آیت‌الله سروش محلاتی استاد حوزه و پژوهشگر دینی گفت: تمام قدرت‌های فاسدی که در طول زمان به نام دین قدرت را به دست گرفتند و بر گرده‌ی مردم سوار شدند، حرفشان به مردم این بود که ما حکومت می‌کنیم چون خدا خواسته، قدرت به دست ماست چون خدا خواسته، ‌جنایت می‌کردند به نام خدا هم ثبت می‌کردند، مردم هم فکرمی‌کردند مقدرات الهی است. در ماجرای کربلا هم این مکرر اتفاق افتاد. مگر به زینب کبری سلام‌الله علیها آن مردک نگفت دیدی که خدا با برادرت چه کرد؟ یعنی به حساب ما نگذارید، اینها مقدرات الهی است.

به گزارش جماران؛ به نقل از باران کویر، آیت‌الله محمد سروش محلاتی در سخنان خود که به مناسبت اربعین حسینی روز سه‌شنبه ۱۴ شهریور ۱۴۰۲ در مراسم سنواتی مرحوم سید محمد کلانتری در یزد ایراد می‌شد ضمن اشاره به فلسفه عزاداری شیعیان برای امام حسین علیه‌السلام، این عزاداری‌ها را جلوه‌ها و نماهایی از یک موضوع اساسی به نام ولایت و موالات اباعبدالله‌الحسین دانست که شیعیان آن را در مناسبت‌هایی نظیر عاشورا و اربعین و سایر مناسبت‌ها نشان می‌دهند و اظهار داشت: یک نسبت و رابطه بین ما و حسین‌بن علی وجود دارد که از این نسبت و رابطه به موالات تعبیر می‌شود، و وقتی موالات باشد آن وقت انسان این عشق و علاقه را در زیارت حضرت و عزاداری برای حضرت و امثال آن نشان می‌دهد.

وی با ارائه تفسیری از واژه‌های موالات و بخش‌بندی آن به موالات واقعی و موالات صوری، موالات را در برابر و متضاد با معادات و نسبت دوستی پیدا کردن در برابر نسبت دشمنی داشتن با کسی معرفی کرد و در تعریف دیگری آن را پیوستگی و اتصال با ائمه تعبیر کرد و با اشاره به این عبارت در زیارت عاشوارا و زیارت جامعه گفت: نخستین انتظار ما از موالات و ولایت این است که از اولیای الهی دین را بشناسیم و معالم دین را از آنان بگیریم و دارای جهان بینی مبتنی بر تعالیم ولایت شویم و علاوه بر این هر فسادی که در دنیای ماست با ولایت آنان به صلاح تبدیل شود.

این پژوهشگر دینی سپس با ارائه چند گزارش تاریخی و روایت به جبرگرایی برخی از خلفا و حاکمان و بنی امیه برای تحکیم قدرت خویش اشاره کرد و خاطرنشان ساخت:  تمام قدرت‌های فاسدی که در طول زمان به نام دین قدرت را به دست گرفتند و بر گرده‌ی مردم سوار شدند، حرفشان به مردم این بود که ما حکومت می‌کنیم چون خدا خواسته، قدرت به دست ماست چون خدا خواسته، ‌جنایت می‌کردند به نام خدا هم ثبت می‌کردند، مردم هم فکرمی‌کردند مقدرات الهی است. در ماجرای کربلا هم این مکرر اتفاق افتاد. مگر به زینب کبری سلام‌الله علیها آن مردک نگفت دیدی که خدا با برادرت چه کرد؟ یعنی به حساب ما نگذارید، اینها مقدرات الهی است.

این استاد حوزه و دانشگاه با بیان این که جمله «بموالاتکم علمناالله معالم دیننا» در زیارت جامعه می‌آید جلو این بدفهمی‌ها و کج‌فهمی از دین را می‌گیرد که این جبارها و ظالم‌ها نتوانند به نام خدا بر گُرده‌ی مردم سوار شوند اظهار داشت: امام صادق علیه‌السلام در پاسخ به کسانی که فکر می‌کنند قدرت را خدا به حاکمان داده می‌فرمایند قدرت و حکومت از آن خداست به هرکس می خواهد می‌دهد، اما خدا به انسان‌های صالح و شایسته داده قدرت و حکومت می‌دهد اما اینها دزدند و اگر کسی پیراهن شما را بدزدد و ببرد نمی‌تواند ادعا کند مال من است. دزد مالک نیست، ودزدی برای دزد، حقی ایجاد نمی‌کند. در حکومت و قدرت هم همین‌طور است. بعضی از اصحاب قدرت دزدانی هستند که قدرت و حکومت را ربوده‌اند و الا خدا برای آنان مقرر نکرده است. 

وی با بیان روایتی تاریخی از حکم صادر شده سنگسار توسط خلیفه دوم برای زنی که به فجور خود اعتراف کرده بود اظهار داشت: امامان به ما معیارهای عدالت و حقیقت را آموختند و این موضوع ثبت و در تاریخ ماندگار شد. امیر مومنان علی علیه‌السلام وقتی جلو اجرای حکم سنگسار این زن را گرفت و چون زن حامله بود و اعتراف او تحت فشار و پس از دستگیری اتفاق افتاده بود آن را بی‌ارزش و اعتبار دانست و از خلیف دوم پرسید تو حکم کرده‌ای بر علیه این زن که اهل فسق و فجور است، اما این زن حامله است، نسبت به آن نوزادی که در رحم دارد، چرا حکم به قتل او صادر کردی؟ حجت بر علیه زن داری، چه حجتی بر علیه آن جنین داری؟ این مادر را می‌خواهی بکشی فرزندش را چرا می‌کشی؟ دوم این که چگونه اقرار و اعتراف گرفتی؟ در چه شرایط او اقرار به فحشا و روابط با بیگانه کرد؟ او را ترساندی؟ دستگیرش کردی؟ تهدیدش کردی که اگر اقرار نکنی چه می‌کنم و چه می‌کنم؟ اینجا معلوم است که خودش اقرار نمی‌ند باید حالش را جا آورد و از او اقرار گرفت. اشکال دوم حضرت فرمود اقرار در شرایطی که متهم تحت فشار و ترس هست ارزش و اعتبار ندارد. ما کدام دین را قبول کردیم؟ دین عمری یا دین علی‌بن ابیطالب؟ فکر کردیم ولایت علی‌بن ابیطالب همین است که وقتی وضو می‌گیریم آب را از بالا بریزیم یا از پایین بریزیم این شد ولایت علی‌بن ابیطالب؟

