محمد محمودی‌کیا، عضو هیأت علمی پژوهشکده امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی، در نشست«منازعه ایران و اسرائیل؛ ریشه‌ها و پیامدها»، گفت: بحث امنیت هستی‌شناختی برای اسرائیل بسیار مهم است؛ چون بحث بود یا نبود برای اسرائیل مطرح هست. این بحث «امنیت» کلیدواژه فهم تحولات در اسرائیل است. طبیعتا این منازعه در شکل جدید خودش که به رویارویی نظامی هم ختم شده، عنصر «امنیت» را در اسرائیل به شدت آسیب‌پذیر کرده و احتمال تکرارپذیری این اتفاقات هم در آینده وجود دارد.

عضو هیأت علمی پژوهشکده امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی، با اشاره به اینکه جنگ چند ماه اخیر در فلسطین، موج محکومیت‌ها را دامن زد و یک مقدار زیادی دولت نتانیاهو در عرصه بین‌المللی به انزوا رفت، گفت: بحث امنیت هستی‌شناختی برای اسرائیل بسیار مهم است؛ چون بحث بود یا نبود برای اسرائیل مطرح هست. این بحث «امنیت» کلیدواژه فهم تحولات در اسرائیل است. طبیعتا این منازعه در شکل جدید خودش که به رویارویی نظامی هم ختم شده، عنصر «امنیت» را در اسرائیل به شدت آسیب‌پذیر کرده و احتمال تکرارپذیری این اتفاقات هم در آینده وجود دارد.

به گزارش خبرنگار جماران، محمد محمودی‌کیا، عضو هیأت علمی پژوهشکده امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی، در نشست «منازعه ایران و اسرائیل؛ ریشه‌ها و پیامدها»، گفت: اگر ما منازعه ایران و اسرائیل را بر اساس سطح تحلیل و دوره زمانی مورد واکاوی قرار بدهیم، 12 الگوی تحلیل قابل بحث و بررسی است. یعنی در سطح تحلیل خرد ایران و اسرائیل را داریم، در سطح زیر سیستمی حوزه خاورمیانه را داریم و سطح سوم نظام بین‌الملل است. در حوزه کوتاه مدت وضعیت، میان مدت روندها و بلندمدت فرآیندها را داریم.

وی تصریح کرد: در سطح خرد، بعد از آغاز جنگ چند ماه اخیر در فلسطین و هدف قرار دادن غیر نظامیان، محکومیت‌های جهانی برای اسرائیل ایجاد شد؛ اما شاید نقطه اوج آن حمله به مقر امدادگران آشپزخانه مرکزی در غزه بود که حتی همپیمانان اصلی اسرائیل مثل آمریکا، فرانسه و انگلستان هم نسبت به این مسأله با تندی برخورد کردند و این اتفاق موج محکومیت‌ها را دامن زد و یک مقدار زیادی دولت نتانیاهو در عرصه بین‌المللی به انزوا رفت. آنچه در یک ماهه اخیر اتفاق افتاد یک روزنه امید برای نتانیاهو پدیدار کرد برای اینکه از این وضعیت به حاشیه رانده شدگی مقداری بیرون بیاید.

محمودی‌کیا افزود: نکته دوم در سطح خرد دوره کوتاه‌مدت برای اسرائیل، به نظر فشارها برای پایان دادن خشونت‌ها در غزه و اعلام نوعی آتش‌بس یا صلح موقت بیشتر می‌شود. کما اینکه چند روز پیش مطرح شد که به سمت نوعی الگوی صلح حرکت کنند.

وی با بیان اینکه عنصر دوم این سطح تحلیل ایران است، اظهار داشت: این سؤال مطرح می‌شود که پاسخ موشکی ایران در این منازعه، در چهارچوب بازدارندگی بود یا موازنه؟ احساس من این است که ایران بیشتر دنبال اعاده وضعیت موازنه تهدید یا موازنه قدرت در منطقه بود. این به صورت کوتاه‌مدت برای ایران محقق شده و در کوتاه‌مدت یک نوع ایجاد اعتماد به نفس برای جریان مقاومت در منطقه ایجاد می‌کند و دیگر اجزای مقاومت هم به نوعی جسارت رویارویی با اسرائیل پیدا می‌کنند. اما طبیعتا هر اقدامی در آینده می‌تواند این دستاوردهای سطح خرد را برای هر دو طرف کاهش دهد.

عضو هیأت علمی پژوهشکده امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی، گفت: در این منازعه‌ای که ما از آن صحبت می‌کنیم، بحث امنیت هستی‌شناختی برای اسرائیل بسیار مهم است؛ چون بحث بود یا نبود برای اسرائیل مطرح هست. این بحث «امنیت» کلیدواژه فهم تحولات در اسرائیل است. طبیعتا این منازعه در شکل جدید خودش که به رویارویی نظامی هم ختم شده، عنصر «امنیت» را در اسرائیل به شدت آسیب‌پذیر کرده و احتمال تکرارپذیری این اتفاقات هم در آینده وجود دارد.

