب و حرفهای کارآموزی را طی کرده باشند، اما شرایط امروز دانشگاه فرهنگیان که حجم گسترده ای دانشجو را بدون تأمین حداقل امکانات و نبود استادان حرفهای جذب میکند، میتواند چالشهای گستردهتری از کمبود معلم برای آموزش و پرورش در آینده درست کند. بنابراین میبایست هرچه سریعتر نظام ملی تربیت معلم و نظام سنجش صلاحیت حرفهای معلمان با بهرهگیری از آخرین تجربیات و دستاوردهای بشری استقرار یابد تا جذب و نگهداری نیروی انسانی در وزارت آموزش و پرورش با ضوابط علمی شفاف و به دور از سلیقههای گروهی و سیاسی صورت گیرد.
همچنین برای برونرفت از وضعیت بغرنج فعلی، باید به سمت افزایش بودجه آموزش و پرورش با اولویت بهبود معیشت معلمان و ارتقای کیفیت آموزشی مدارس دولتی حرکت کرد. تمرکززدایی و واگذاری اختیارات بیشتر به مدارس و مناطق آموزشی میتواند گامی مهم در جهت انعطافپذیری بیشتر نظام آموزشی باشد.
از سوی دیگر صندوق ذخیره فرهنگیان که باید پشتوانه امنیت شغلی و آینده فرهنگیان عضو صندوق باشد، با سوء مدیریت و تصمیمات نادرست مواجه شده که ضرورت دارد منابع این صندوق صرفاً در راستای منافع معلمان شاغل و بازنشسته عضو و بهبود شرایط زندگی آنان به کار گرفته شود و همچنین بازنگری اساسی در مدیریت صندوق ذخیره فرهنگیان با حضور نمایندگان واقعی فرهنگیان سهامدار صورت گیرد.
با گذشت بیش از هشت ماه از آغاز به کار دولت چهاردهم، وزارت آموزش و پرورش به رغم وقتگذاری مسئولانه شخص رئیسجمهور برای این موضوع، همچنان فاصله چشمگیری با شعارها و برنامههای اعلامی دولت و انتظارات مردمی دارد. ما از دولت میخواهیم به جای شعارزدگی، برنامههای عملی و زمانبندیشدهای برای تحول در آموزش و پرورش ارائه دهد. جامعه فرهنگیان و مردم ایران که به وعدههای تغییر، امید بسته بودند، حق دارند بدانند چه زمانی شاهد تحقق این وعدهها خواهند بود.
همچنین بازنگری در محتوای آموزشی با هدف کاهش بار ایدئولوژیک و تقویت مهارتهای زندگی ضرورتی انکارناپذیر است. ضمن اینکه تشکیل مجامع مشورتی متشکل از معلمان، نخبگان و خانوادهها و تقویت گفتگوی ملی در خصوص آموزش و پرورش با حضور همه صاحبنظران و ذینفعان میتواند به سیاستگذاریهای آموزشی کارآمدتر بینجامد.
جبهه اصلاحات ایران ازتمامی نیروهای تحولخواه، معلمان دلسوز، خانوادهها و نهادهای مدنی میخواهد تا با همدلی و همفکری، خواستار اصلاحات ساختاری در این نهاد حیاتی شوند. آینده ایران در گرو آموزش وپرورشی آزاد، پویا و عدالتمحور است. فردا ممکن است برای جبران خسارتها بسیار دیر باشد؛ پس باید امروز اقدام کرد.
امروز آموزش و پرورش ایران در آستانه یک بحران جدی قرار دارد، اما هنوز هم میتوان با عزمی ملی و همکاری همه ذینفعان، مسیر اصلاح را آغاز کرد. اگر امروز به فکر نجات آن نباشیم، فردا برای جبران خسارتها بسیار دیر خواهد بود.
جبهه اصلاحات ایران همچنان پیگیر حقوق معلمان و بهبود کیفیت نظام آموزشی خواهد بود و از تمامی نهادهای مدنی و صنفی میخواهد در این مسیر همراهی کنند؛ چرا که آینده ایران در گرو سرمایهگذاری واقعی در آموزش و پرورش است.
جبهه اصلاحات ایران
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