ترس در کودکان را چگونه مدیریت کنیم؟

گاه پیش می آید که والدین برای جلب توجه یا آرام کردن بچه هایشان به اشتباه آنها را از حیوانات یا افرادغریبه یا آشنای خاصی می ترسانند.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس، گاه پیش می آید این ترس ها در کودکی تشدید شده و به یک اختلال تبدیل می شود ، اینطور است که می بینیم برخی بزرگسالان از یک مورد خاص مثل یک وسیله، یک شی، یک حیوان ، حشره ، جنازه، ارتفاع  یا هر چیز دیگری می ترسند و مجبور می شوند برای درمان این فوبیا، اقدام کنند یا تا آخر عمر با این ترس زندگی کنند.

فارس نوشت؛ حال تصور می کنید والدین برای مدیریت ترس های کودکانه که با تخیلات بچه ها عجین شده است، چطور می توانند رفتار صحیح داشته باشند که هم به ترس بچه ها دامن نزنند و هم باعث رفع این ترس در آنها شوند و حتی چطور از شکل گرفتن آن می توانند جلوگیری کنند.

*کودکتان را  نترسانید

گاه پیش می آید که والدین برای آرام کردن لحظه ای بچه ها یا جلب توجهشان، آنها را از موجودات خاص مثل حیواناتی چون سگ و گربه ، حشرات، هیولا یا افراد خاص در آشنا و غریبه ها می ترسانند اما غافل هستند که این ترس در ناخودآگاه بچه ها تا بزرگسالی خواهد ماند. کودک چون فرقی بین خیال و واقعیت نمی داند، ترساندن یا آگاهی دادن به او درباره بچه دزد یا هر چیز دیگری تنها باعث وحشت و ترس شدید و اضطراب و عدم اطمینان او می شود. دکتر «ماندانا اکبری نژاد» ؛ مشاور و روانشناس کودک و نوجوان درباره ترس در کودکان می گوید: «کودکی که از سگ می ترسد تا بزرگسالی این ترس در وجودش باقی خواهد ماند یا در تاریکی نمی تواند بیرون از منزل برود یا داخل اتاق خواب خود بخوابد. اینطور است که شاهدیم خیلی بچه ها در سنین بالای ده سال  به تنهایی نمی خوابند و حتما باید برق اتاقشان روشن باشد، یکی از والدین نزد آنها بخوابد یا در کنار پدر و مادرشان بخوابند.

راهکار این است که برای جلب توجه بچه ها از روش های دیگری استفاده کنید و سعی کنید آنها را از افراد یا حیوانات نترسانید ، بلکه احتیاط در برقراری ارتباط را به آنها آموزش دهید.»

*اجازه دهیم بچه ها درباره ترس هایشان صحبت کنند

برخی پدر و مادرها اجازه نمی دهند بچه ها درباره ترس هایشان صحبت کنند، به همین خاطر این مسائل مسکوت می ماند و در تخیلات و ناخودآگاه بچه ها تبدیل به غول های هیجانی منفی بزرگ می شود. چه باید کرد؟ دکتر اکبری نژاد می گوید: «پدر و مادر باید اجازه دهند، بچه ها درباره تخیلات و ذهنیت هایشان صحبت کنند، از ترس هایشان بگویند، حتی اگر خنده دار باشد. به این مثال توجه کنید:

ـ مامان من می ترسم...ـ از چی می ترسی عزیزم؟ ـ از مومو؟ ـ مومو چه شکلیه عزیزم؟ بیا عکسشو با هم بکشیم. 

ـ اها این خانومه مومو هست، به نظرم لازمه یک کم به موهاش و سرو وضعش برسیم. نظرت چیه موهاشو کوتاه کنیم؟ لباس قشنگ تنش کنیم؟ بیا با هم درستش کنیم.

گاه لازم است ترس های بچه ها را روی کاغذ نقاشی کنید. زمانی که درباره اش صحبت می کنند. از آنها بخواهید که شکل ترس هایشان را بکشند و بعد به آن یک شکل با مزه و خنده دار بدهید.

