آهِ ابراهیم!

سیزدهم اردیبهشت سال 65 بود، تاریکی هوا فرصت مناسبی بود تا تک بعثی ها پاسخ داده شود. ابراهیم از رزمنده هایی بود که توانست خط عراقی ها را بشکند و وارد عملیات شود. او همان شب به جمع ملکوتیان پیوست.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس ـ منصوره جاسبی: سرفه ها خشابشان پر و خالی می شد، وقفه ای نداشتند، همسنگرانش هفت پادشاه را در خواب دیده بودند و ابراهیم(1) طاقت نداشت، خواب ناز را بر آنها حرام کند. دورتر از چادر، ناز سرفه ها را می کشید تا آرام شوند اما آنها سر کوتاه آمدن نداشتند .

عقربه های ساعت یک بامداد را نشانش می دادند، دیگر خشاب سرفه ها خالی خالی شده بود. ابراهیم پا به چادر گذاشت، پلک هایش به خواب جواب مثبت دادند.

دو ساعتی بیش نگذشته بود که چادر را خالی از همسنگرانش یافت. آه جاماندن از نماز صبح بر دلش نشست.

 

1. شهید ابراهیم وارثیان اسفند سال 41 در تهران به دنیا آمد. او از دانشجوهای نخبه دانشگاه شهید بهشتی بود که در رشته دندانپزشکی تحصیل می کرد. آقا ابراهیم بیستم فروردین 65 راهی جبهه شد و به هنگام پاتک (عملیات سیدالشهدا(س)) در فکه به شهادت رسید. تاریخ شهادتش سیزدهم اردیبهشت ماه سال 65 قید شده است. 

 

دیدگاه تان را بنویسید