جی پلاس؛

حاج قاسم یک سال پیش از شهادت حسین بادپا برایش چه نوشت؟

شهید حسین بادپا از رزمندگان دفاع مقدس و از لشکریان ۴۱ ثارالله(س) بود که حاج قاسم مثل خیلی دیگر از بچه های لشکر، علاقه عجیبی به او داشت و یک سال پیش از شهادت حسین، برایش از دلتنگی اش نوشت.

لینک کوتاه کپی شد

 جی پلاس: حاج قاسم برای حسین بادپا (۱) از همرزمان قدیمی اش در لشکر ۴۱ ثارالله سلام الله علیه اینگونه نوشته است:

 

من هر شب دعایت می کنم و تو دعایم کن اگر رفتی مرا یادت نرود قول دادی ، سلام مرا به یونس، حسین، حاج احمد، میرحسینی، همه و همه را سلام برسان.

 بگو: معرفت هم حدی دارد

 به آنها بگو :

غریبم با روح و جان خسته/غروبه وقت پرواز با بال شکسته

کبوترها رفته اند من در دام صیاد / خدایا کی شود از دام خود گردم آزاد

دوستت دارم برادرت قاسم سلیمانی ۱۳۹۲/۱۲/۱۲

 

۱. شهید حسین بادپا به تاریخ ۱۵ اردیبهشت سال ۱۳۴۸ و در خانواده ای مذهبی اهل شهر رفسنجان از توابع استان کرمان به دنیا آمد، تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در شهر محل تولدش سپری کرد اما تقارن سنین نوجوانی او با دوران دفاع مقدس باعث شده بود تمام فکر و خیال حسین مشغول اعزام به جبهه باشد.

اشتیاق حاج حسین به حضور در جبهه ها بالاخره نتیجه داد و او به محض ورود به ۱۵ سالگی عازم جبهه های نبرد با نیروهای بعثی شد، حسین بادپا از آن به بعد مدت ۴ سال تمام را در جبهه ها گذراند و در این مدت به عنوان مسئول محور شناسایی و در مقاطعی هم در مقام فرمانده گروهان یا معاون گردان انجام وظیفه کرد.

حسین بادپا از افراد بسیار زحمتکش و مخلص لشکر ۴۱ ثارالله بود که بارها مجروح شد و در نهایت با از دست دادن یکی از چشمانش به عنوان جانباز ۷۰ درصد دفاع مقدس شناخته شد ولی با این وجود پس از جنگ هم از پا ننشست و در ماموریت‌ های جنوب‌ شرق لشکر ۴۱ ثارالله در مبارزه با عناصر ضد انقلاب و اشرار در سال ۷۰ پیشتاز نبرد بود.

شهید بادپا خدمات زیادی را در عملیات های لشکر ۴۱ ثارالله در سال های ۷۱ تا ۷۳ در گردان زرهی تقدیم انقلاب کرد و حتی پس از بازنشستگی در سال ۱۳۸۳ هم، با راه اندازی دفتر خدمات درمانی روستایی منشا خدمت به روستاییان و مردم محروم بود و هیچ گاه ارتباط خود با بسیج و سپاه را قطع و حتی کمرنگ نکرد.

با آغاز درگیری های بین نیروهای مقاومت و تکفیری ها در سوریه حاج حسین هم به عنوان نیروی مستشاری و به صورت داوطلبانه عازم شامات شد اما به خاطر روحیه ای که داشت هیچ گاه از درگیری ها فاصله نگرفت و در این مسیر، بارها هم با مجروحیت به ایران بازگشت اما هر بار بدون این که منتظر بهبودی کامل بماند به سوریه برگشت تا کار ناتمامش را تمام کند و سرانجام در اول اردیبهشت سال ۹۴ آسمانی شد.

 

دیدگاه تان را بنویسید