مثلا فرزند شما از جادوگر در یک سریال می ترسد، شکل آن را با هم بکشید، قدری روی سرو وضعش کار کنید و لباس هایش را مرتب کنید یا رنگ بزنید ، بعد هم به فرزندتان بگویید که حالا این جادوگر از ما تشکر می کند که به او رسیدیم و نجاتش دادیم.

مثال دیگر فرزند شما می گوید که از دزد می ترسد. شما هم به او بگویید که بیایید دزد را نقاشی کنیم. بعد به او بگویید که «دزد از کجا به خانه ما می آید؟ او هم به طور مثال می گوید: «از پنجره» . بعد از او سوال کنید: «حال اگر دزد از پنجره بیاید، ما چه کار می توانیم بکنیم؟» فرزندتان هم می گوید: «زیر نردبان خانه سوزن می ریزیم تا دزد پایش روی سوزن ها برود و به زمین بخورد ، بعد هم فرار کند. یا اینکه می گوید برق به درب اتاق وصل می کنیم تا وقتی دست به دستگیره زد، برق او را بگیرد» بعد هم شما به او می گویید که حالا بیا، اینها را نقاشی کنیم. اینها بخشی از تخیلات بچه ها است که با ترس آمیخته شده ، اما اگر قالب طنز به خود بگیرد، درجه هیجان منفی اش کاهش پیدا می کند»

*ترس های کودک تان را نقاشی کنید و بعد هم به آن بخندید

نکته آموزشی اینجا این است که به همراه فرزندانتان، ترس های آنها را روی کاغذ بیاورید و نقاشی کنید و با کمک هم آن را تبدیل به یک موضوع خنده دار کنید ، همین باعث می شود که وقتی آن تصویر یا نگرانی به ذهن او برسد، همراهش قصه های خنده دار ما هم ضمیمه شده و در ذهنش بالا بیاید و بار هیجانی ترس او کاهش پیدا کند.

نکته دیگر، بدتر از بی تفاوتی به احساس ترس کودکتان، پاسخ غلط به او است. دکتر اکبری نژاد در این خصوص می گوید:«  این جمله: «دیگه نمی خوام چیزی درباره جادوگر یا دزد بشنوم!» را به فرزندتان نگویید. ترس از واکنش پدر و مادر، کودک را قطعا عذاب خواهد داد. در مقابل کودکی که می داند، می تواند آزادانه از احساسات خود بگوید، این پیام را از پدر و مادر می گیرد: «احساسات تو برای من مهم است، هر وقت خواستی من در کنارت هستم، تو برای من مهم هستی» در نتیجه توصیف احساسات، امکان صحبت درباره آن موقعیت و یافتن راه حل فراهم می شود.»

*به عنوان پدر و مادر ، ترس هایتان را کم کنید

خیلی از ترس های بچه ها ناشی از ترس های پدر و مادر هایشان است. مادرهای زیادی هستند که خودشان از حیوانات می ترسند و همین ترس به فرزندانشان هم منتقل می شود.  

دکتر اکبری نژاد می گوید: «چندی پیش مراجع  بزرگسالی داشتم که می گفت فوبیای سوسک رهایش نمی کند و مدام احساس می کند که در زندگی و بدنش ساری و جاری است. وقتی او را روان درمانی کردیم، متوجه شدم که مادرش در دوران کودکی به شدت از سوسک می ترسیده و حتی زمان جنینی هم چندین بار پیش آمده بوده که سوسک ببیند و بترسد، همین ترس به کودکش نیز منتقل و باعث فوبیای این دختر شده است.»

حال شاید پدر و مادری بگوید که وقتی از چیزی می ترسند، چه کار باید بکنند؟ در بسیاری از اوقات بزرگسال ها می توانند ترس هایشان را کنترل کنند و بر آن سرپوش بگذارند، به طوری که بچه ها متوجه آن نشوند و اگر هم این ترس ها شدت زیاد دارد، لازم است که به متخصص مراجعه کنند تا ترس هایشان از هر چیزی کاهش پیدا کند.

