جی پلاس/ به مناسبت سالروز رحلت؛

شیخ هادی که بود و چرا وی را تکفیر کردند؟

شیخ محمدهادی تهرانی از فقهای شیعه در قرن سیزدهم قمری است که در سال 1253 قمری در تهران متولد شد. وی در محضر اساتیدی مانند شیخ مرتضی انصاری، شیخ عبدالحسین تهرانی و... شاگردی کرد.

لینک کوتاه کپی شد

به گزارش خبرنگار جی پلاس، در راستای شناساندن بزرگان اندیشه دینی در این صفحه بر آنیم که این شخصیت های ارجمند جهان اسلام و تشیع را به مخاطبان معرفی کنیم و مطالب منتشرشده قطره ای است از دریای زندگی این بزرگواران که به قدر وسعمان است. باشد که مفید فایده افتد. این قسمت به زندگی شیخ محمد هادی تهرانی اختصاص دارد.

 

زندگینامه شیخ محمد هادی تهرانی

شیخ محمد هادی تهرانی؛ فقیه شیعه در قرن سیزدهم قمری است که تحصیلاتش را در شهرهای تهران،اصفهان، نجف و کربلا به اتمام رساند و تالیفات چندی از جمله تفسیر آیة النور، ذخائر النبوه فی احکام الخیار و رسالة الحق و الحکم از وی بر جای مانده است. از جمله حوادث مهم زندگانی وی بحث انتساب تکفیر به ایشان است که این مساله در زمان حیات او، از سوی برخی درباره‌اش عنوان شد.

تهرانی در آثارش علامه محمدباقر مجلسی را دایی و وحید بهبهانی را عموی خود معرفی کرده است.

 

اطلاعات فردی

محمدهادی تهرانی

تاریخ تولد ۱۲۵۳ق

تاریخ وفات ۱۰ شوال ۱۳۲۱ق

محل دفن حرم امام علی(ع)

خویشاوندان سرشناس علامه مجلسی، وحید بهبهانی

اطلاعات علمی

استادان ملاعلی نوری، شیخ مرتضی انصاری، شیخ عبدالحسین طهرانی

شاگردان میرزا صادق آقا تبریزی، شیخ عبدالکریم حائری یزدی

محل تحصیل تهران، نجف، اصفهان

تألیفات تفسیر آیة النور، ذخائر النبوه فی احکام الخیار، رسالة فی المواسعة والمضایقه

 

زندگی‌نامه

تهرانی در ۲۰ رمضان ۱۲۵۳ق در خانواده‌ای روحانی در تهران به دنیا آمد. پدرش، محمدامین، مشهور به «واعظ» بود.[۱] او در کتاب مَحجّة العلماء، مجلسی اول (ملامحمدتقی) را جدّ خود، مجلسی دوم (ملامحمدباقر) را دایی و وحید بهبهانی را عموی خود معرفی کرده است.[۲] برخی، برای توجیه چگونگی این انتساب‌ها سخنانی گفته‌اند.[۳]

 

درگذشت

شیخ هادی در ۱۰ شوال ۱۳۲۱ق برابر با ۸ دی ۱۲۸۲ش در ۶۸ سالگی درگذشت و در حجره جنوب غربی صحن حرم حضرت علی(ع)، در کنار قبر سید جواد عاملی صاحب مفتاح الکرامه دفن شد.[۴] تنها دختر وی فاطمه نام داشت که در جوانی درگذشت.[۵]

 

تحصیلات

شیخ هادی پس از گذراندن تحصیلات مقدماتی در تهران، به حوزه علمیه اصفهان که در آن زمان بزرگ‌ترین حوزه علمیه در ایران بود رفت و نزد سید محمدباقر خوانساری صاحب روضات الجنات و سید محمدهاشم خوانساری صاحب مبانی الاصول، سید حسن مدرس، ملاعلی نوری و سید محمد شهشهانی به فراگیری علوم منقول و معقول پرداخت، سپس به تهران بازگشت و پس از مدتی راهی عراق شد و در دهه سوم عمر خود در نجف محضر شیخ مرتضی انصاری (درگذشته ۱۲۸۱ق) را درک کرد و پس از وفات وی به کربلا رفت و از درس عبدالحسین طهرانی معروف به شیخ العراقین که گفته می‌شود دایی او بوده است، استفاده کرد. وی پس از وفات شیخ العراقین در ۱۲۸۶ق، به نجف بازگشت و مدتی نزد سید محمدحسن شیرازی درس خواند، سپس خود حوزه درس مستقلی تشکیل داد.

