​حضرت امام(ره) انتظار فرج را انتظار خدمت و انتظار قدرت اسلام می داند که منتظران باید مقدمات آن را فراهم سازند. ایشان فرمودند: از خداوند تعالی مسئلت می کنم که ظهور ولی عصر ـ سلام الله علیه ـ را نزدیک‌‎ ‎‌فرماید و چشمهای ما را به جمال مقدسش روشن. ما همه انتظار فرج داریم، و باید در این‌‎ ‎‌انتظار خدمت بکنیم. انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است، و ما باید کوشش کنیم تا‌‎ ‎‌قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا بکند، و مقدمات ظهور ان شاءالله تهیه بشود.

پایگاه خبری جماران: انتظار به معنای چشم براهی و نگران بودن است و حالتی روحی در مقابل یأس و نا امیدی، و در اصطلاح، اعتقاد به فرجام تاریخی همراه با عدالت و گشایش جهانی است.

موضوع انتظار موعود و نجات بخشی در همه ادیان بویژه ادیان توحیدی مطرح است و اینان بشارت دهنده مصلح بزرگ جهانی در آخر الزمان و در هنگامه فراگیر شدن ظلم و ستم و بی عدالتی، هستند. در اسلام نیز رسول خدا حضرت محمد(ص) در روایات متعددی مژده ظهور، ویژگیهای آن و خصوصیت‌های موعود را بیان داشته است.

از مجموع روایات اسلامی که در منابع معتبر آمده است بر می آید که مهدی موعود دارای اوصاف و مشخصاتی مانند: فرزند پیامبر اسلام(س) از فرزندان امام حسین(ع)، به عنوان دوازدهمین حجت خدا، فرزند امام حسن عسگری(ع) است. ایشان در پانزدهم شعبان سال 255 قمری متولد شده است و اکنون در غیبت بسر می برد.

در روایات برای انتظار و منتظر جایگاهی بیان شده است و انتظار را یکی از عبادات دانسته و در برخی روایات یکی از ارکان دین شمرده شده است. (کافی، ج 2، ص 21)

أفضل أعمال شیعتنا انتظار الفرج، من عرف هذا الأمر فقد فُرج بانتظاره، (بحار الانوار، ج 52، ص 110) برترین عمل شیعیان ما انتظار فرج است، هر کس این امر را بشناسد، با همین امر برایش گشایش و فرج حاصل میشود. منتظر واقعی نیز از نظر روایات، شخصی است که چشم به راه آن حضرت باشد و به پارسایی و نیکویی رفتار کند.

امام صادق(ع) فرمود: «ألا أخبرکم بما لا یقبل الله عزوجل من العباد عملاً الا به؟ فقلت: بلی. فقال: شهاده أن لا اله الا الله و أن محمداً عبده و رسوله والاقرار بما أمر الله والولایه لنا والبرائه من اعدائنا یعنی الائمه خاصه والتسلیم لهم والورع والاجتهاد والطمأنینه والانتظار القائم»؛ (غیبت نعمانی، ص200) ابوبصیر می‌گوید: امام صادق(ع) فرمود: آیا از آن چیزی که خداوند بدون آن هیچ عملی را قبول نمی کند، تو را با خبر کنم؟ گفت آری، فرمود: اقرار به شهادتین، اقرار به اوامر الهی و ولایت ما و برائت از دشمنان ما، و انتظار فرج قائم ما.

آنکس که منتظر است، از وضع موجود ناراحت است و به آن اعتراض دارد و در واقع انتظاری برای گشایش امور و رسیدن به سعادت دارد، از این رو تلاش می کند خود را از این وضع نجات دهد و زمینة رسیدن به وضع مطلوب را فراهم سازد.

