یادداشت پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

«محور شرقی» و تحول فکری

اگر قرار است گفت‌وگو توسعه یابد و مسائل کشور را با تعامل با یکدیگر حل کنیم پرسش این است: به آنها که هنوز در رویای «محور شرقی» اند چه بگوییم؟

موضعگیری های روسیه درباره ادعاهای امارات خیالبافی های "محور شرقی" را بیش از پیش از هم فروپاشید و خواب های خوش را به تلخکامی تعبیر کرد. آن سرمستی، حاصل خوابی و خیالی و دمی بود. امضای روسیه زیر چند قطع‌نامه مهم بین‌المللی علیه ایران است و از ارجاع ادعاهای امارات به مراجع بین‌المللی حمایت می‌کند آنگاه معاون وزیر خارجه در یک مصاحبه تلویزیونی از اینکه روسیه آقای رئیسی را «خیلی تحویل گرفته» ذوق کرده و می‌گوید پوتین 76 پله را به احترام رئیسی طی کرده است. این درجه از ساده انگاری از روابط بین‌الملل حقیقتا شگفت آور است. روزنامه دولت نیز این مسئله ملی را به سطحی جناحی تقلیل داده و نوشته است: «در حالی که مسئله جزایر سه‌گانه ایرانی تنها بندی از بیانیه نشست بررسی راه‌های تقویت همکاری کشورهای عربی و روسیه بود، ... جریان غربگرای داخلی نیز همسو با رسانه‌های بیگانه تلاش کردند ... روابط راهبردی ایران و روسیه بویژه در حوزه خنثی‌سازی تحریم‌ها را زیر سؤال ببرند». عزیزان! چنین موضوعاتی مربوط به همه ما ایرانیان و در همه جای جهان است که در یک کشتی تاریخی و هویتی نشسته ایم. این روش جدلی که فقط بخواهید پاسخ جناح مقابلتان را بدهید زیبنده یک مسئله ملی نیست. در بیانیه نشست که کتاب نمی‌نویسند. همان «تنها بند» کافیست که برای ما بحران بیافریند. بدتر آنکه این موضعگیری‌ها برخی را به پیگیری متوهمانه سیاست «محور شرقی» تشویق می‌کند. منافع ملی را به قربانگاه جدل با رقبا نبریم. این موضعگیری های جناحی در سیاست خارجی، کشور را به نابودی می‌کشد. خوشبختانه برخی فروپاشی این خیال را پذیرفته‌اند. برخی نیز هنوز با آن کنار نیامده‌اند. می‌گویم کنار نیامده اند؛ نمی‌گویم نفهمیده‌اند. فهم آن ساده تر است اما «کنار آمدن» یک امر روانی و دردناک است. استدلال عقلانی در زمینه روانی جواب نمی‌دهد. برخی، هم اکنون در دوران افسردگی از زمزمه خزان روسیه‌اند. همچون یک شکست عشقیِ یکسویه است. باید فرصت داد و مشفقانه با آنان سخن گفت تا این مرحله هم گذر کند. اگر قرار است گفت‌وگو توسعه یابد و مسائل کشور را با تعامل با یکدیگر حل کنیم پرسش این است: به آنها که هنوز در رویای «محور شرقی» اند چه بگوییم؟

۱- آنان دو گروهند: شماری از سرِ تحلیل و تقلید و دلسوزی و شماری نیز از سر منافع و فساد و ثروت اندوزی در رویای محور شرقی با روسیه و چین اند. با منفعت طلبان و رانتجویان گفت‌وگویی نداریم. با آنان که از سر تحلیل و تقلید چنین می‌اندیشند سخن بگوییم. چون اینان جاده منفعت طلبی و فساد آنان را هموار می‌کنند. آنها را تحقیر نکنیم و با آنان مشفقانه سخن بگوییم. در هنگامه برخوردهای سخت با واقعیات زمانه، زمینه فراهم می‌شود که دمِ گرمِ نصیحت بر آهنِ سردِ لجاجت اثر کند.

