حمایت از طرح مناره، به معنای تأیید این اصل است که امنیت پایدار در خاورمیانه تنها از طریق همکاری جمعی و ایجاد چارچوبهای مشترک قابل دستیابی است، نه از طریق رقابت تسلیحاتی یا انباشت قدرت. این طرح به ایران فرصت میدهد تا نقش رهبری را در ترویج یک مدل جدید از روابط منطقهای ایفا کند که بر منافع مشترک و آیندهای پایدار برای همه ملتهای منطقه تمرکز دارد.
مقدمه
در صحنه پرآشوب روابط بینالملل، که اغلب با رقابتهای قدرت و بیاعتمادی فزاینده تعریف میشود، اندیشههایی که بر همکاری، نهادسازی و منافع متقابل تأکید دارند، همچنان از اهمیت حیاتی برخوردارند. مقاله اخیر آقای دکتر جواد ظریف، وزیر امور خارجه پیشین ایران و دیپلمات برجسته و محسن بهاروند سفیر سابق ایران در بریتانیا، در نشریه گاردین، با طرح پیشنهاد «شبکه خاورمیانه برای تحقیقات و پیشرفت هستهای»(Middle East Network for Atomic Research and Advancement, or Menara)، نه تنها یک چشمانداز دیپلماتیک جسورانه را ارائه میدهد، بلکه به مثابه سندی مهم برای تحلیل از منظر لیبرالیسم نهادی در روابط بینالملل عمل میکند.
این یادداشت تحلیلی، ضمن بررسی دقیق ابعاد طرح مناره، به واکاوی بنیانهای نظری آن در چارچوب لیبرالیسم نهادی پرداخته و پتانسیلهای آن را برای دگرگونی تحولات هستهای در خاورمیانه مورد تأیید و بررسی قرار میدهد.
خاورمیانه در آستانه فاجعه: ضرورتی برای تغییر پارادایم
دکتر ظریف در مقاله خود، وضعیت کنونی خاورمیانه را به درستی «در آستانه » و «در مرز پرتگاه» توصیف میکند. این توصیف، نه تنها یک گزاره احساسی، بلکه بازتابی عمیق از واقعیتهای امنیتی موجود است: رقابتهای تسلیحاتی، بیاعتمادی ریشهدار، و فقدان یک چارچوب امنیتی جامع که بتواند ریسکهای مرتبط با فعالیتهای هستهای را مهار کند. در غیاب یک رژیم امنیتی منطقهای فراگیر، هرگونه حرکت هستهای، حتی با انگیزههای صلحآمیز، میتواند به منبعی برای سوءظن و تشدید تنش تبدیل شود.
او به درستی به سابقه طولانی تلاشهای ایران و مصر از سال 1974 برای ایجاد منطقه عاری از سلاحهای کشتار جمعی اشاره میکند که همواره با موانعی جدی، به ویژه از سوی بازیگران خارج از NPT و حامیان آنها، مواجه شده است. این بنبست تاریخی، نیاز به یک رویکرد جدید را بیش از پیش نمایان میسازد.
طرح مناره: ستونهای لیبرالیسم نهادی در عمل
پیشنهاد «مناره» دقیقاً در واکنش به این بنبست و با هدف ایجاد یک مسیر جدید مطرح شده است. از منظر لیبرالیسم نهادی، این طرح را میتوان به عنوان تلاشی برای کاهش آنارشی بینالمللی از طریق ایجاد نهادهای همکاریگرایانه و تقویت هنجارها و قوانین مشترک در یک حوزه حساس و استراتژیک مورد بررسی قرار داد.
کاهش عدم قطعیت و افزایش شفافیت: یکی از اصلیترین فرضهای لیبرالیسم نهادی این است که نهادها میتوانند با ارائه اطلاعات، ایجاد شفافیت و کاهش عدم قطعیت، هزینه تقلب را افزایش داده و اعتماد متقابل را بنا نهند. «مناره» دقیقاً همین کارکرد را دارد. با الزام کشورهای عضو به «رد توسعه یا استقرار سلاحهای هستهای» و «تعهد به راستیآزمایی متقابل انطباق آنها»، این نهاد چارچوبی برای شفافیت بیسابقه در منطقه فراهم میکند. نظارت بینالمللی توسط سازمان ملل، شورای امنیت و آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) که در طرح دکتر ظریف پیشبینی شده، اعتبار و قدرت اجرایی این شفافیت را دوچندان میکند.
تغییر چشمانداز منافع: لیبرالیسم نهادی بر این باور است که نهادها میتوانند تعاریف دولتها از منافع خود را تغییر دهند. به جای تمرکز بر منافع کوتاهمدت و رقابتی، نهادها میتوانند دولتها را به سوی درک منافع مشترک و بلندمدت سوق دهند. آقای ظریف به وضوح بیان میکند که «علم هستهای راه حلهایی برای بحران آب و هوا، کمبود آب، امنیت غذایی و تنوع انرژی ارائه میدهد». این بدان معناست که نه تنها منافع امنیتی، بلکه منافع توسعهای و رفاهی مشترک نیز میتوانند محرک همکاری باشند. طرح مناره با تسهیل دسترسی به فناوری هستهای صلحآمیز در زمینههایی مانند انرژی، پزشکی و کشاورزی، منافع ملموسی را برای کشورهای عضو ایجاد میکند که فراتر از نگرانیهای صرفاً امنیتی است.