امام خمینی سال 1358 در دیدار جمعی از ورزشکاران در ماه شعبان می فرماید:

از خداوند تعالی مسئلت می کنم که ظهور ولی عصر ـ سلام الله علیه ـ را نزدیک‌‎ ‎‌فرماید و چشمهای ما را به جمال مقدسش روشن. ما همه انتظار فرج داریم، و باید در این‌‎ ‎‌انتظار خدمت بکنیم. انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است، و ما باید کوشش کنیم تا‌‎ ‎‌قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا بکند، و مقدمات ظهور ان شاءالله تهیه بشود.  (صحیفه امام، ج 8، ص 374)

تعابیر امام خمینی در این چند جمله نشان می دهد که اعتقاد برخی از انتظار تا چه اندازه اشتباه و انحرافی است، که گاه اظهار می دارند باید آنقدر معصیت و گناه کرد تا حضرت مهدی(ع) بیاید، در حالی که امام(ره) انتظار فرج را انتظار خدمت و انتظار قدرت اسلام می داند که منتظران باید مقدمات آن را فراهم سازند.

در سال 1367 امام خمینی در سخنرانی روز 15 شعبان، با توجه به برداشتهای مختلف و بعضاً نادرست از انتظار، سخنانی را ایراد کرده است که به بخشی از آنها اشاره می کنیم:

آنچه که امروز می خواهم به عرضتان برسانم برداشتهایی که از انتظار فرج‌‎ ‎‌شده است؛ بعضی اش را من عرض می کنم. بعضیها انتظار فرج را به این می دانند که در‌‎ ‎‌مسجد، در حسینیه، در منزل بنشینند و دعا کنند و فرج امام زمان ـ سلام الله علیه ـ را از خدا‌‎ ‎‌بخواهند. اینها مردم صالحی هستند که یک همچو اعتقادی دارند. بلکه بعضی از آنها را‌‎ ‎‌که من سابقاً می شناختم بسیار مرد صالحی بود، یک اسبی هم خریده بود، یک شمشیری‌‎ ‎‌هم داشت و منتظر حضرت صاحب ـ سلام الله علیه ـ بود. اینها به تکالیف شرعی خودشان‌‎ ‎‌هم عمل می کردند و نهی از منکر هم می کردند و امر به معروف هم می کردند، لکن‌‎ ‎‌همین، دیگر غیر از این کاری ازشان نمی آمد و فکر این مهم که یک کاری بکنند، نبودند.‌

‌‌     یک دستۀ دیگری بودند که انتظار فرج را می گفتند این است که ما کار نداشته باشیم به‌‎ ‎‌اینکه در جهان چه می گذرد، بر ملت ها چه می گذرد، بر ملت ما چه می گذرد؛ به این‌‎ ‎‌چیزها ما کار نداشته باشیم، ما تکلیف های خودمان را عمل می کنیم، برای جلوگیری از‌‎ ‎‌این امور هم خود حضرت بیایند ان شاءالله ، درست می کنند؛ دیگر ما تکلیفی نداریم.‌‎ ‎‌تکلیف ما همین است که دعا کنیم ایشان بیایند و کاری به کار آنچه در دنیا می گذرد یا ‎‌مملکت خودمان می گذرد، نداشته باشیم. اینها هم یک دسته ای، مردمی بودند که صالح‌‎ ‎‌بودند.‌

‌‌     یک دسته ای می گفتند که خوب، باید عالم پر ‌‌[‌‌از‌‌]‌‌ معصیت بشود تا حضرت بیاید؛ ما‌‎ ‎‌باید نهی از منکر نکنیم، امر به معروف هم نکنیم تا مردم هر کاری می خواهند بکنند؛‌‎ ‎‌گناه ها زیاد بشود که فرج نزدیک بشود.‌

‌‌     یک دسته ای از این بالاتر بودند، می گفتند: باید دامن زد به گناهها، دعوت کرد مردم‌‎ ‎‌را به گناه تا دنیا پر از جور و ظلم بشود و حضرت ـ سلام الله علیه ـ تشریف بیاورند. این هم‌‎ ‎‌یک دسته ای بودند که البته در بین این دسته، منحرفهایی هم بودند، اشخاص ساده لوح‌‎ ‎‌هم بودند، منحرفهایی هم بودند که برای مقاصدی به این دامن می زدند.‌