وی ادامه داد: نکته دوم قابل طرح در بحث بلندمدت، بحث آسیب‌پذیری بیشتر در منازعات آینده است. این هم باز عنصر «امنیت» را در اسرائیل هدف قرار می‌دهد. بازارهای بورس، سرمایه‌گذاری مستقیم یا بحث مهاجرت معکوس با قضیه امنیت گره می‌خورد. یعنی در جایی که به صورت دوره‌ای شاهد تهدید امنیت اسرائیل هستیم، می‌بینیم که اتفاقات روند شاخص‌های نزولی خودش را طی می‌کند. به شدت جامعه اسرائیل نسبت به مسأله امنیت واکنش مستقیم و فوری نشان می‌دهد. اینها در بلندمدت می‌تواند به بحران‌های اقتصادی و اجتماعی موجود در اسرائیل دامن بزند.

محمودی‌کیا اظهار داشت: نکته‌ای که باز مسأله امنیت به نوعی توجیه‌کننده آن هست، بحث «تعمیق شکاف‌ها در داخل اسرائیل» است. یک شکاف اعراب 1948 با یهودی‌ها را در اسرائیل داریم و تقریبا بیست درصد جمعیت اسرائیل را اعراب 1948 تشکیل می‌دهند و یک شکاف دیگر هم بین یهودی‌های اروپای شرقی با یهودی‌های اروپای غربی داریم. تقسیم‌بندی دیگری هم در دل این شکاف‌ها داریم که بحث شکاف بین یهودی‌های ارتدوکس با جریان لیبرال یهود هست. یک بعد دیگر شکاف در اسرائیل، شکاف بین مناطق مرزی با مناطق مرکزی است.

وی با اشاره به لایه‌های سامانه دفاعی اسرائیل، افزود: عاملی که امنیت اسرائیل را تهدید می‌کند، تمام مناطق همجوار مرزی است. سامانه گنبد آهنین برای مواجهه با موشک‌های ارتفاع پست یک بازه زمانی مشخصی تا شلیک، هدف‌گیری و انهدام دارد. محدودیت ذخیره سامانه پدافندی هم هست؛ یعنی تخلیه و پر کردن آن زمان لازم دارد. لذا موشک‌هایی که از جولان و غزه هدف‌گیری و شلیک می‌شود، شهرک‌های شمالی و شهرک‌های همجوار با نوار غزه در معرض تهدید هستند؛ عکس نواحی مرکزی که سامانه‌های پدافندی رهگیری می‌کنند. بلافاصله بعد از هر منازعه شهرک‌های مرزی خالی می‌شوند و شهرک‌های شمال اسرائیل خالی از سکنه است.

عضو هیأت علمی پژوهشکده امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی، گفت: منازعه ایران و اسرائیل هم در پر دامنه کردن تعارضات و شکل‌گیری آسیب‌های امنیتی برای اسرائیل تأثیرگذار است. تبعا در بازه زمانی بلندمدت این منازعه در تعمیق شکاف‌های داخلی در اسرائیل هم تأثیرگذار است. مسأله بعدی بلندمدت که متأثر از رویکرد امنیت هست، بازنگری در سیاست‌های دفاعی و تهاجمی اسرائیل است. اینکه گفتند ما می‌خواهیم از ارتش مبتنی بر تکنولوژی فاصله بگیریم و به سمت ارتش بزرگ حرکت کنیم، ناشی از تحولات 2006 به این سمت است که هرچه اسرائیل جلوتر رفته در مواجهه با هسته‌های مقاومت کارآمدی لازم را ندارد.

وی افزود: چالش بعدی بلندمدت برای اسرائیل این است که به نظر می‌رسد تشدید وسواس امنیتی داخل اسرائیل بیشتر می‌شود و این وسواس امنیتی در سیاست‌های رفتاری اسرائیل هم می‌‌تواند تأثیرگذار باشد. یک نکته دیگر در منازعه ایران و اسرائیل که وجه ایجابی برای اسرائیل است، این است که حمایت‌های غرب و حتی شرق از اسرائیل بیشتر خواهد شد؛ و این هم به نوعی آینده این منازعه را پیچیده‌تر خواهد کرد.

محمودی‌کیا تأکید کرد: طبیعتا در صورت تداوم فشارهای اقتصادی به ایران می‌توان انتظار داشت در بلندمدت قدرت حمایت مستقیم ایران از مقاومت کاهش پیدا کند. یعنی ما به میزان گذشته نمی‌توانیم حمایت خودمان را از جریان مقاومت ادامه بدهیم و این عامل می‌تواند پیامدهای مهمی بر چگونگی استمرار حیات سیاسی و نظامی جریان مقاومت ایجاد می‌کند. بحث تحریم و مشکلات داخلی در ایران به این امر دامن می‌زند.