همکاری بر اساس قوانین و هنجارها: هسته اصلی لیبرالیسم نهادی، اعتقاد به این است که دولتها حتی در یک محیط آنارشیک، میتوانند با ایجاد و پایبندی به قوانین و هنجارهای مشترک همکاری کنند. پیشنهاد مناره برای یک «شبکه» که بر اساس «اصول و رویههای توافق شده» عمل میکند، نمونهای از این رویکرد است. این طرح با ایجاد یک «هیئت نظارتی مشترک» و «ضمانتهای متقابل قوی»، به دنبال ایجاد یک رژیم هستهای منطقهای است که فراتر از تعهدات صرفاً ملی عمل کند.
مسأله «قدرت»: لیبرالیسم نهادی به وجود قدرت و نقش آن در روابط بینالملل بیتوجه نیست، اما معتقد است که نهادها میتوانند تأثیرات مخرب قدرت سخت را کاهش دهند و حتی آن را در جهت همکاری هدایت کنند. ظریف با اذعان به«بیاعتمادی عمیق» و اشاره به «زرادخانه هستهای خطرناک» اسرائیل، واقعیتهای قدرت را نادیده نمیگیرد. اما او استدلال میکند که اعتماد باید ساخته شود و نهادها ابزاری برای این ساخت و ساز هستند. او به دنبال راهی برای عبور از بنبستهای ناشی از موازنه قدرت صرف است و پیشنهاد میدهد که با ایجاد چارچوبی که در آن منافع مشترک تعریف شود، میتوان از این رقابتهای کور فاصله گرفت.
چالشها و چشماندازها: واقعگرایی در یک طرح لیبرالی
با وجود ظرفیتهای بالای طرح مناره از منظر لیبرالیسم نهادی، آقای ظریف به چالشهای پیش رو نیز واقف است. او به صراحت از مخالفتهای گذشته و فعلی با ایجاد منطقه عاری از سلاحهای کشتار جمعی در خاورمیانه صحبت میکند و به این واقعیت اشاره دارد که برخی بازیگران (بدون ذکر نام مستقیم اسرائیل) به تعهدات بینالمللی خود پایبند نیستند. این رویکرد واقعبینانه، نشاندهنده درک دکتر ظریف از موانع ساختاری و بازیگران قدرتمند است که ممکن است با چنین طرحهایی مخالفت کنند.
با این حال، نقطه قوت طرح مناره این است که به جای انتظار برای خلع سلاح کامل یا تغییر بنیادین در رفتار بازیگران کلیدی (که رئالیستها آن را نامحتمل میدانند)، یک «گام» میانی و عملی را پیشنهاد میکند. این گام، امکان شروع همکاریهای فنی و علمی هستهای صلحآمیز را فراهم میکند که میتواند به تدریج اعتماد را ایجاد کرده و راه را برای اقدامات بلندپروازانهتر در آینده هموار سازد. به عبارت دیگر، مناره به دنبال ایجاد پایههای خرد (micro-foundations) برای همکاریهای کلانتر است.
ایران و مناره: تأیید یک رویکرد سازنده
طرح مناره نه تنها یک ابتکار دیپلماتیک هوشمندانه، بلکه نشانی از بلوغ سیاست خارجی ایران و تعهد آن به حل چالشهای منطقهای از طریق چندجانبهگرایی و نهادسازی است. در عصری که تنشهای ژئوپلیتیکی اوج گرفته و راهحلهای یکجانبه یا صرفاً مبتنی بر زور کارایی خود را از دست دادهاند، این طرح ایران را به عنوان یک بازیگر مسئولیتپذیر معرفی میکند که به دنبال ایجاد نظم و ثبات منطقهای از طریق گفتوگو و همکاری سازنده است.
حمایت از طرح مناره، به معنای تأیید این اصل است که امنیت پایدار در خاورمیانه تنها از طریق همکاری جمعی و ایجاد چارچوبهای مشترک قابل دستیابی است، نه از طریق رقابت تسلیحاتی یا انباشت قدرت. این طرح به ایران فرصت میدهد تا نقش رهبری را در ترویج یک مدل جدید از روابط منطقهای ایفا کند که بر منافع مشترک و آیندهای پایدار برای همه ملتهای منطقه تمرکز دارد.
نتیجهگیری: فانوس دریایی برای آیندهای بهتر
در نهایت، مقاله دکتر جواد ظریف و طرح «مناره» را میتوان به مثابه یک «فانوس دریایی» (همانطور که نام آن در عربی اشاره دارد) برای هدایت خاورمیانه به سوی آیندهای امنتر و مرفهتر در نظر گرفت. این طرح، با ریشههای عمیق در لیبرالیسم نهادی، نشان میدهد که حتی در بحرانیترین شرایط، هنوز هم امکان ساختن چارچوبهایی برای همکاری وجود دارد که میتوانند بیاعتمادی را کاهش دهند، شفافیت را افزایش دهند و منافع مشترک را ترویج کنند. پذیرش و اجرای این طرح، نه تنها میتواند به حل و فصل یکی از پیچیدهترین بحرانهای هستهای جهان کمک کند، بلکه میتواند به الگویی برای حل و فصل سایر مناقشات و ترویج صلح و توسعه در یک جهان چند قطبی تبدیل شود.
زمان آن فرا رسیده است که جامعه بینالملل، به ویژه بازیگران منطقهای، این چراغ راه را جدی بگیرند و در ساختن آیندهای که در آن علم هستهای به جای تهدید، منبعی برای رفاه و پیشرفت مشترک باشد، مشارکت فعال داشته باشند.
*کارشناس امنیت ملی