مثال دیگر اگر یک زنبور وارد خانه شما شد، نگویید: «وای وای، زنبور آمد» این به کودک ترس از زنبور یا هر موجود دیگر را القا می کند و رابطه صحیح کودک با حیوانات و طبیعت را مختل می کند. بهتر است بگویید: «اخی چه زنبور زیبایی به خونه ما اومده، یا عجب کفش دوزک یا جیرجیرکی، اما خونش که اینجا نیست، اشتباهی از پنجره ما باز بوده، اومده . باید هدایتش کنیم بره بیرون، برسه به خونش».

گاه لازم است برای اثبات اینکه هیچ مورد ترسی در زمان تاریکی و شب وجود ندارد، ساعتی در رختخواب همراه فرزندتان باشید تا احساس امنیت بگیرد یا با هم زیر تخت یا کمد را وارسی کنید تا متوجه شود که چیزی برای ترسیدن نیست  و یا اینکه یک شب خواب کوچک کنار تختش روشن بگذارید تا اتاقش کامل تاریک نباشد.

*بچه ها را از خدا نترسانید

ترس از خدا مطلقا نباید برای بچه ها ایجاد شود،  سنین کودکی، زمان شناساندن زیبایی، عظمت و جلال خداوند است، هر تفکری که خدا را از بچه ها بگیرد، به انسان و بشریت خیانت کرده است. بنابراین بهترین  حالت این است که پدر و مادر در کودکی از مهربانی، رحمت و زیبایی خداوند بگویند، بچه ها نباید از عتاب و خشم خداوند وحشت کنند.دکتر اکبرنژاد می گوید:« برخی والدین برای اینکه به اصطلاح خودشان فرزندانی مومن تربیت کنند، آنها را از خدا می ترسانند، مثلا می گویند: «اگر به حرف پدر و مادرت گوش ندهی، خدا جهنم می برت ، آتیش تو دهنت می ریزه یا می سوزونتت!»

*چه جملاتی بگوییم ، چه جملاتی نگوییم

بهتر است پدر و مادر با گفتن جملاتی مثل «نترس ، شجاع باش، دیگه بزرگ شدی، برای تو زشته، بقیه می بینن و ....» سعی در حذف ترس کودک نکنند. چرا که این جملات نه تنها مشکلی حل نمی کند بلکه خطر پاک کردن صورت مسئله را دارد. ترس کودک را اعم از اینکه به جا و درست یا نادرست و نابجا باشد، بپذیرید و در پی راه حلی برای درمان آن باشید. در صورتی که این ترس تبدیل به یک اختلالی شده باشد که باعث آزار او و شما شده، بهتر است از یک درمانگر کودک و نوجوان کمک بگیرید.

*از قرار دادن بچه ها در موقعیت های ترسناک بپرهیزید

دیدن فیلم های ترسناک بدون هیچ محدودیتی یا حضور در هر مکانی یا خواندن کتاب های ترسناک، می تواند در تشدید ترس های فرزندتان اثرگذار باشد. حواستان به این نکات هست؟ مخصوصا که تابستان سرگرمی بسیاری از کودکان آپارتمان نشین تماشای انیمیشن ها و فیلم ها هست. روانشناس کودک در این خصوص می گوید:« شاید بهتر باشد در این زمینه ها به والدین سختگیر تبدیل شویم و با وضع قوانینی محدود کننده و سفت و سخت، مانع پدید آمدن ترس های ریشه ای و ماندگار در او شویم. گاهی خواندن یک کتاب یا دیدن فیلمی ترسناک، جرقه ای برای خیال پردازی های گسترده و ترسناک در کودک است و به مرور نیز تشدید می شود. ممانعت و کنترل شما در این زمینه مانع بروز ترس در کودکتان شده و به او کمک می کند تا دوران خردسالی بدون ترسی را تجربه کند.»

 

دیدگاه تان را بنویسید