شهید سهیلیان چگونه بعد از شهادت به همسرش آرامش داد؟

جسمش یک بار در آسمان و یک بار هم در زمین سوخته بود و تنها تکرار حرف حمیدرضا بود که دلش را آرام می کرد.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس ـ منصوره جاسبی: از دوستان حمیدرضا[1] بود که مدتی پیش از جنگ در غرب شهید شد و پیکرش سوخت. وقتی قرار بود برای دیدار خانواده اش بروند، بانو[2] مدام به حمید رضا می گفت: الهی من بمیرم که پیکرش سوخته است. حمید آرامش کرد و گفت: وقتی روح از بدن جدا می شود دیگر مهم نیست سالم باشد یا سوخته.

انگار حمید می دانست که قرار است روزی پیکر خود نیز بسوزد که پیشتر به بانویش این جمله را نوید داده بود تا بعدها آرام و قرار دلش باشد.

حالا پیکر سوخته اش را آورده بودند نه یک بار که بیش از آن. یک بار میان آسمان و دیگر بار بر روی زمین هلی کوپتر حمید منفجر شده بود و جسم خاکی اش سوخته بود و تنها تکرار حرف او بود که دل بانو را آرام می کرد.

حمیدرضا همیشه از بانو می خواست تا اگر روزی شهید شد، گریه و زاری سر ندهد و مقاوم باشد، به بانویش می گفت: در این زمانه مرگ در بستر ننگ است.[3]

 
  1. شهید خلبان حمیدرضا سهیلیان از خلبانان پرافتخار هلی کوپتر کبرا که در نخستین روزهای جنگ تحمیلی یعنی در بیست و یکم مهرماه سال 59 در اثر اصابت موشک دشمن به شهادت رسید. شهید سوخته از دوستان حمیدرضا بود که در غرب به شهادت رسید.
  1. بانو سوسن رجبیان، همسر شهید سهیلیان.
  1. برگرفته از خاطره همسر شهید.

 

دیدگاه تان را بنویسید