۲- آنها را نترسانیم که قرار است به دامن غرب برویم و قرار هم نیست آتش دشمنی با روسیه برافروخته شود. به آنها بگوییم روسیه همچون بازیگری در زمین بازی فوتبال و در پی گل زدن به شماست. البته انتظار بازی جوانمردانه نه از روسیه و نه از دیگران نباید داشت؛ چون همه می‌خواهند به یکدیگر گل بزنند. در پایان هفته، گل های زده و خورده را می‌شمارند و تفاضل می‌گیرند. وقتی که روسیه چنان می‌کند شما باید جبهه بازی و تاکتیک خود را به تناسب تغییر دهید و البته استراتژی‌ها را هم اصلاح کنید. نه اینکه زمین بازی با روسیه را ترک کنید؛ یعنی قرار نیست باآنان دشمن شوید. نکته اساسی این است: این بازی استراتژی-تاکتیک در روابط بین‌الملل هر روز و هر لحظه است و همیشه ادامه دارد.

۳- «فهم»، یک تجربه جمعی است. این را «جان دیویی» دهه‌ها پیش بیان کرده است. انقلابیون اصولگرا در حال تجربه‌ای در حکومتند. یک کشف جمعی و یک فهم جدید را تجربه می‌کنند. بسیاری از آنان از سر صدق به رویای خطرناک «محور شرقی» دل بسته بودند نه از سر منافع. اینان، با «تجربه گروهی در حکومت» تازه بسیاری از امور را «درک» می‌کنند. چرا که از نزدیک همه چیز را می‌بینند؛ همچون نی سوارانِ دریای آتش. گذشت آن زمان که در «دولت-سایه» پنهان نرد شیرین نقد می‌باختند و خیال پیروز می‌بافتند. اینک در تجربه‌ای جدیدند که درس های سخت و عبرت آموز می‌گیرند. همین درس آموزی از تجربه بود که بر اساس آن «مائو» (با تقلیدی کاریکاتوری از جان دیویی) مردمان و مدیران را روانه روستا‌ها کرد تا «کنش جمعی» تجربه کنند و بفهمند و درک کنند. اینک، «عزیزان انقلابی» در حال این تجربه مشترک از روسیه و از ماهیت روابط بین‌الملل اند. امید است که خطر پندار موهوم «محور شرقی» را دریابند: «گوی خورشید درین معرکه سرگردان است، که به تاراج زمان می‌دهدت، پنداری». برخی از آنان با فشار و تبلیغ و تهدید هنوز بر طبل سابق می‌کوبند و نمی‌خواهند بگذارند که این فهم جدید حادث شود.

۴- آنها را بترسانیم از اینکه سرنوشت کشور ممکن است با چنین سیاست های ساده لوحانه‌ای تا تجزیه هم پیش برود. در رویای یک جانبه «محور شرقی ایران-روسیه-چین» از اتحادها و ائتلاف های جنگ جهانی اول و دوم عبرت بگیریم که خاک چند امپراتوری را به توبره تجزیه کشید. تجربه تنش های درازمدت بین‌المللی یک کشور با چند قدرت نشان می‌دهد که آنها در بزنگاهِ زمانه رویکرد تجزیه را در پیش می‌گیرند. اگر سرنوشت کشوری بازیچه کودکان کویِ سیاست بازی شود، بخت وارون نه تنها بر تخت سیاست که بر یکپارچگی مملکت نیز فرو می‌افتد.

۵- طرح های روشنی به آنها ارائه دهیم و به آنها بگوییم که این تاکتیک‌ها گاهی از استراتژی‌ها مهم‌ترند. کنش های همزمان تاکتیکی، دیپلماسی و رسانه‌ای را در زمین اوکراین، در زمین تایوان، در قراردادهای نفتی، در دیپلماسی عمومی، در دیپلماسی پنهان و البته مهم‌تر از همه در توسعه روابط با غرب پی بگیریم. ما با غربیان نیز منافع مشترک استراتژیک داریم.

۶- بازگشت به حمایت مردمی یک راه اساسی در بحران های بین‌المللی است. فاصله عمیق ادراکی و اجتماعی آنان با شمار گسترده‌ای از مردم را نشان دهیم. انتخابات مهم‌ترین ابزاری بود که به مسلخ فرقه گرایی برده شد و این فاصله را روز به روز عمیق تر کرد.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
2 نفر این پست را پسندیده اند

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.