گفتگوی اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

در گفت و گو با جماران؛

محسن میردامادی: در صورت تأیید صلاحیت کاندیداهای اصلاح طلب هم انتخابات پرشور نمی شد/ دور از انتظار نیست که مجلس آینده به سراغ تصمیمات پوپولیستی رود

حتما سخن کسانی که می گویند حرف های رئیس جمهور مبنی بر «انتصابات» خواندن انتخابات عامل اصلی عدم مشارکت گسترده بوده، شوخی است.

پایگاه خبری جماران، سعید گیتی آرا: جمعه دوم اسفندماه، انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی برگزار شد. انتخاباتی که نسبت به ادوار گذشته از شور و حرارت کمتری از حیث رقابت برخوردار بود و همین امر موجب شد تا تحلیل ها و نظرات مختلفی درباره چرایی کاهش مشارکت مردم در آن از سوی چهره های سیاسی مطرح شود. 

در همین رابطه یک فعال سیاسی اصلاح طلب و نماینده اسبق مجلس معتقد است که آمار منتخبین این دوره انتخابات در تهران نشان می دهد تعداد کسانی که به لیست اصول گرایان رأی دادند تقریبا همان مقداری است که چهار سال پیش به آنها رای دادند، با این تفاوت که رتبه لیستی که در انتخابات سال 94 به دلیل مشارکت گسترده مردم 31 تا 60 بوده امروز، با یک استثناء، رتبه اش به 1 تا 30 رسیده و انتخاب شده است. 

متن کامل گفت و گوی محسن میردامادی با خبرنگار جماران را در ادامه بخوانید؛

آقای دکتر! با توجه به تحلیل های ارائه شده از جمله اینکه صحبت های رئیس جمهور یا بیماری کرونا باعث کاهش مشارکت مردم بوده، به نظر شما دلیل و چرایی عدم مشارکت گسترده مردم در انتخابات اخیر را می توان در چه مواردی خلاصه کرد؟

درباره چرایی این مسأله، حتما سخن کسانی که می گویند حرف های رئیس جمهور مبنی بر «انتصابات» خواندن انتخابات عامل اصلی عدم مشارکت گسترده بوده، شوخی است. چون آنها که معتقدند رئیس جمهور دیگر اقبال مردمی نداشته و مردم نسبت به او نظر مثبتی ندارند، پس چطور هیچ حرف رئیس جمهور اثر ندارد ولی این یک حرفش اثرگذار بوده است؟ بحث کرونا هم همین طور است و این عامل نیز تاثیری در انتخابات اخیر نداشته است.

 

برخی حرف ها برای فرار از بیان دلایل اصلی عدم مشارکت گسترده مردم در انتخابات است

بیماری کرونا هم یک روز قبل از انتخابات تنها در قم مطرح شد و هنوز به طور گسترده شایع نشده بود که بتوان گفت تاثیر گذار بوده است. به نظر می رسد مطرح کردن این حرف‌ها نوعی فرار از بیان دلایل اصلی عدم مشارکت گسترده مردم در انتخابات است.

به نظرم دو دلیل عمده برای این مساله وجود داشت. نخست اینکه انتخابات معمولا زمانی مورد اقبال مردم قرار می‌گیرد که رقابتی باشد و مردم احساس کنند در یک رقابت می توانند گزینه مطلوب خودشان را از میان کاندیداها پیدا کرده و به او رأی دهند. اگر رقابت در انتخابات، مشابه انتخاباتی که اخیرا داشتیم وجود نداشته باشد و به جای رقابت میان جناح های مختلف، عملا انتخابات میان سلیقه های مختلف یک جناح برگزار شود، طبیعی است که تنها کسانی پای صندوق ها بیایند که به آن جناح گرایش دارند.

