گفتگوی اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

سیمای شاه خیالی؛ /2/

تبلیغ سلطنت پهلوی با کدام هدف؟ تحلیل سلیمی نمین در این خصوص

آنها این تبلیغات را فقط برای موفق بودن دیپلماسی عمومی خود انجام می دهند و اگر جوانی امروز به تاریخ مراجعه کند و واقعیت های آن ایام را درک کند به هیچ وجه نظر مثبتی نسبت به این کشورها نخواهد داشت و به هیچ وجه تحت تاثیر تبلیغات آنها قرار نخواهد گرفت. بنابراین، در ارتباط با آن ایام می بینیم که تولیدات متعدد و پرهزینه ای صورت می گیرد؛ نه با این عنوان که پهلوی ها برای غرب اعتبار دارند. اتفاقا آنها برای خودشان و موقعیت جهانی خود نگرانند و به این دلیل سعی می کنند پهلوی ها را تبرئه کنند و دوران پهلوی پدر یا پسر را مثبت جلوه گر کنند.

پایگاه خبری جماران: صدمین سالگرد تولد محمدرضا پهلوی مناسبتی بود که شبکه های فارسی زبان خارج از کشور به مناسبت آن، برنامه هایی را در خصوص عملکرد حکومت پهلوی پخش کردند . در این برنامه ها به ویژه رسانه هایی که غلظت سلطنت طلبی شان آشکارتر بود تلاش می شد فضایی نوستالوژیک از زمان پادشاهی محمدرضا پهلوی به تصویر کشیده شود و او را فردی وطن پرست و مترقی و مانند انقلابیون و به ویژه روحانیت را خار جلوه دهند.

عباس سلیمی نمین، مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران اما معتقد است دولت های انگلیس و آمریکا برای این رسانه ها هزینه می کنند هیچ گونه اعتباری برای خاندان پهلوی قائل نیستند و این دست تبلیغات برای خاندان پهلوی فقط با هدف موفقیت دیپلماسی عمومی آنهاست.

سلیمی نمین به خبرنگار جماران گفت: امروز مسلما بحث دیپلماسی عمومی مطرح است. در چارچوب دیپلماسی عمومی تلاش می شود نظر ملتی نسبت به کشور دیگر کاملا همراه شود. در مسیر دیپلماسی عمومی هزینه هایی جدی صورت می گیرد. تولیدات این رسانه ها تولیداتی در ارتباط با دوران حاکمیت انگلیس و آمریکا بر ایران است.

 

از 1299 تا شهریور 20 هیچ چیز خارج از اراده انگلیس در ایران اتفاق نیفتاد

این پژوهشگر تاریخ افزود: از سال 1299 که انگلیسی ها در ایران کودتایی شکل می دهند تا شهریور 20، انگلیسی ها بر ایران حاکمیت مطلق دارند و هیچ چیزی خارج از اراده این کشور در ایران اتفاق نمی افتد و حتی به آمریکایی ها کمترین فرصت داده نمی شود. آمریکایی ها که اصرار داشتند در ایران یک قرارداد نفتی ببندند، با مقاومت شدید انگلیسی ها رو به رو می شوند و در آخر با یک خون ریزی که به کشته شدن کاردار آمریکا یا داور یا سایر اقدامات مشابه خواسته آمریکا متوقف می شود.

سلیمی نمین ادامه داد: طبیعتا لندن برای آنکه جوانانی که آن دوران را درک نکرده اند به لندن نگاه مثبت داشته باشند و جلب تبلیغات لندن شوند باید هزینه کند و آن دوران را مثبت جلوه دهد. اگر غیر از این کاری کند، محل سوال خواهد بود. انگلیسی ها در میان جوانان ما هیچ توفیق نفوذ پیدا نخواهد کرد؛ الّا اینکه دوران حاکمیت مطلق خود را مثبت جلوه گر کنند.

