چند قدم با شهید وزارت نیرو

از هفت صبح تا ساعاتی از شب در دانشگاه مشغول به تهیه جزوه، نوشتن کتاب، برطرف کردن اشکالات دانشجویان، راه اندازی آزمایشگاه و... بود و حاصل تلاشش تحویل نیروهای ارزنده به جامعه مهندسی کشور بود.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس: سال 1323 بود که حسن در تهران متولد شد. دوران دبیرستان را در مدرسه هدف و با معدل 18/2 در رشته ریاضی به پایان رساند و همان سال وارد دانشکده فنی دانشگاه تهران شد.

دوران دانشگاه همزمان بود با فعالیت های سیاسی و مذهبی او و آشنایی با شهید قندی و شهید ناصر صادق.

بعد از اتمام دوره کارشناسی، موفق به قبول شدن در مقطع کارشناسی ارشد رشته الکترومکانیک دانشکده فنی شد و باز هم در مقام یک دانشجوی ممتاز خوش درخشید. این در حالی بود که حدود یک سالی از تاسیس دانشگاه صنعتی شریف می گذشت و مسئولان وقت تصمیم گرفتند تا گروهی از دانشجویان ممتاز دانشکده های فنی را به استخدام این دانشگاه در آورند که تا سال 50 در مقام استادیاری به تدریس مشغول بود.

در همه این ایام وی از ساعت هفت صبح تا ساعاتی از شب را در دانشگاه مشغول تهیه جزوه، نوشتن کتاب، برطرف کردن اشکالات دانشجویان، راه اندازی آزمایشگاه و... بود. تلاش او در این سال ها تحویل نیروهای ارزنده و متخصص به جامعه مهندسی کشور بود.

بعد از اتمام این دوره 4 ساله، در تیرماه سال 50 به سوئیس رفت و در یکی از شرکت های معروف آن دیار به طراحی خط 400 هزار ولت کبان ـ آنکارا که در آن زمان، شرکت مورد نظر، مشغول طراحی آن بود، پرداخت.

بعد از این مدت به کشور بازگشت و در سال 51 برای گذراندن دوره دکترا به دانشگاه لندن رفت و در رشته برنامه ریزی و مدیریت سیستم های انرژی تا دهم بهمن سال 56 به تحصیل پرداخت. در طول مدت حضورش در لندن از اعضای فعال اتحادیه انجمن اسلامی انگلستان بود و با دیگر انجمن های اروپا به طور مستقیم یا غیرمستقیم ارتباط داشت و به طور وسیعی دست به تکثیر و توزیع جزوه های انقلابی بین دانشجویان و ایرانیان مقیم انگلیس زد و به محض اینکه از ورود دانشجویی ایرانی به انگلستان باخبر می شد با او ارتباط می گرفت و او را به جلسه ها دعوت می کرد. این جلسه ها در دو سطح برگزار می شد یکی برای تازه واردها که در آن بیشتر بحثهای مذهبی و تفسیر قرآن صورت می گرفت و سپس افراد مطمئن و متعهد پس از مدتی به جلسه های محرمانه تری که فعالیت سیاسی داشت، عضوگیری می شدند. او در حالی که به این امور رسیدگی می کرد، ‌هیچ گاه از تکمیل معلومات علمی و فنی نیز غفلت نکرد و معتقد بود که ایران و بازسازی آن به افراد متخصص و متعهد نیازمند است.

 بازگشت به ایران

در بازگشت به کشور و در دولت آموزگار به همراه جمعی از استادان هسته اولیه سازمان ملی دانشگاهیان را تشکیل داد که این سازمان قبل از انقلاب نقش برجسته ای در مبارزات مردم بر علیه شاه ایفا کرد. پس از مدتی شهید عباسپور به عضویت هیأت دبیره این سازمان انتخاب شد و در طراحی عملیات مبارزاتی این سازمان بر علیه رژیم نقش مهمی را به عهده گرفت. این سازمان دست به برگزاری هفته همبستگی زد که در آن ضربه های محکمی بر رژیم گذشته وارد آمد و در همه دانشگاهها جلسه های سخنرانی و تظاهرات عظیم به راه افتاد و رژیم برای مقابله با آن به کشتار 12 آبان دست زد و آن گاه به همراهی عده ای دیگر تحصن وزارت علوم و دبیرخانه دانشگاه تهران را طراحی کرد که در تحصن وزارت علوم که منجر به شهادت استاد نجات اللهی شد، شخص ایشان شرکت داشت و در این تحصن همه شبها به همراه سایر همفکرانش حاضر بود.

چون سازمان ملی دانشگاهیان سازمانی بود که دارای فعالیت علمی بود و در آن افراد با تفکرات مختلف گرد آمده بودند و حدود مبارزات با آن ترکیب از چهارچوب معینی نمی توانست فراتر رود بنابراین در همان ایام به همراه عده ای از استادان مسلمان و مبارز دانشگاهها جامعه اسلامی دانشگاهیان را به وجود آورد که تا پیروزی انقلاب دارای فعالیت مخفی و زیرزمینی بود و در تشکیل اعتصابات و تظاهرات نقش کلیدی داشت.