آمار منتخبین این دوره انتخابات در تهران نشان می دهد تعداد کسانی که به لیست اصول گرایان رأی دادند تقریبا همان مقداری است که چهار سال پیش به آنها رأی دادند، با این تفاوت که رتبه لیستی که در انتخابات سال 94 به دلیل مشارکت گسترده مردم 31 تا 60 بوده امروز، با یک استثناء، رتبه اش به 1 تا 30 رسیده و انتخاب شده است. خود این تعداد آرا معنادار است و انتخابات را تفسیر می کند و احتیاجی نیست که دنبال دلایل دیگری بگردیم.

 

مردم باید احساس کنند در تعیین سرنوشت خود تاثیرگذار هستند

 دلیل دوم  موضوع اثرگذاری انتخابات است. به نحوی که مردم احساس کنند با رأیی که می دهند و انتخابی که می کنند در سرنوشت خود تاثیرگذار هستند و می توانند مشکلاتی را که در زندگی داشته و یا ایراداتی که نسبت به شیوه مدیریت ها دارند، با رأی خود تغییر دهند. چنین احساسی در انتخابات اخیر نبود. یعنی با توجه به محدودیت هایی که برای نهادهای انتخابی هم در دولت و هم در مجلس ایجاد شده، مردم چنین احساسی ندارند که اگر رأی دهند و نمایندگان مورد نظر خودشان را انتخاب کنند در سرنوشت‌شان تاثیر دارد.

عملکرد مجلس به نحوی است که مردم نمی توانند به هیچ وجه خود را قانع کنند که رأی دادن به نمایندگان برای مجلس می تواند سرنوشت آنها را تغییر دهد. نمونه بسیار ساده آن را در ماجرای تغییر نرخ بنزین مشاهده کردیم که با آنکه این افزایش جزو بدیهیات وظایف مجلس محسوب می شد و نمایندگان باید در برنامه های بودجه سالیانه درباره آن تصمیم می گرفتند، اما  مجلس عملا صرفا تماشا چی بود و هیچ نقشی در تصمیم گیری نداشت و تصمیم درباره آن به نهادی واگذار شد که جایگاه قانونی اش مورد سئوال است.

 

انتخابات اخیر از ابتدای انقلاب تا به حال، ضعیف ترین انتخابات بود

این تنها یک نمونه از بی خاصیت کردن مجلس است. طبعا مردم وقتی ببینند مجلس نه تنها در تصمیم گیری های کلان مملکت بلکه در تصمیم گیری های پایین تر نیز نقشی ندارد و تاثیرگذار نیست، طبیعی است که رغبت شان به شدت کاهش پیدا کند. رقابتی بودن انتخابات و احساس تاثیرگذاری در میان رای دهندگان، حداقل شروط لازم برای یک انتخابات است. هرچند شروط دیگری هم می توان نام برد ولی مهم ترین شروط این‌ها هستند. مردم باید ببینند می‌توانند به کسانی مطلوب از نظر خودشان و تاثیرگذار در سیاست های کشور رای دهند. وقتی چنین نباشد طبیعی است که مردم مشارکت کمتری داشته باشند.

متاسفانه انتخابات اخیر از ابتدای انقلاب تابه حال، ضعیف ترین انتخابات از این جهت بود. تردید دارم که اصلا بتوان نام چنین فرآیندی را انتخابات گذاشت. انتخابات فرآیندی است که باید میان نیروها و سلائق مختلف و متنوع موجود در جامعه و کسانی که بتوانند صدای همه مردم در مجلس باشند، صورت گیرد و مردم بتوانند انتخاب کنند. مفهوم واقعی انتخابات در علوم سیاسی و آنچه در کشورهای دموکراتیک وجود دارد همین است ولی متاسفانه ما فاقد چنین مفهومی در انتخابات اخیر بودیم.