 

شاگردان

شیوایی بیان، عمق تحقیق، تیزبینی و خوش سبکی او شاگردان فراوانی را به حوزه‌اش جذب کرد.[۶] برخی از شاگردان وی عبارت بوده‌اند از:

شیخ شریف (شریف جواهری ؛ متوفی ۱۳۱۴ق)، نواده صاحب جواهر

میرزا صادق آقا تبریزی(متوفی ۱۳۵۱ق)، از مراجع تقلید تبریز و مروج افکار و آثار استادش

شیخ عبدالکریم حائری یزدی، مؤسس حوزه علمیه قم

آقاشیخ علی اصغر خطایی

آقاشیخ فیاض الدین سرخه‌ای زنجانی (فیاض زنجانی)، صاحب ذخائر الامامه فی الخمس

شیخ محسن کوه کمَری گَرگَری

محمدباقر قائنی بیرجندی [۷]

میرسیدعلی نجف آبادی

آقامیرزا یوسف آقا مجتهد (متوفی ۱۳۳۷ق)

شیخ علی بن شیخ محمدرضا (کاشف الغطاء؛ متوفی ۱۳۵۰ق)، از نوادگان شیخ جعفر کاشف الغطاء[۸]

 

ویژگی‌های علمی

استقلال رأی و بیم نداشتن از کثرت و عظمت مخالفان یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های علمی شیخ هادی بود؛ برای نمونه او در محجة العلماء، آرای استادش شیخ مرتضی انصاری را با صراحت و گاه تعبیرات تند (مثلاً زَعَمَ، توهَّمَ) نقد کرد که در محیط علمی آن روز نجف تنش‌هایی به وجود آورد.[۹]

 

برخی از آرای شیخ هادی

شیخ هادی گاهی در فقه، اصول فقه و فلسفه آرایی خلاف آرای مشهور ابراز می‌کرد که بعضی از آنها از آرای منحصر به فرد اوست. او همانند اخباریان، روایات کتب اربعه را معلوم الصدور و حجیت آنها را قطعی می‌دانست. از نظر وی اجماع حجت به شمار نمی‌آید، و به طور کلی اتفاق آرا کاشف از رأی امام نیست؛ باب علم علاوه بر باب علمی (ظنون خاصی که علم به حجیت آنها داریم، مانند خبر واحد)، در هر زمان باز است [۱۰]. شیخ هادی در رساله‌های الحق الیقین و تحقیق الماهیة و الوجود، وجود ذهنی را انکار می‌کند و در مسئله اصالت وجود یا ماهیت، قائل به اصالت و اتحاد هر دو است.[۱۱]

 

تألیفات

شیخ هادی در فقه، اصول، تفسیر، کلام و فلسفه تألیفاتی داشته است. تعداد آثار او را ۵۶ عنوان و گاه بیشتر ذکر کرده‌اند، زیرا در بعضی موارد از یک اثر با چند عنوان یاد شده است. بسیاری از آثار شیخ هادی به همت شاگردان وی چاپ شده است. برخی از مشهورترین آثار وی اینهاست:

آثار منثور

تفسیر آیة النور که در ۱۲۹۹ در تهران چاپ شده و در ۱۳۷۱/ ۱۳۲۸ش نیز با عنوان اشعه نور در تهران ترجمه و چاپ شده است:

ذخائر النبوه فی احکام الخیار

رسالة فی المواسعة والمضایقه

الرضوان فی الصلح

کتاب البیع

وسیلة النجاه که رساله فارسی عملیه اوست و در ۱۳۰۱ق چاپ شده است.

کتاب الاجتهاد و التقلید

رسالة الحق و الحکم که اولین رساله مستقل در بیان تفاوت بین حق و حکم است و در ۱۳۲۱ق تألیف و در ۱۳۳۰ق چاپ شده است.

رسالاتی در موضوعات متفاوت فقهی و اصولی و جز اینها[۱۲]

آثار منظوم

شیخ هادی بعضی مطالب علمی را به نظم در می‌آورده است ؛ از جمله آثار منظوم اوست:

منظومة فی الغناء[۱۳]

اُرجوزة فی الصلح

ارجوزة فی النحو (منظومه اَلفیّه)

منظومة فی الکلام[۱۴]

 

حوادث مهم زندگی

از مهم‌ترین حوادث زندگی شیخ هادی، ماجرای تکفیر اوست، از این رو گاهی از او با عنوان شیخ هادی «مُکفَّر»(تکفیر شده) یاد کرده‌اند؛ زمینه اصلی این تکفیر، سخنان تند و گاه جسارت آمیز وی در نقد آرای عالمان امامیه و برخی آرای شاذ بوده است.[۱۵] در عین حال، ماجرای مذکور به صورت رسمی صورت نگرفت. به گزارش موسوی اصفهانی[۱۶] در مجلس ترحیم یکی از علمای نجف، یکی از اطرافیان میرزا حبیب الله رشتی (متوفی ۱۳۱۲ق)، فقیه و شارح بزرگ آرای شیخ انصاری، در حضور او، تعبیری به کاربرد که به منزله تکفیر شیخ هادی بود. میرزاحبیب الله سکوت کرد و اینطور تلقی شد که وی این مواجهه را قبول دارد. در همان حال شیخ محمدحسین کاظمی (متوفی ۱۳۰۸ق)، مؤلف هدایة الانام و از همشاگردی‌های شیخ هادی، این تکفیر را نفی کرد که مانع خدشه‌دار شدن شخصیت شیخ هادی شد.[۱۷]

 