وی همچنین گفت: آمریکایی ها هم بعد از کودتای 28 مرداد 32 در ایران حتی بر انگلیسی ها برتری پیدا می کنند. آن ها هم باید تلاش کنند که این دوران را مثبت جلوه گر کنند و گرنه هیچ جوانی با اطلاع از تاریخ این ایام به طرف آمریکایی ها یا انگلیسی ها نخواهد رفت و تحت تاثیر تبلیغات آنها قرار نمی گیرد.  

 

در دوران رضاخان هیچ گونه پیشرفتی اتفاق نیفتاد

اما آیا این تبلیغات با واقعیات تاریخی تطبیق دارد؟

سلیمی نمین با طرح این پرسش می‌گوید که واقعیت به اندازه 180 درجه تفاوت دارد. ضمن اینکه باید به این نکته توجه داشت که غربی ها به هیچ وجه اعتباری حتی در آن دوران برای کسانی که روی کار آوردند قائل نبودند. در مقاطع مختلف می توانید این بی اعتبار بودن را ملاحظه کنید. آنها این تبلیغات را فقط برای موفق بودن دیپلماسی عمومی خود انجام می دهند و اگر جوانی امروز به تاریخ مراجعه کند و واقعیت های آن ایام را درک کند به هیچ وجه نظر مثبتی نسبت به این کشورها نخواهد داشت و به هیچ وجه تحت تاثیر تبلیغات آنها قرار نخواهد گرفت. بنابراین، در ارتباط با آن ایام می بینیم که تولیدات متعدد و پرهزینه ای صورت می گیرد؛ نه با این عنوان که پهلوی ها برای غرب اعتبار دارند. اتفاقا آنها برای خودشان و موقعیت جهانی خود نگرانند و به این دلیل سعی می کنند پهلوی ها را تبرئه کنند و دوران پهلوی پدر یا پسر را مثبت جلوه گر کنند.

این پژوهشگر تاریخ در ارتباط با ادعاهای این گونه رسانه ها درباره دستاوردهای دوران پهلوی گفت: در مورد پهلوی اول ادعا می شود که ایران پیشرفت کرد. در صورتی که هیچ پیشرفتی در دیکتاتوری، آن هم دیکتاتوری روی کار آمده توسط سلطه، صورت نمی گیرد. ما در جهان دیکتاتوری هایی داریم که مستقل بوده اند؛ یعنی خودشان با اتکاء به قدرت خودشان روی کار آمدند. این دیکتاتورها به میزان فهم و توانمندی شان در کشورهای خودشان منشاء اثر بودند. هیتلر دیکتاتوری است که بر اساس قدرت خود – البته با حمایت انگلیسی ها – روی کار آمد و به میزان توانمندی های خودش در این کشور تغییراتی به وجود می آورد. اما چون مستبد است آلمان را به روز سیاه نشاند و  زیاده طلبی هایی را دنبال کرد که موجب می شود که آلمان در تاریخ ضربه فراموش نشدنی بخورد.

 

استبداد دست نشانده در هیچ کشوری منشاء خیر نبوده است

وی با بیان اینکه استبداد دست نشانده در هیچ کشوری  منشاء تاثیر نبوده است، گفت: اولین کاری که استبداد دست نشانده می کند باید تأمین خواسته ها و منافع بیگانه باشد. تامین منافع حداکثری بیگانه با عنوان و تحول در کشور تضاد دارد؛ انگلیسی ها یا باید نفت را غارت کنند یا قیمت نفت باید آنقدر بالا برود که ملت ایران بتواند از نفت خود بهره بگیرد.