 

محسن میردامادی

 

مردم احساس می کنند مشکلات معیشتی و اقتصادی شان با انتخاب آنها تغییر نمی کند

آیا می توان غیررقابتی بودن را دلیل اصلی عدم مشارکت گسترده مردم در انتخابات اخیر دانست یا آنکه مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم نیز توانسته در این کاهش مشارکت نقش ایفا کند؟

در مورد غیررقابتی بودن نظرم همانی است که در پاسخ به سوال قبل گفتم. اما درباره اینکه آیا مشکلات معیشتی و اقتصادی مردم باعث عدم رغبت آنها و کاهش مشارکت در انتخابات شده باید بگویم، مشکلات اقتصادی و معیشتی تقریبا در بسیاری از کشورهایی که انتخابات برگزار می کنند وجود دارد، منتها با شدت و ضعف متفاوت که در کشور ما در شدیدترین وضعیت خود قرار دارد. اما در بسیاری از کشور های دیگر هم این گونه نیست که مردم مشکلات اقتصادی نداشته باشند و شهروندان در آن کشورها به طور کامل از وضع موجود رضایت داشته باشند. مهم این است که مردم احساس کنند اگر وضع سختی دارند و نسبت به برخی عملکردهای دولت، مجلس و به طور کلی حاکمیت اعتراض دارند و آنها را در مشکلات معیشتی خود مقصر می دانند احساس کنند با یک انتخاب جدید می توانند از مشکلات خود بکاهند.

اگر چنین تلقی ای وجود داشته باشد بازهم مردم در حد متعارف پای صندوق های رأی می آیند به این امید که مشکلاتشان کمترشود. مشکل اینجاست که مردم ما احساس می کنند مشکلات معیشتی و اقتصادی شان با انتخاب آنها تغییر نمی کند. مشکلات معیشتی و اقتصادی به تنهایی بازدارنده مشارکت نخواهد بود بلکه تلقی مردم از تاثیر گذار بودن انتخابات است که موثر است.

 

مجلس آتی از بیرون مدیریت خواهد شد

با توجه به اعلام نتیجه انتخابات و روحیاتی که اکثر منتخبین دارند، مجلس آتی را می توان چگونه ارزیابی کرد؟ آیا این مجلس می تواند مشکلات کشور را برطرف کند؟

در این رابطه می توانم به دو نکته اشاره کنم. یکی اینکه مجلس آینده به این دلیل که برخاسته از رقابت میان احزاب، جریانات و تفکرات مختلف نبوده و عملا فاقد عقبه ای تشکیلاتی است، بیشتر مجلسی خواهد بود که از بیرون مدیریت می شود. یعنی در حقیقت همان کسانی که انتخابات را مدیریت کردند تا به این صورت برگزار شود، تا حد زیادی در مدیریت مجلس آتی نقش خواهند داشت و باید منتظر باشیم تا بسیاری از تصمیمات در بیرون مجلس گرفته شود و به تصویب مجلس برسد و چون منتخبین هم مدیون کسانی هستند که به این گونه انتخاب شدنشان کمک کرده اند نمی توانند به چنین روندی تمکین نکنند.

دومین نکته اینکه مجلسی که با چنین انتخابات ضعیفی روی کار می آید، برای آنکه کسری مشروعیت خود را جبران کند احتمالا به تصمیمات پوپولیستی روی خواهد آورد تا از آن طریق بتواند نظر مردم را جلب کند، شبیه آنچه در مجلس هفتم اتفاق افتاد. این نوع تصمیمات معمولا تصمیمات مخربی خواهند بود و در میان مدت و بلندمدت اثرات منفی خواهند داشت. برای نمونه، زمانی که نمایندگان مجلس هفتم انتخاب شدند، آن مجلسی بود که از جهات مختلف به مجلس یازدهم شباهت داشت. یعنی انتخاباتش، انتخاباتی یک طرفه بود و مکرر در آن موقع گفته می شد که تکلیف انتخابات از قبل مشخص است. که همین طور هم شد و انتخابات در تهران نیز مشابه انتخابات اخیر بود.

