وقتی علی کوچک بود

علی[۱] که به خانه برگشت، گفت: من که رفتم حسینیه مردم شعار می دادند. تازه آقا[۲] هم با من آمده بود.

لینک کوتاه کپی شد

 جی پلاس ـ منصوره جاسبی: وقتی مردم به حسینیه می آمدند علی بسیار مشتاق بود که به حسینیه برود. بار اول هم که به حسینیه رفته بود وقتی به خانه برگشت،‌ گفت: من که رفتم همه مردم شعار می دادند. تازه آقا هم با من آمده بود.

آقا که علاقه علی به حسینیه رفتن را می دید، شب ها به علی می گفتند: بخواب تا صبح ببرمت حسینیه.

این وعده آقا آنقدر علی را به وجد می آورد که حتی گاهی نیمه شب ها بیدار می شد و می گفت: آقا پا نشدند؟ چرا صبح نمی شود؟[۳]

  1. سید علی خمینی، نوه امام.
  2. امام خمینی (س).
  3. خاطره ای از فاطمه طباطبایی، عروس امام بود.

دیدگاه تان را بنویسید