‌‌     یک دستۀ دیگری بودند که می گفتند که هر حکومتی اگر در زمان غیبت محقق بشود،‌‎ ‎‌این حکومت باطل است و بر خلاف اسلام است. آنها مغرور بودند. آنهایی که بازیگر‌‎ ‎‌نبودند، مغرور بودند به بعض روایاتی که وارد شده است بر این امر که هر عَلَمی بلند بشود‌‎ ‎‌قبل از ظهور حضرت، آن علم، علم باطل است. آنها خیال کرده بودند که نه، هر حکومتی‌‎ ‎‌باشد، در صورتی که آن روایات ‌‌[‌‌اشاره دارد‌‌]‌‌ که هر کس علم بلند کند با عَلَم مهدی، به‌‎ ‎‌عنوان «مهدویت» بلند کند، ‌‌[‌‌باطل است.‌‌]‌

‌‎     ‎‌حالا ما فرض می کنیم که یک همچو روایاتی باشد، آیا معنایش این نیست که‌‎ ‎‌تکلیفمان دیگر ساقط است؟ یعنی، خلاف ضرورت اسلام، خلاف قرآن نیست این معنا‌‎ ‎‌که ما دیگر معصیت بکنیم تا پیغمبر بیاید، تا حضرت صاحب بیاید؟ حضرت صاحب که‌‎ ‎‌تشریف می آورند برای چی می آیند؟ برای اینکه گسترش بدهند عدالت را، برای اینکه‌‎ ‎‌حکومت را تقویت کنند، برای اینکه فساد را از بین ببرند. ما برخلاف آیات شریفۀ قرآن‌‎ ‎‌دست از نهی از منکر برداریم، دست از امر به معروف برداریم و توسعه بدهیم گناهان را‌‎ ‎‌برای اینکه حضرت بیایند؟ حضرت بیایند چه می کنند؟ حضرت می آیند، می خواهند‌‎ ‎‌همین کارها را بکنند. الآن دیگر ما هیچ تکلیفی نداریم؟ دیگر بشر تکلیفی ندارد، بلکه‌‎ ‎‌تکلیفش این است که دعوت کند مردم را به فساد؟ به حسب رأی این جمعیت، که‌ ‎‌بعضیشان بازیگرند و بعضیشان نادان، این است که ما باید بنشینیم، دعا کنیم به صدام. هر‌‎ ‎‌کسی نفرین به صدام کند، خلاف امر کرده است؛ برای اینکه حضرت دیر می آیند! و هر‌‎ ‎‌کسی دعا کند به صدام؛ برای اینکه این فساد زیاد می کند، ما باید دعاگوی امریکا باشیم و‌‎ ‎‌دعاگوی شوروی باشیم و دعاگوی اذنابشان از قبیل صدام باشیم و امثال اینها تا اینکه اینها‌‎ ‎‌عالم را پر کنند از جور و ظلم و حضرت تشریف بیاورند. بعد حضرت تشریف بیاورند،‌‎ ‎‌چه کنند؟ حضرت بیایند که ظلم و جور را بردارند؛ همان کاری که ما می کنیم و ما دعا‌‎ ‎‌می کنیم که ظلم و جور باشد! حضرت می خواهند همین را برش دارند. ما اگر دستمان‌‎ ‎‌می رسید، قدرت داشتیم، باید برویم تمام ظلم و جورها را از عالم برداریم. تکلیف‌‎ ‎‌شرعی ماست، منتها ما نمی توانیم. اینی که هست این است که حضرت عالم را پر می کند‌‎ ‎‌از عدالت؛ نه شما دست بردارید از تکلیفتان، نه اینکه شما دیگر تکلیف ندارید.‌ (همان، ج 21، ص 13 ـ 15)

آنچه از مجموع سخنان امام خمینی به دست می‌آید، نگاه درست و برگرفته از متن دین به مسأله انتظار است و ما که خود را منتظر آن‌حضرت می‌دانیم سزامند است برای ظهور آن‌حضرت تلاش کنیم تا بتوانیم از زمینه سازان ظهور و حضور آن‌حضرت و از یاران و اصحاب واقعی ایشان باشیم ان شاءالله.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
2 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.