 

دور از انتظار نیست که مجلس آینده به سراغ تصمیمات پوپولیستی رود

از تصمیمات مهم مخربی که آن مجلس در تصویب بودجه دولت در اولین سال خود گرفت، جلوگیری از افزایش نرخ تمامی حامل های انرژی از جمله بنزین بود و نمایندگان اعلام کردند ما برای کمک به اقشار کم درآمد جلو افزایش نرخ بنزین را گرفتیم. آن موقع به طور معمول سالانه حدود 10 تا 15درصد نرخ بنزین بالا می رفت. نمایندگان روی کار آمده این تصیمم را به عنوان عیدی مجلس به مردم اعلام کردند. ولی اگر کسی موضوع افزایش نرخ بنزین در آبان امسال را با آن همه حوادث اش بررسی کند ریشه اش به آن تصمیمی برمی گردد که در مجلس هفتم گرفته شد. یعنی اگر نرخ بنزین به طور معمول سالانه 10 الی 15 درصد بالا می رفت، فشار چندانی به مردم وارد نمی شد و در سال 98 نیز با آن میزان افزایش تدریجی، نرخ بنزین رقمی بین 1500 تا 2000 تومان بود بدون اینکه فشاری ناگهانی روی مردم بیاید.

اما تصمیم نمایندگان مجلس هفتم باعث شد افزایش نرخ بنزین چند سال متوقف شود و بعد با آنکه تا لیتری 1000 تومان افزایش یافت، ولی آنقدر فشار به بودجه کشور وارد کرد که مجبور شدند آن را این چنین افزایش دهند. هرچند در اعمال این افزایش هم سوءتدبیرهای بارز و فاحشی صورت گرفت ولی نتیجه این افزایش ناگهانی چنین شد که آن همه تخریب سیاسی، روانی و اقتصادی برای کشور ایجاد کند. این مسأله حاصل تصمیم مجلس هفتم بود که احساس می کرد مشروعیت کافی میان مردم ندارد در نتیجه برای جلب توجه چنین تصمیمات عوامانه ای می گرفت.

مجلس آینده نیز می تواند چنین رویکردی پیدا کند و برای جبران کاهش مشروعیت خود به سراغ تصمیمات پوپولیستی برود. چنین امری دور از انتظار نیست.

 

محسن میردامادی

 

همه رجال در مجلس اول بودند

بسیاری از اصلاح طلبان و برخی اشخاص دولت نظیر شخص رئیس جمهور معتقدند که بهترین و کارآمدترین مجلس، مجلس اول بوده. این مجلس دقیقا چه ویژگی هایی داشته که مجالس بعدی فاقد آن بوده اند؟

مجلس اول به فاصله کوتاهی بعد از انقلاب تشکیل شد و در حقیقت کشور داشت پس از دوران طولانی استبداد دموکراسی را تجربه می کرد. مجلسی تشکیل شده بود که همه نگاه شان به آن بود و علاوه بر احترامی که به آن می گذاشتند برای همه مقبول بود. همه رجال اصلی و بزرگان انقلاب با دیدگاه ها و تفکرات مختلف در آن مجلس حضور داشتند، یعنی از نظر چهره ها و نیروهای سیاسی که در مجلس اول حضور داشتند، آن مجلس واقعا وزین بود. وزن سیاسی آن مجلس بسیار بالا بود، ضمن اینکه بسیار هم متنوع بود. یعنی کاندیداهای حزب جمهوری اسلامی که آن موقع تنها حزب فعال و گسترده کشور بود در مجلس حضور داشتند که در انتخابات با مجاهدین انقلاب اسلامی ائتلاف کرده و یک لیست داده بودند. روحانیت مبارز، که در آن زمان با حزب جمهوری اسلامی اختلاف داشت نیز نمایندگانی در مجلس داشت. بیشتر سران روحانیت مبارز در آن دوره طرفدار بنی صدر بودند و در مقابل حزب جمهوری اسلامی قرار داشتند که مخالف بنی صدر بود.