وی افزود: یک چالش بلندمدت برای ایران این است که ما در داخل به شدت در سطح روایتگری چالش داریم. یعنی مرجعیت رسانه‌ای ایران به بیرون منتقل شده و خیلی سال پیش این اتفاق افتاده است. در جریان طوفان الاقصی رسانه‌های برون مرزی ما اخبارشان را از الجزیره باز پخش و منعکس می‌کردند؛ یعنی عملا ما روایتگر جنگ نیستیم. حتی در جریان «وعده صادق» هم شما می‌بینید که جریان رسانه‌ای ما نتوانست یک روایتگری دست اول و ناب داشته باشد. نتیجه‌ای که می‌گیریم این است که در بلندمدت خطری که ممکن است دامن‌گیر ایران  شود، بحث امنیتی کردن ایران در عرصه نظام بین‌المللی است.

عضو هیأت علمی پژوهشکده امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی، یادآور شد: اسرائیلی‌ها به دنبال ایجاد نوعی ایران‌هراسی پر دامنه در عرصه نظام بین‌المللی هستند و این خیلی مراقبت می‌خواهد. در واقع به واسطه ضعفی که ما در جنگ رسانه‌ای، حوزه روایتگری و خروج مرجعیت خبری از داخل داریم، این می‌تواند برای ما تبدیل به نتیجه عکس شود و در درازمدت ما را دچار مشکل کند. 

وی اظهار داشت: در سطح تحلیل زیرسیستمی منطقه خاورمیانه هم در سطح کوتاه مدت یک نوع تغییر موازنه قدرت بین بلوک‌های قدرت منطقه خاورمیانه رقم خورد. یعنی از پس اتفاقاتی که در قطع روابط ما با عربستان رقم خورد و اتفاقاتی که شکل گرفت، می‌بینیم که توازن بلوک‌های قدرت در خاورمیانه به هم خورد و نوعی به حاشیه راندگی ایران را در تحولات چند سال اخیر شاهد بودیم. اتفاق اخیر شاید به نوعی موازنه قدرت را دوباره برگرداند.

محمودی‌کیا ادامه داد: در کوتاه مدت دارد اتفاق دیگری می‌افتد که به نظر من سلبی است. چند سال اخیر بحث سیستم دفاع موشکی یکپارچه خاورمیانه در کشورهای عربی مطرح است که ابتدا پروژه سنتکام در منطقه بود اما تبدیل به پروژه دولت‌های عربی خواهد شد و حلقه‌های سپر دفاع موشکی به صورت یک سامانه منسجم در می‌آید. به نظرم احتمال عملیاتی شدن این سیستم دفاع موشکی یکپارچه شتاب بیشتری پیدا می‌کند.

وی افزود: به نظرم بحث عادی‌سازی هم یک مقداری با تأخیر مواجه خواهد شد. یعنی جریان عادی‌سازی که داشت پر شتاب جلو می‌رفت، به واسطه اتفاقی که در فصل منازعه ایران و اسرائیل طی چند ماه اخیر رقم خورد، به نظر می‌رسد که یک مقداری با تأخیر مواجه خواهد شد اما محقق می‌شود. یعنی من معتقدم که پروژه عادی سازی با عوامل و پیشران‌هایی که دارد متوقف شدنی نیست و این مسیر ادامه خواهد یافت.

 عضو هیأت علمی پژوهشکده امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی، با اشاره به اینکه در بعد بلندمدت سطح خاورمیانه چند اتفاق می‌افتد، تصریح کرد: متأسفانه یکی از چالش‌های سیاستگذاری ما در عرصه روابط خارجی این است که سطح تحلیل نظام را یا خوب فهم نمی‌کنیم و یا به الزامات آن توجه نداریم. بحث اقتصاد سیاسی در پویایی‌های سطح زیرسیستمی و سیستمی خیلی تأثیرگذار است. در بلندمدت یک نگاه منفی از ایران در خاورمیانه شکل می‌گیرد و این منجر به افزایش رقابت‌های تسلیحاتی در منطقه خواهد شد. لذا نظامی شدن هرچه بیشتر خاورمیانه از پس منازعه ایران و اسرائیل قابل انتظار است.