سلیمی نمین با طرح این پرسش که چرا ایران در سال 32 برای ملی شدن صنعت نفت قیام کرد؟ گفت: اگر پهلوی اول منافع ملت ایران را تامین می کرد، یعنی می توانست نفت را به قیمت عادلانه بفروشد ملت ایران قیام نمی کرد. قیام ملت بر اساس آگاهی از دوران رضاخان بعد از برداشته شدن دیکتاتوری رضا خان که ملت ایران فهمید نفت چگونه توسط انگلیسی ها غارت می شد صورت گرفت. آنطور که مصدق می گوید بعد از شهریور 20 به تدریج اطلاعات به جامعه داده شد که نفت چگونه توسط انگلیسی ها غارت می شود. همین امر منشاء یک خودآگاهی و این خودآگاهی منجر به شکل گیری یک نهضت شد. یعنی ملت علیه انگلیسی ها قیام کردند و خواهان برچیده شدن تسلط انگلیس بر نفت شدند.

این پژوهشگر تاریخ با بیان اینکه کودتای 28 مرداد مطالبه به حق ملت ایران را سرکوب کرد‌ ادامه داد: پهلوی ها در این کودتا کجا ایستاده اند؟ آیا با ملت ایران همراه شدند؟ در خارج و برخی هم در داخل این حرف را می زنند که شاه می توانست مثل هر نخست وزیری که عزل و نصب کرده مصدق را هم برکنار کند و دولت جدید تشکیل دهد. اما دولتی مستقر شده است که این دولت فقط با مجلس می تواند تغییر کند. مجلس هرگز به تغییر مصدق رأی نداد. البته عده ای می گویند مجلس منحل شده بود که اینگونه نیست.

وی ادامه داد: مجلس زمانی منحل می شد که شاه این مطلب را تایید می کرد. اما شاه اصلا انحلال مجلس را امضا نکرده بود. رفراندومی که مصدق در این زمینه برگزار کرد هرگز مورد تایید شاه قرار نگرفت که بخواهد مجلس را منحل کند. ضمن اینکه امروز اسناد و مدارک بسیار زیادی منتشر شده است. آقایان دیگر نمی توانند این ادعا را مطرح کنند. مگر آنکه مردم را خیلی از رخدادها بی اطلاع بدانند.

 

آمریکا می گوید ما کودتا کردیم عده ای می گویند 28 مرداد کودتا نبود!

سلیمی نمین در واکنش به ادعاهای سلطنت طلبان که اساسا 28 مرداد را کودتا نمی دانند و مدعی اند شاه حق داشت نخست وزیر را برکنار کند و دولت دیگری تشکیل دهد گفت: خاطرات خیلی از کسانی که در کودتا نقش داشتند و بخشی از اسناد آمریکایی ها و انگلیسی ها منتشر شده است. درست است که آمریکایی ها و انگلیسی ها بسیاری از اسناد را منتشر نکرده اند اما در همین حدی که منتشر شده، جزئیاتی مثل اینکه کانون کودتا کجا بوده است، آمریکایی ها چقدر هزینه کردند، چگونه نظامی ها را هماهنگ کردند و ... انتشار پیدا کرده است. آنها چگونه می توانند بگویند 28 مرداد کودتا نبود؟

 وی افزود: آلبرایت وزیر خارجه پیشین آمریکا اعلام کرد که ما می فهمیم که ملت ایران از اینکه کودتا صورت گرفته ناراحت است اما ملت ایران هم باید بفهمد که ما هم برای این کودتا دلایلی داشتیم. او می گوید ما می ترسیدیم که کمونیست ها دولت را در دست بگیرند. آلبرایت رسما می گوید ما کودتا کردیم اما آقایان [سلطنت طلب] و عده ای در داخل می گویند که 28 مرداد نبود.

مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران گفت: فردی دستیاری داشت و برای مردم از اربابش کلی فضائل تعرف می کرد. یک روز مردم پیش ارباب او رفتند و گفتند واقعا فضائلی که دستیارت می گوید را داری؟ گفت، نه من یک آدم عادی هستم. بعد پیش ارباب او رفتند. گفتند اربابت می گوید من این چیزها را ندارم. دستیار پاسخ داد که او نمی فهمد، من می فهمم که او فضائل دارد. حالا هم آمریکا و انگلیسی می گویند ما کودتا کردیم اما بعضی می گویند نه کودتا نبود و برای تبرئه آمریکا وانگلیس به صورت ویژه تلاش می کنند!