 

مجلس اول واقعا در رأس امور بود

جمعی از نیروهای طرفدار بنی صدر نیز در مجلس بودند. همچنین تقریبا تمامی سران نهضت آزادی نماینده بودند، بعلاوه افراد دیگری که متعلق به هیچ کدام از این جریان ها نبودند. بنابراین آن مجلس واقعا مجلسی بود که اگر نگوییم همه اقشار ملت را دربرمی گرفت، ولی اکثریت قوی مردم را نمایندگی می کرد و می توانست صدای اکثریت قریب به اتفاق مردم در آن شنیده شود.

این مساله بسیار موثر بود، ضمن اینکه در آن دوره با توجه به نظر امام که مجلس در رأس امور است، مجلس اول واقعا در راس امور بود. یعنی درباره مهم ترین امور مملکت یا خود مجلس تصمیم می گرفت و یا این نهاد در تصمیم گیری نقشی موثر داشت. حتی در تصمیمات نظامی و دفاعی نیز مجلس تاثیرگذار بود و امام کاملا میدان را برای آن بازمی گذاشت و دخالتی در امور مجلس نمی کرد. در مجموع تنوع و کیفیت نیروها در مجلس و قابلیت آنها در تصمیم گیری باعث می شد آن مجلسی توانمند باشد.  در انتخابات آن زمان نظارت استصوابی و این گونه رفتار محدود کننده هم به هیچ عنوان مطرح نبود. انتخابات کاملا رقابتی بود و مجلس کاملا توانمند بود و واقعا در رأس امور بود به  طوری که توانست رییس جمهور را عزل کند. یعنی زمانی که بنی صدر دیگر مورد قبول مجلس نبود، آن نهاد این توان را داشت که رئیس جمهور را عزل کند. بنابراین این حرف درستی است که مجلس اول بهترین و کارآمدترین مجلس بعد از انقلاب بود.

 

مشارکت قابل قبول را فدای نتایج تضمین شده کردند

انتخابات اخیر چه پیامی برای مسئولین داشت از این حیث که به مشکلات معیشتی و دغدغه های سیاسی مردم توجه بیشتری داشته باشد؟

به نظر من حاکمیت انتظار مشارکت پایین مردم در این حد را نداشت. تابه حال رفتار حاکمیت در انتخابات‌ها به نحوی مدیریت می شد که باعث کاهش مشارکت غیرقابل قبول نشود. بنابر آمارهای رسمی ارائه شده در مورد انتخابات های گذشته نیز، تابه حال انتخاباتی نداشتیم که آمار مشارکت در آن زیر 50 درصد بوده باشد. البته منظورم آمارهای رسمی  است که دولت های وقت اعلام کرده اند.

ما در آمارهای رسمی کمترین میزان مشارکت را در مجلس هفتم داشتیم که آمار مشارکت در آن 51 درصد بود.  در این دوره حاکمیت ریسک بیشتری کرد و با اعمال محدودیت های بیشتر، عملا یک جناح را از حضور در انتخابات حذف کرد. ممکن است بگویند افراد معدودی از اصلاح طلبان حضور داشتند ولی این به معنای حضور موثر آن جناح سیاسی نبود. ضمن اینکه نمی خواهم بگویم کاهش مشارکت تنها به دلیل حذف کاندیداهای یک جناح بود.

معتقدم حتی اگر کاندیداهای جناح اصلاح طلب را تایید می کردند، انتخابات بازهم پرشور نمی شد. به دلیل تاثیرگذار نبودن مجلس، از آنجا که نظام کاری کرده که مردم مجلس را تاثیرگذار نمی بینند، مشارکت پرشور بازهم حاصل نمی شد. ولی به هر حال این اولین باری است که آمارهای رسمی مشارکت کمتر از 50 در صد و حدود 42 درصد را نشان می دهد که تابه حال سابقه نداشته است و عملا به معنی حکومت اقلیت است. این یک نقطه عطف در انتخابات ها است. نقطه عطف از این جهت که حاکمیت تا کنون در تعارض بین مشارکت قابل قبول با نتیجه تضمین شده انتخابات تا آنجا نتیجه تضمین شده را مد نظر قرار میداد که مشارکت به سطح  غیر قابل قبول سقوط نکند. این اولین بار است که مشارکت قابل قبول را فدای نتایج تضمین شده کرده است.

