در این مطلب آمده است :به هر حال سال 1396 با همه حوادث ریز و درشت، طبیعی و غیرطبیعی، رو به پایان است و آخرین ماه آن هم با یک چشم به هم زدن به پایان می‌رسد و مردم ما امید دارند با عنایت حق تعالی سالی بدون گرفتاری و دغدغه و با برکت و سراسر شور و نشاط و شادی آغاز کنند.
هنوز مصیبت آتش سوزی سال قبل که عده‌ای از هم وطنان در اولین ساختمان بلندمرتبه تهران گرفتار آتش شدند و جانشان را از دست دادند و کسبه زیادی هم مال و عده بیشتری نیز شغلشان از کفشان رفت، فراموش نکرده بودند که در غرب کشور، هم وطنان دیگرمان دچار زلزله‌های پی در پی شدند و مردم استان کرمانشاه با تجربه زلزله 3/7 ریشتری، به ناچار زمستان سخت و طاقت فرسا را پشت سر گذاشتند.
هنوز مردم در شوک زلزله و آثار زیانبار آن بودند که یکی از نفت‌کش‌های شرکت ملی نفت ایران به نام کشتی سانچی در آب‌های چین با کشتی باری تصادف کرد که متاسفانه همه سرنشینان آن در این کشتی جان خود را از دست دادند.
هنوز بازماندگان شهدای این نفت‌کش عزادار عزیزانشان بودند که هواپیمای ‌ای - تی - آر 72 تهران - یاسوج از شرکت آسمان ساخت فرانسه و ایتالیا با فناوری 75 سال پیش، با قله دنا برخورد کرد و شصت و شش نفر دیگر از مردم این مرز و بوم جان باختند و همچنان پیکر بسیاری از آنها در میان انبوهی از برف و یخ مدفون است و گفته می‌شود که انتقال آنان کاری بس دشوار است.
حال بگذریم که در این اثنا چندین استان کشورمان به ویژه استان خوزستان دچار گرد و غبار و ریزگردها شد و هوای آن دیار پنجاه برابر آلوده‌تر از حد مجاز شد؛ طوری که نفس کشیدن برای مردم دشوار شد و به همین دلیل بیمارانی تسلیم مرگ شدند.
تحمل همه این مصایب برای ایرانیان تا حدی توجیه پذیر بود ؛ چرا که هر چند در بعضی مواقع سهل انگاری‌هایی وجود داشته، به طور کلی وقوع این حوادث عمدی نبوده ولی در این میان افرادی که خود را منسوب به فرقه‌های بی‌آزار و مجذوب عشق و محبت می‌دانند، عمدا چند تن از فرزندان برومند این آب و خاک را که در اوج جوانی جان خود را بر کف گذاشتند تا در جامعه نظم و آرامش برقرار کنند، زیر چرخ‌های اتوبوس ظلم خود برده و مادر و پدرانی را داغدار کردند که به هزار امید فرزندانشان را برای خدمت سربازی فرستاده بودند البته واضح است هر فرقه و گروهی باید از راه قانونی حق خود را مطالبه کند ولی چگونه می‌توان باور کرد در کشوری که مهد تمدن و فرهنگ و ادب است، چنین جنایاتی رخ می‌دهد، آن هم به دست کسانی که خود را صوفی و پشمینه پوش می‌دانند و می‌گویند ما فقیر و گدای عشق و محبت هستیم و از تجملات دنیوی فارغیم و اهل زهد و تعبد هستیم و اعتقاد داریم باید در خرابه‌ها ساکن و خاک‌نشین باشیم ؛ پس چگونه است که در یکی از نقاط اعیان‌نشین سکونت دارند و چگونه است آنانی که به ظاهر خود را مریدشان می‌دانند و باید در خلسه و جذبه الهی باشند، دست به چنین جنایات هولناکی می‌زنند؟
اکنون باید گفت‌ای کسانی که باعث ایجاد این غائله در خیابان پاسداران تهران شدید، آبروی همه درویشان جهان را تحت‌الشعاع قرار دادید همان عرفایی که از قرن دوم هجری در این کشور عزلت‌نشینی اختیار کرده بودند و در خانقاه‌ها به بادامی می‌ساختند؛ از منصور حلاج گرفته تا شبلی، از حسن بصری گرفته تا عبداله بن عمر، از مالک دینار گرفته تا رابعه عدویه. گمان نمی‌کنید که عده‌ای خواهند گفت مگر درویش بودن نه این است که اقطاب آنان باید با زندگی در روستاهای دورافتاده سیستان و بلوچستان، بی‌نیازی از زخارف دنیا را رواج دهند، نه اینکه در پاسداران تهران مسبب آشوب و بلوا شوند.
به همین دلیل است که نگارنده گمان می‌کند در دنیایی وارونه زندگی می‌کنیم ؛ چرا که برخی، عکس آن چیزی عمل می‌کنند که ادعا دارند ؛ البته نمونه‌های فراوانی وجود دارد که باید در جای خود به بحث گذاشته شود.
6026/7342
برای آگاهی از تازه‌ترین اخبار و رویدادها در استان سمنان به نشانی IRNASEMNAN@ کانال اخبار ایرنا سمنان مراجعه کنید.
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.