در نوشتن بیانیه ها همیشه پیش قدم بود و در تکثیر و توزیع آنها بی نهایت کوشش کرد.

 بعد از انقلاب

بعد از پیروزی انقلاب در بازسازی ایران و تثبیت حکومت اسلامی آخرین تلاش خود را کرد و خانه و خانواده خود را رها کرده و دربست خود را در اختیار انقلاب قرار داد و شبانه روز نزدیک به هجده ساعت کار و تلاش می کرد.

او تلاش در راه استمرار انقلاب اسلامی ایران را با فعالیت در حزب جمهوری اسلامی و همکاری با دیگر ارگانهای انقلاب ادامه داد.

شهید عباسپور در تاریخ اول آذرماه سال 58 به وسیله شورای انقلاب به سمت وزیر نیرو منصوب شد که تا لحظه شهادت صادقانه در کابینه آقای رجایی در این سمت تلاش و کوشش کرد.

مدیریت صحیح او باعث شد ظرف مدت کوتاهی فعالیتهای چشم گیری به وسیله وزارت نیرو برای خدمت به مردم انجام شود که از آن جمله می توان به 10 برابر شدن روند برق رسانی به روستاها با حداقل هزینه و نیز برنامه های جامع برای آب رسانی و برق رسانی به شهرهای دورافتاده و ایجاد سدها و نیروگاهها اشاره کرد.

 فعالیت وزارت نیرو در زمان وزارت شهید عباسپور

حذف قراردادهای خارجی و تلاش در جهت خودکفایی صنعت آب و برق و قراردادن طرحهای عمرانی در خدمت مردم و به کارگیری نیروهای جوان و مومن در اداره امور مملکتی از جمله فعالیت های شهید عباسپور بود. برای گرامیداشت یاد آن شهید بزرگ، می توان مطالب زیر را به عنوان گوشه ای از فعالیت هایش در حین وزارت نام برد:

1. در گذشته وزارت نیرو تنها واسطه ای بین دولت و پیمانکاران خارجی بود که عملاً خود در هیچ یک از فعالیت های عمرانی شرکت نمی کرد. علاوه بر این، تأسیسات مهم و شاهرگ حیاتی آب و برق در دست خارجیان بود. در صورتی که امروز وزارت نیرو طرحهای کوچک و بزرگی را خود به دست گرفته است و هر روز بر تجربه های خود در امر خودکفایی و استقلال می افزاید.

2 . از مسائلی که شهید عباسپور اهمیت خاصی برای آن قائل می شد، رابطه موسسات عالی آموزشی دانشگاهها با ارگانهای اجرایی بود، تا بدین وسیله هم دانشگاهها فعال شوند و کارشناسان ایرانی تجربه به دست آورند و هم این که جوانان متعهد بتوانند وزارت نیرو را در رسیدن به اهدافش یاری دهند. به همین لحاظ سمیناری از طرف وزارت نیرو برای همکاری بیشتر با دانشگاههای کشور در آذرماه 58 برگزار که سرآغازی برای همکاریهای گسترده آینده شد؛ همچنین طرح ایجاد یک نهاد به نام ستاد آموزش و سازندگی که وظیفه جذب و آموزش نیروهای علاقه مند به کار در بخشهای تخصصی را داشت، به وسیله شاگردان پیاده شد و دانشجویان زیادی پس از آموزش در قسمتهای مختلف وزارت نیرو به کار گمارده شدند و خلئی را که پس از انقلاب حس می شد، پرکردند.

3 . نظر به وابسته بودن وزارت نیرو، حتی ساده ترین وسایل نیز از خارج کشور وارد می شد در صورتی که در ظرف یک سال و اندی وزارت ایشان لوازم و قطعات یدکی کوچک و بزرگی در کارگاه های وزارت نیرو به وسیله کارگران و تکنیسین های وزارتخانه ساخته شد و با کیفیت بهتر و هزینه بسیار کمتر مورد بهره برداری قرار گرفت. برای نمونه کارخانه تیرسازی واقع در شیرگاه ساری با نظارت و برنامه ریزی کارشناسان این وزارت و همیاری سایر نهادها به کار انداخته شد و مبالغ هنگفتی از ارز کشور را که قبلاً صرف خرید این تیرهای چوبی از اروپا برای برق رسانی می شد، صرفه جویی کرد... .

سرانجام در هفتم تیرماه سال 1360، دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی در حالی که جمعی از مسئولان نظام، همچون آیت ‏الله‏ بهشتی، رئیس دیوان عالی کشور، چهار وزیر، دوازده معاون وزیر و 27 نماینده مجلس در جلسه هفتگی حزب حضور داشتند، به دست منافقین منفجر و او نیز نامش در زمره شهدای مظلوم این حادثه ثبت شد.

 

دیدگاه تان را بنویسید