 

اقرار متهم که در بند و فشار و ترس است، ارزش و اعتبار ندارد

خدا به انسان‌های صالح و شایسته داده قدرت و حکومت می‌دهد اما برخی اصحاب قدرت دزدند و دزد مالک نیست

 

بعد امیرالمومنین فرمودند که مگر از پیامبر نشنیدی که رسول خدا فرمود که هیچ کس که اعتراف می‌کند پس از آن که تحت فشار قرار گرفته باشد قابل مجازات نیست. مجازات و اعتراف او کان‌لم یکن می‌شود. هر کسی را که در بند انداختی ، زندان کردی، تهدید کردی، فشار بر او آوردی، اقرار او نافذ نیست. آنان که دشمن علی‌بن ابیطالب بودند وقتی حقیقت و عدالت را برای آنان بیان کرد، حرفی نداشتند و بعد این جمله تاریخی را عمر گفت: زنان عالم عقیم‌اند از این که کسی را مانند علی‌بن ابی طالب بزایند که اگر علی نبود عمر به هلاکت رسیده بود. استقبال کردند، نگفت من حکم کردم دیگر ، قضیه تمام شده، نظر من این بوده، اینگونه رفتار نمی‌کردند. علی‌بن ابیطالب می‌توانست حرف بزند، فرصت به او می‌دادند، استقبال می‌کردند، تازه بعدش هم می‌گفتند اگر علی نبود عمر هلاک می‌شد.

وی تاکید کرد:  ما باید یاد بگیریم، این منطق علی‌بن ابیطالب را . بگذاریم کسانی که با این حقایق آشنا هستند حرف بزنند بگذارند این حقایق بازگو شود. امیرالمومنین هیچ نگران نبود که آمده به دادگاه به عنوان دفاع از یک زن زناکار.

آیت‌الله سروش محلاتی در بخش دیگری از سخنان خود با بیان روایتی دیگر از امام صادق علیه‌السلام به نقل از کتاب کافی شیخ کلینی ماجرای زنی را که گزارش شده بود زناکار است و توسط خلیفه دوم احضار شده بود و وی در راه آمدن نزد خلیفه بر  اثر ترس دچار سقط جنین شده  بود بیان کرد و اظهار داشت: خبر این ماجرا را به خلیفه دادند و او نگران بود و از مشاورانش مشورت خواست و مشاوران وی گفتند شما که تقصیری ندارید، خودش ترسیده و مرده، شما که کاری نکردی، در بین راه مرده. شما مسئولیت و تکلیفی نداری، احضار کردی خودش ترسیده و استرس گرفته و مرده. متهم بوده می‌بایستی استرس نداشته باشد. اما خلیفه گفت بروید سراغ علی‌بن ابیطالب او را بیاورید ببینیم او چه می‌گوید. امام علی را حاضر کردند، امیرالمومنین فرمود این زن را احضار کردی، سبب فشار روحی و روانی بر او شدی، ماموران تو وقتی سراغ او رفتند، باعث ترس و وحشت در او شدند، لذا خون این بچه که نارس به دنیا آمد و از دنیا رفت به گردن تو خلیفه است.

وی ادامه داد: مشاوران می‌گفتند خلیفه باید تبرئه شود. کاری نکرده، حضرت فرمود کاری نکرده؟ ترس؟ وحشت؟ استرس؟ اسم خلیفه که بیاید، اسم زندان که بیاید، اسم فلان مرکز که بیاید برای یک زن، برای یک دختر وحشت‌آور است و کافی است که سبب مرگ شود. آن‌ها می‌خواستند خلیفه را تبرئه کنند، امیر مومنان علی علیه‌السلام فرمودند نه، نه این که از بیت‌المال باید دیه را بپردازی که سبب قتل شدی بلکه باید دیه را خودت بپردازی.

این محقق و مدرس دینی در پایان تشکیلات محرم و اربعین و اشک‌ریختن‌ها و سیاه پوشیدن‌ها را برای نشان دادن آن پیوند موالات و پیوستگی دانست که آن پیوستگی خودش علت اساسی می‌شود تا زندگی اسلامی ما متحول شود، دین‌شناسی و دینداری ما تغییر پیدا کند. بناست که ولایت ائمه، جامعه اسلامی و دنیای ما را اصلاح کند، غیر از این که دین را به ما می‌آموزند، زندگی صحیح و سالم را برای ما ولایت به ارمغان بیاورد. ما باید شاگردوار و دوزانو در مکتب ولایت بنشینیم و بیاموزیم که ولایت چیست و بفهمیم که همه این بساط روضه‌خوانی بهانه برای این است که ما چیزی از ولایت یاد بگیریم و در این مکتب پرورش پیدا کنیم.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
3 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.