سعید مالکی در یادداشتی به مناسبت 17 مرداد روز خبرنگار به چالش‌ها و مشکلات موجود در این حرفه پرداخته است.

برای تکراری ننوشتن از نقد یک موضوعی چون رسانه و روز خبرنگار و دست کم در زنجان، نگارنده متاسفانه دچار هیچ مشکلی نشده ام و این سومین یادداشت من برای این روز به حساب می‌آید. اما یکی از مهمترین مشکلات موجود در فضای رسانه‌ای استان نبود سیستم آموزشی مناسب برای تربیت نیروی متخصص و به اصطلاح اینکاره است. نگاهی به آنانی که این روزها در مراکز رسانه ای در حال فعالیت هستند می‌تواند مهر تاییدی بر این ادعا باشد. البته این به معنی ناکارآمدی مطلق در این رسانه ها نیست اما بر اهالی فن پوشیده نیست که یکی از شاخصه های مهم در هر حرفه ای تخصص و تسلط علمی بر آن حرفه است. هر چند نگارنده معتقدم ژورنالیسم و رسانه در این مرز و بوم علاوه بر تخصص، به استعداد و عشقی نیاز دارد که توان چشم پوشی از آسایش و رفاه را داشته باشد.

با همه این اوصاف نمی توان اهمیت و نیاز غیر قابل کتمان آموزش را در رسانه های استان نادیده گرفت چرا که در جای جای آن ها و محصولات‌شان می توان رد این نیاز را رصد کرد. هر چند وضعیت حال حاضر قابل مقایسه با گذشته نیست و امروز به مراتب وضعیت بهتری بر فضای کیفی رسانه های ما حاکم است اما بدون شک کافی نخواهد بود.

پیش از این نیز در گفتگوهای پیشین بر نبود سیستم درست و به روز و آکادمیک برای آموزش نیروی مورد نیاز رسانه های استان تاکید کرده بودم. متاسفانه در سال های گذشته با کم کاری های عادت شده به خصوص از سوی متولی اصلی جامعه ی مطبوعاتی، این نیاز روی هم تلنبار شده و کار به جایی رسید که در برخی شرایط غیر حرفه ای ها و کارنابلدهای مدعی برای این قشر مهم و تاثیر گذار تصمیم های صنفی گرفتند  بی آن که نیازهای واقعی و اصلی آن ها را بدانند. این درحالی ست که با کمی توجه می توان افراد بزرگ و استخوان خرد کرده ای را در این حرفه را برای انتقال تجربه و علم و داشته های این فن میان خودمان دید و یافت که البته به هر دلیل دیده نمی شوند. نه فضا برای کار دارند و نه ...

 از سوی دیگر هیچ تلاشی برای به روزرسانی و به اصطلاح آموزش همزمان با خدمت نیروهای رسانه نشده است. نه هیچ همایشی. نه هسچ مدرسی. نه هیچ دوره ی فشرده ای! هیچ! با این حال اگر بگوییم معجزه بوده است که هنوز دو روزنامه و چند هفته نامه داریم که سرپا مانده اند، بی راه نگفته ایم. نگاه به نیروهای مشغول در همین چند رسانه ی مکتوب می تواند مارا به وضعیت خبرگزاری های رسمی و بالاتر از همه رسانه ی ملی آشنا کند. هر چند می دانم این سخنان شاید خوش آیند بسیاری از همکاران و و رفقا نباشد اما واقعیت همین است. نگارنده خود را نیز بی نیاز از آموزش و به روز شدن نمی دانم و شک ندارم از قافله  بسیار دور افتاده ام. این موضوع درباره ی آنانی که جز رسانه شغل دیگری ندارند بیشتر صدق می کند و آن ها برای باقی ماندن دراین حرفه باید آموزش ببینند و آن را هر سال کامل کنند. اما آنچه در عمل شاهدیم فاصله ی بعیدی با حد اقل ها دارد. چه رسد به نیازهای اساسی و وضعیت نشر و چاپ و رسانه های مکتوب نیز که به هکذا!

رسم است در روزهای بزرگداشت مثل روزخبرنگار باید از داشته ها و موفقیت ها گفت. اما نگارنده به شخصه در فضای رسانه ای استان رشد چشمگیر و موفقیت برجسته ای نمی بینم. خوشمان بیاید یا نه اصلا وضعیت خوبی نداریم. نه این که در حال احتضار باشیم. نه! اما بایدهایی داریم که به هیچ کدام نرسیده ایم. به حجم گزارش ها و مطالب منتشره در رسانه های مکتوبمان نگاه کنید و به کیفیت گزارش های منتشر شده در رسانه های بزرگتر و نیز وضعیت رسانه ی ملی، تا بدانید اگر بر همین روش و راه و فرمان برانیم، دیگر همین حداقل ها را نیز برای دفاع کردن نخواهیم داشت. اگر استثناها را کنار بگذاریم، درصد نمی گویم تا جا برای امیدواری بماند، اما بیشتر گزارش ها و مطالب منتشره در این رسانه ها غیر تولیدی و عاریه گرفته شده از سایر رسانه هاست! گزارش های تولید شده نیزنشانی از آن « آن» ی که مطبوعاتی حرفه ای می شناسد ندارد. بنابراین ضمن تبریک این روز عزیز به همه ی رفقا و همقلمان گرامی این را گفتم و نوشتم تا در تاریخ ثبت شود که نگویید نگفتم!

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.