 

در ماجرای آذربایجان نه تنها شاه نقشی نداشت بلکه خیانت بزرگی کرد

سلیمی نمین در ارتباط با قهرمان سازی سلطنت طلبان از شاه در ماجرای خروج روس ها از ایران و نادیده گرفتن نقش احمد قوام در این خصوص نیز گفت: در قضیه آذربایجان نشاه نه تنها نقشی نداشت بلکه در این قضیه خیانت بزرگی کرد. شوروی به ابتکار نخست وزیر احمد قوام شوروی قانع شد که نیروهایش را از ایران خارج کند. قوام امتیازاتی داد که برخی از آنها نسیه بود و برخی از آنها نقد بود که این امتیازات به سهولت قابل پس گرفتن بود. امتیازی که قابل پس گرفتن نبود قرارداد نفت بود. قوام می گفت وقتی مجلس تشکیل شود من اعمال نفود خواهم کرد و قرارداد نفتی با شما خواهیم بست. این امتیاز نسیه بود. امتیاز نقد او هم این بود که سه نفر از حزب توده را وارد کابینه خود کرد.

وی افزود: اتحاد جماهیر شوروی فریب قوام را خورد و نیروهای خود را خارج کرد. وقتی نیروهای نظامی اتحاد جماهیر شوروی خارج شدند طبیعی بود که نیروهای تابع آنها که بر آذربایجان مسلط شده بودند هم با نیروهای شوروی از ایران خارج شوند. اما کاری که شاه کرد این بود که ارتش در نزدیک تبریز مستقر شدند و وارد تبریز نشدند. چند روزی خلاء قدرت ایجاد کردند. از یک طرف نیروهای شوروی و نیروهای دست نشانده آنها خارج شدند و از طرف دیگر نیروی جدید وارد تبریز نشد. این باعث شد که در آن مقطع چند روزه کشتارهای فجیعی صورت بگیرد. یعنی به هر بهانه ای هرکسی فرد دیگری را می کشت. یعنی کشتارهای فاجعه آمیزی در این ایام صورت گرفت که عمدتا به شاه برمی گشت.

مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران ادامه داد: شاه برای آنکه مردم را کاملا مستأصل کند نیروها را وارد تبریز نکرد. این باعث کشتار فراوانی شد. این بحث مهمی است که آقایان نه به قسمت اول که قوام باعث فریب مسکو شد و نه به قسمت دوم یعنی جنایت شاه نمی پردازند.

 

پهلوی ها نشان داده اند به تمامیت ارضی پایبند نیستند

وی همچنین گفت: ما برای آنکه بفهمیم یک حکومت مردمی است یا خیر شاخص های بسیار کلیدی داریم. یکی از این شاخص ها پایبندی به تمامیت ارضی است. پهلوی ها چه پهلوی اول و چه پهلوی دوم در مقاطع مختلف نشان داده اند که هیچ تعلقی به تمامیت ارضی کشور ندارند.

سلیمی نمین افزود: پهلوی اول وقتی در قرارداد سعدآباد بخش هایی از ایران را در راستای منافع انگلیسی ها به افغانستان، عراق و ترکیه بخشید نشان داد که  برای او ایران اصلا مهم نیست، تامین نظر انگلیسی ها مهم است، والّا اگر کمترین عرقی داشت در برابر انگلیسی ها می ایستاد و می گفت چرا باید بخشی از سرزمینم را به بیگانه تسلیم کنم؟ آن هم در زمان صلح؟ چرا باید دشت ناامید را به افغانستان ببخشم؟ اگر او به ایران تعلقی داشت در برابر آن خواسته نامشروع انگلیسی ها که برای ایجاد اتحاد بین چند کشور، با هدف ایجاد سد دفاعی در برابر اتحاد جماهیر شوروی می گفت چرا ایران باید هزینه آن را بپردازد؟

مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران ادامه داد: شما می خواهید سدّ دفاعی درست کنید آن وقت هزینه آن را به گردن افغانستان، عراق و ترکیه می اندازید؟ مگر غیر از این است که وقتی ترکیه در برابر اتحاد جماهیر شوروی می ایستد از یک سری موهبت هایی مثل تجارت با شوروی و امنیت محروم می شود. یعنی انگلستان قاعدتا باید یک ما به ازا به ترکیه بدهد که ترکیه راضی شود در برابر اتحاد جماهیر شوروی دشمنی داشته باشد. چون این دشمنی برای این کشور هزینه ایجاد خواهد کرد. ایران چرا باید این هزینه را پرداخت کند؟

 

آیا شاه نمی فهمد که چشم پوشی از یک منطقه استراتژیک خیانت است؟

سلیمی نمین در ارتباط با پهلوی دوم نیز به موضوع جدایی استان بحرین از ایران اشاره کرد و گفت: پهلوی دوم هم در برابر جزایر سه گانه، بحرین و باقی ماده ی دشت ناامید که با حکمیت آمریکایی ها به افغانستان اعطا می شود هیچ مقاومتی نکرد. در خاطرات علم آمده است که شاه در یک جلسه خصوصی با او می گوید که من به این خیانت تن نخواهم داد؛ این کار باعث بدنامی من در طول تاریخ خواهد شد. اما طولی نمی کشد که شاه رسما اعلام به انجام این خیانت می کند.

وی ادامه داد: مگر پادشاه نمی فهمد که چشم پوشی از یک منطقه بسیار استراتژیک خیانت بسیار بزرگ است؟ سلیمی نمین با طرح این سوال پاسخ داد، چرا! می فهمد. شاه این مطلب را در گفت و گوهای خصوصی با علم اعلام می کند. به این ترتیب او این مطلب را می فهمد اما چه چیزی باعث می شود که او تن به این مطلب بدهد؟ آیا به جز وابستگی است و اینکه او نمی تواند در این زمینه مستقل تصمیم بگیرد؟ یعنی برای بقای خودش دست به هر خیانتی می زند؟

 

شاه برای استقرار نیروهای نظامی ایران در ابوموسی به امارات اجاره پرداخت کرد

وی افزود: فقط بحرین نبود که در دوران پهلوی دوم از ایران جدا شد، بلکه شاه در یک قرارداد پنهان جزایر سه گانه را هم به نوعی بخشید. اما آمدند و یک فریب کاری کردند و به یک سری نیرو اجازه دادند در قسمت غیرمسکونی ابوموسی برای چند ماه مستقر شود و سپس همان نیروها را خارج کردند. جالب است که بدانید بر اساس واقعیتی که در خاطرات علم آمده شاه برای این مدت که امارات به نیروهای نظامی اش اجازه دهد در آن منطقه حضور داشته باشند اجاره پرداخت می کند.

این پژوهشگر تاریخ با بیان اینکه اگر انقلاب اسلامی پیروز نمی شد جزایر سه گانه را نداشتیم گفت: همه امور در جزایر توسط امارات اداره می شد و همه نفوسی که آنجا زندگی می کردند پاسپورت اماراتی داشتند. هر زمانی می توانستند با مراجعه به سازمان ملل بگویند ما مردم ابوموسی اماراتی هستیم. آنها این قرارداد پنهان را اصلا علنی نکردند. در مورد جزایر سه گانه هم خیانت کردند. علت اینکه می بینیم امروز شیوخ منطقه سر و صدایی می کنند این است که جزایر سه گانه در دوران شاه به انگلیسی ها بخشیده شده بود.