با این‌همه، تبلیغات شدید مخالفان شیخ هادی، مؤثر افتاد، به گونه‌ای که فقط چند تن از فقها، همچون شیخ محمدحسین کاظمی و ملامحمد ایروانی (فاضل ایروانی ؛ متوفی ۱۳۰۶ق)، از وی دفاع کردند، حتی فقیه بزرگی همچون میرزای شیرازی که در آن زمان زعامت و مرجعیت عامه شیعیان را برعهده داشت و در سامرا به سر می‌برد، چاره‌ای جز سکوت ندید. شاگردان شیخ نیز از دور او پراکنده شدند و فقط حدود پانزده تن مخفیانه در درس او حاضر می‌شدند. در هجوم دوباره به شیخ هادی، فقط تعداد اندکی از فقها، همچون شیخ آقارضا همدانی (متوفی ۱۳۲۲) و شیخ محمد طه نجف (متوفی ۱۳۲۳)، مشارکت نداشتند[۱۸]، اما فوت پدر شیخ هادی و شرکت تعدادی از بزرگان نجف در مراسم نماز وی، به بازسازی وِجهه شیخ در میان مردم کمک فراوان کرد.[۱۹]

 

پانویس

1. صفری فروشانی، ص ۱۳۹

2. دوانی، ص ۲۸۱.

3. تهرانی، ۱۳۲۸ش، مقدمه مصطفوی، ص د و؛ دوانی، ص ۲۸۱-۲۸۴.

4. امین، ج ۱۰، ص ۲۳۳؛ حرزالدین، ج ۳، ص ۲۲۸

5. تهرانی، ۱۳۲۸ش، مقدمه مصطفوی، ص ح؛ دوانی، ص ۲۸۵.

6. حرزالدین، ج ۳، ص ۲۲۵-۲۲۶؛ موسوی اصفهانی، ج ۱، ص ۱۶۶؛ تهرانی، ۱۳۲۸ش، مقدمه مصطفوی، ص و ز، ی بج ؛ دوانی، ص ۹۳

7. رحمان‌ستایش، مقاله معرفی کتاب «الفوائد الرجالیه».

8. صفری فروشانی، ص ۱۴۵-۱۴۶

9. امین، ج ۱۰، ص ۲۳۳؛ صفری فروشانی، ص ۱۴۰.

10. تهرانی، ۱۳۲۸ش، مقدمه مصطفوی، ص کد

11. صفری فروشانی، ص ۱۴۷؛ تارا، ص ۲۴۰.

12. امین، ج ۱۰، ص ۲۳۳؛ تهرانی، مقدمه مصطفوی، ص ید کج ؛ صفری فروشانی، ص ۱۴۶۱۵۱، ۱۵۸؛ نیز رجوع کنید به موسوی اصفهانی، ج ۱، ص ۱۶۷؛ منزوی، ج ۳، ص ۲۶۰۲۲۶۰۳.

13. مختاری و صادقی، ج ۲، ص ۱۰۵۵۱۰۶۲

14. امین، ج ۱۰، ص ۲۳۳؛ تهرانی، ۱۳۲۸ش، مقدمه مصطفوی، ص یح، کج

15. برای نمونه رجوع کنید به تهرانی، ۱۳۲۱، ص ۱۷، ۱۳۶۱۳۷، ۱۶۷، ۱۷۶، ۱۹۳، ۲۱۵؛ دوانی، ص ۲۸۵

16. ج ۱، ص ۱۶۷ ۱۶۸

17. نیز رجوع کنید به امین، ج ۱۰، ص ۲۳۳؛ برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به صفری فروشانی، ص ۱۴۰۱۴۴.

18. امین، ج ۱۰، ص ۲۳۳

19. حرزالدین، ج ۳، ص ۲۲۶.

 

منابع

امین

جواد تارا، تحقیقات و اشارات، قم ۱۳۸۵

محمدهادی تهرانی، اشعه نور: ترجمه و تفسیر آیه نور، ترجمه حسن بن محمدرحیم مصطفوی تبریزی، تهران ۱۳۲۸ ش

محمدهادی تهرانی، محجة العلماء، چاپ سنگی تهران ۱۳۲۱

محمدبن علی حرزالدین، معارف الرّجال فی تراجم العلماء و الادباء، قم ۱۴۰۵

علی دوانی، شرح حال و آثار و افکار آیت الله بهبهانی، تهران ?(۱۳۹۶)

نعمت الله صفری فروشانی، «رساله حق و حکم و شرح حال شیخ محمدهادی تهرانی»، نامه مفید، سال ۱، ش ۴ (زمستان ۱۳۷۴)

رضا مختاری و محسن صادقی، غنا، موسیقی، قم ۱۳۷۶۱۳۷۷ ش

علینقی منزوی، فهرس اعلام الذریعه الی تصانیف الشیعه، تهران ۱۳۷۷ ش

محمدمهدی موسوی اصفهانی، احسن الودیعه، او، تتمیم روضات الجنات، بغداد ?(۱۳۴۸)

 

منبع مقاله: دانشنامه جهان اسلام

 

دیدگاه تان را بنویسید