 

محسن میردامادی

 

وضع معیشت مردم با چنین مجلسی بهتر نمی شود

از این رو، یا تصمیم گیرندگان همین مسیر را دنبال کرده و پایگاه  نظام را لاغر و لاغرتر می کنند که مسلما به سود نظام نیست که پشتوانه و تکیه گاه اصلی حکومت را ضعیف و ضعیف تر کنند یا اینکه این مساله باعث می شود یک بازنگری کرده و تلاش کنند پایگاه مردمی نظام را افزایش دهند. این مساله نیز با رقابت های ساختگی ایجاد نمی شود بلکه باید به نحوی باشد که مردم احساس کنند واقعا در تصمیم گیری ها سهیم هستند تا اقبال آنها مجددا احیا شود. این کاری بسیار سخت بوده و تصمیمی است که باید حاکمیت بگیرد و فعلا نمی توان در مورد آن پیش بینی کرد.

اینکه آیا این مجلس در مسائل اقتصادی و معیشت مردم تاثیری مثبت خواهد گذاشت یا نه، به نظرم تاثیر منفی خواهد گذاشت و وضع معیشت مردم با چنین مجلسی بهتر نمی شود. خدا کند طوری عمل کند که بدتر هم نشود. ولی از نظر من هیچ چشم اندازی برای بهبود وضع اقتصادی از جانب چنین مجلسی وجود ندارد. زیرا در حقیقت بسیاری از مشکلات اقتصادی امروز ما را همین تفکری که اکثریت مجلس آینده را دارند، به وجود آورده اند. یعنی اکثریت مجلس بعدی کسانی هستند که در سیاست خارجی، در سیاست منطقه ای و رویکرد نسبت به برجام و عملکردهایی که باعث فشارهای بین المللی روی ما شده تاثیراتی منفی داشته اند، حالا هم که مجدد به مجلس رفته اند می توانند همان آثار را بیشتر کنند.

 

اصلاح طلبان باید تبیین شرایط جدید را مدنظر قرار دهند

به عنوان سوال آخر، با توجه به وضعیت فعلی اصلاح طلبان و احتمالاتی که درباره سال 1400 وجود دارد، به نظر شما این جریان سیاسی باید چه راهبردی برای بقا در عرصه سیاسی در پیش گیرد؟

در شرایط جدید، اصلاح طلبان فرصتی پیدا کرده اند تا نسبت به عملکرد گذشته خود بازنگری و نقد داشته باشند و استراتژی خود را تعریف کنند. این کاری ضروری است که آنها باید انجام دهند. ما با این انتخابات وارد دورانی جدید شدیم. لذا اصلاح طلبان باید این مساله را تبیین کنند که در دوران جدید چه رویکردی باید داشته باشند. طبیعتا حضور اصلاح طلبان در مجلس که بخشی از نظام تصمیم گیری و مدیریت کشور است، نزدیک به صفر رسیده و باتوجه به شرایط سخت خارجی و شرایط نه چندان امیدبخش داخلی، اصلاح طلبان باید تبیین شرایط جدید را مدنظر قرار دهند.

البته اگر اصلاح طلبان باتدبیر عمل کنند و عملکرد حساب شده ای داشته باشند، احتمال دارد که عملکرد مجلس آینده تا حدی به موقعیت آنها در جامعه کمک کند. این احتمالی است که می تواند وجود داشته باشد و در گذشته نیز مشابه آن را داشته ایم. این مساله تا حد زیادی بستگی به این دارد که اصلاح طلبان تا چه حد بتوانند شرایط پیش آمده را درست درک کنند و از آن استفاده کنند.

 

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
14 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.