 

بحرین و جزایر سه گانه دو امتیاز بزرگ ایران بودند

مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران ادامه داد: ایران در خلیج فارس دو امتیاز بزرگ داشت، یکی بحرین بود که یک موقعیت استراتژیک در جنوب داشت و دیگری سه جزیره بالا در خلیج فارس بود. انگلیسی ها قبل از خروج از منطقه هر دو امتیاز را در اختیار خود گرفتند و این خیانت بزرگی بود که توسط پهلوی دوم صورت گرفت. این ملاکی برای سنجش این مطلب است که آیا حکومت پهلوی تعلقی به مردم ایران دارد یا نه؟

سلیمی نمین با تاکید بر آنکه نفت ایران در زمان پهلوی غارت می شد گفت: دریادار شاهین رئیس نیروی دریایی دولت مصدق به دکتر مصدق نامه می نویسد که ما لوله هایی کشف کردیم که انگلیسی ها نفت را به عراق می برند و از آنجا صادر می کنند. یعنی لوله های مخفی کشیده بودند و نفت را به آنجا می بردند. این در حالی است که سهمی که به ایران پرداخت می کردند بسیار ناچیز بود. انگلیسی ها حتی برای آنکه این مبلغ را هم پرداخت نکنند نفت را غارت می کردند. قطعا محمدرضا پهلوی این واقعیت تلخ را می دانست. اما چه کار کرد؟ در این رویارویی ملت ایران با غارت ثروتش در کنار بیگانه ایستاد و علیه نهضت ملت ایران توطئه کرد. با وجود آنکه مصدق مادر شاه و  اشرف را اخراج کرد و برای شاه محدودیت ایجاد کرد این ها لحظه ای برای فتنه گری علیه نهضت ملی شدن نفت کوتاهی نکردند.

 

راه آهن شمال به جنوب هرگز به نفع ملت ایران نبود

سلیمی نمین گفت: ممکن است شما بگویید رضاخان راه آهن کشید. اگر کودتای 1299 صورت نمی گرفت انگلیسی ها حاضر بودند این راه آهن را با پول خودشان بسازند. بند 2 قرارداد رویترز که ملت ایران قبل از کودتا با تظاهرات علیه اش، آن را لغو کرد در ارتباط با خط راه آهن شمالی جنوبی است که برای انگلیسی ها بسیار حائز اهمیت بود چرا که خط دفاعی علیه اتحاد جماهیر شوروی ایجاد کنند. این راه آهن هرگز به نفع ملت ایران نبود و هیچ تجارت و داد و ستدی با این راه آهن صورت نمی گرفت. چرا که ما اصلا ارتباطی با اتحاد جماهیر شوروی نداشتیم.

این پژوهشگر تاریخ گفت: قراردادهای متعددی که در زمان رضاخان منعقد شد آرزوی انگلیسی ها بود مثل ارتش واحد که دست نشاندگان انگلیسی ها در پلیس جنوب و سپس دست نشاندگان روس ها در اختیار انگلیسی ها قرار گرفت. آرزوی انگلیسی ها بود که یک نیروی نظامی تشکیل شود که شاکله آن در اختیار آنها قرار داشته باشد. آنها قبل از کودتای 1299 در چارچوب قرارداد 1919 به عنوان یک طرح ایجاد ارتش واحد دادند. بعد از کودتا این نیروها با هزینه خود ملت ایران شکل گرفت.

مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران در پایان گفت: باید دقت کرد که اگر ما از رسانه هایی که آمریکایی ها و انگلیسی ها پول آن را می پردازند جز چنین تبلیغاتی این انتظار داشته باشیم اشتباه کرده ایم. آنها باید واقعیت ها را جعل کنند تا جوانان فکر کنند موقعی که انگلیسی ها بر ایران مسلط بودند ایران، آباد، آزاد و بسیار در مسیر مثبت حرکت می کرد، در حالی که واقعیت های تاریخی درست در نقطه مقابل آن است.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
5 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.