وی افزود: نکته بعدی این است که در عرصه بازیگران سطح نظام شاهد بازیگری هرچه بیشتر چین در تحولات خاورمیانه هستیم. یعنی نوعی چراغ سبز آمریکا به چین برای ورود در عرصه مناسبات امنیتی خاورمیانه را داریم. طبیعتا رؤیای ابتکار کمربند و بحث کمربند دریایی که چین دارد پیگیری می‌کند، یک نکته بسیار مهمش وضعیت ثبات در خاورمیانه است. یعنی عنصر نظم در خاورمیانه به شدت در رؤیاپردازی چین تأثیرگذار است. تحلیل من این است که ما شاهد افزایش حضور نظامی و امنیتی چین در کنار حضور اقتصادی چین در خاورمیانه هستیم؛ چرا که این فضا برای کنشگری بیشتر چین فراهم هست.

محمودی‌کیا اظهار داشت: اما در سطح نظام بین‌المللی در عرصه کوتاه مدت شاید بتوانیم بگوییم مهمترین پیامد، کمک به سیاست شناورسازی بحران به چین و روسیه باشد؛ و به خصوص در مورد چین این وضعیت بیشتر صادق هست. یعنی چین به دنبال باز کردن قدرت کنشگری خودش در عرصه سیاست جهانی است. در عرصه دریایی کانال تایلند را داریم؛ و چین دارد در این کانال سرمایه‌گذاری بالایی می‌کند و این قدرت نظامی چین را افزایش خواهد داد. نکته بعدی تنگه مالاکا است که یک شاهرگ حیاتی اقتصادی برای چین هست و در حوزه نظامی هم به کمکش می‌آید.

وی ادامه داد: چین برای اینکه بتواند پازل قدرت خودش را در عرصه نظامی تکمیل کند، نیازمند شناورسازی بحران از منطقه دریای جنوبی به یک نقطه دیگر است و منازعه ایران و اسرائیل آن نقطه پایدار ایجاد تنش هست که کمک می‌کند چین بتواند توجهات آمریکا را از دریای جنوبی به سمت نقاط دیگری معطوف کند. یعنی هر بحرانی در خاورمیانه عملا کمک به چین هست برای اینکه بتواند در یک درجه بالاتری از آزادی عمل، منویات خودش را در رسیدن به یک قدرت کنشگری بین‌المللی تسهیل کند.

عضو هیأت علمی پژوهشکده امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی، اظهار داشت: اما در حوزه بلندمدت به نظر می‌رسد یک نگرانی این است که نظم سیستمی در تاریخ تحولات جهانی یک شبه ایجاد نشده است. یعنی یک روند و مجموعه اتفاقاتی بوده و همیشه یک نقطه، نقطه فوران و شکل‌گیری بوده است. تصمیم غلط صدام در دوره خلأ قدرت در منطقه برای حمله به کویت منجر به زایش الگوی نظم نوین جهانی شد. یعنی اگر صدام در شرایط دیگری این تصمیم را می‌گرفت، شاید سرنوشت عراق به گونه دیگری رقم می‌خورد.

وی ادامه داد: یک نگرانی وجود دارد که منازعه بلندمدت ایران و اسرائیل همان نقطه شکل‌گیری نظم نوین بعدی یا نظم بعدی باشد و این نگرانی هست که یک قربانی جدی این نقطه ویرانگر، ایران باشد؛ اگر هوشمندی لازم در سیاست‌ها اتخاذ نشود. امیدواریم این نگرانی نسبت به ایران محقق نشود و از نگاه‌ها دور باشد.

محمودی‌کیا در بخش دیگری از سخنان خود گفت: منطق اقتصاد سیاسی تا حد زیادی پویایی‌های نظام بین‌الملل را توضیح می‌دهد. سال 2005 که نفت ما به 99 دلار و 47 سنت رسید، یک اتفاقی در جای دیگر دنیا رقم می‌خورد. در واقع پشت پرده این نفت 100 دلاری، نفت و گاز شیل است. کمتر توجه می‌شود به اینکه پیش‌ران نظم جهانی طبیعتا قدرت اقتصادی و فناوری است. ما کجای این تحلیل هستیم؟ هرچه زمان می‌گذرد تکنولوژی نفت شیل ارزان‌تر می‌شود و این احتمال هست که با تداوم کاهش قیمت نفت و گاز شیل در آینده می‌تواند مسیر انرژی دنیا را عوض ‌کند و ارزش خاورمیانه از نظر بعد انرژی برای آمریکا بی‌اثر شود.

وی با تأکید بر اینکه نوعی نفوذ فزاینده جدید با محوریت چین در خاورمیانه قابل تصور هست، افزود: عمدتا نگاه‌های داخلی کوتاه مدت است و اگر ما به صورت سیستماتیک اینها را به هم وصل نکنیم، یعنی نقشه مشخصی برای راهبرد سیاست خارجی خودمان نداشته باشیم، طبیعتا این دستاوردهای کوتاه مدت نمی‌تواند منتهی به نتایج قابل ذکر و مثبتی در عرصه طولانی مدت باشد.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.