جی پلاس/ به مناسبت سالروز رحلت؛

مروری بر زندگی حبیب الله رشتی/چرا ایشان مرجعیت را نپذیرفت؟

میرزا حبیب الله رشتی از فقیهان صاحب‌نام دورهٔ ناصرالدین شاه است. وی از شاگردان محمد حسن نجفی و شیخ انصاری و استاد عالمانی چون سید محمد کاظم یزدی، آقا ضیاءالدین عراقی، میرزا محمدحسین نائینی و سید ابوالحسن اصفهانی بود. ایشان در چهاردهم جمادی الثانی سال ۱۳۱۲ رحلت کرد.

لینک کوتاه کپی شد

به گزارش خبرنگار جی پلاس، در راستای شناساندن بزرگان اندیشه دینی در این صفحه بر آنیم که این شخصیت های ارجمند جهان اسلام و تشیع را به مخاطبان معرفی کنیم و مطالب منتشرشده قطره ای است از دریای زندگی این بزرگواران که به قدر وسعمان است. باشد که مفید فایده افتد. این قسمت به زندگی میرزا حبیب الله رشتی از فقیهان صاحب نام عصر ناصر الدین شاه و از شاگردان آقا محمد حسن نجفی و شیخ انصاری اختصاص دارد که در چهاردهم جمادی الثانی سال ۱۳۱۲ رحلت کرد.

 

زندگینامه میرزا حبیب الله رشتی

میرزا حبیب الله رشتی (۱۲۳۴-۱۳۱۲ق) از فقیهان صاحب‌نام دورهٔ ناصرالدین شاه است. وی از شاگردان محمد حسن نجفی و شیخ انصاری و استاد عالمانی چون سید محمدکاظم یزدی، آقا ضیاءالدین عراقی، میرزا محمدحسین نائینی و سید ابوالحسن اصفهانی بود. مهمترین کتاب او بدایع الافکار است.

 

اطلاعات شخصی میرزای رشتی

نام کامل: حبیب الله رشتی

لقب: میرزای رشتی، محقق رشتی

زادروز: ۱۱۹۷ ش/ ۱۲۳۴ هجری قمری

زادگاه: املش ایران

تاریخ درگذشت: ۲۲ آذر ۱۲۷۳ / ۱۴ جمادی‌الثانی ۱۳۱۲

آرامگاه: حرم امیرالمؤمنین(ع)

فرزندان پسران: محمد، اسماعیل و اسحاق

استادان: محمد حسن نجفی، شیخ مرتضی انصاری

شاگردان: سید محمدکاظم یزدی، آقا ضیاءالدین عراقی، میرزا محمدحسین نائینی، سید ابوالحسن اصفهانی

کتاب‌ها: بدایع الافکار، حاشیه بر نجاة العباد، کشف الظلام فی حل معضلات الکلام، الامامه

 

زندگینامه

میرزا حبیب الله رشتی فرزند میرزا محمد علی خان فرزند جهانگیرخان قوچانی گیلانی، از فقهای نامدار جهان تشیع در دوران خود بود. پدرانش اهل قوچان بودند که در سال‌های آغازین قرن یازدهم هجری قمری به گیلان فرستاده شده و از آن پس در گیلان ساکن شدند.[۱] وی در سال ۱۲۳۴ق در املش به دنیا آمد.[۲]

شب پنج شنبه ۱۴ جمادی‌الثانی ۱۳۱۲ق در نجف از دنیا رفت و در یکی از حجره‌ های صحن حرم امام علی(ع) دفن شد.[۳]

 

تحصیل

میرزا حبیب الله در خانه، نخست به یادگیری قرآن پرداخت. آنگاه برای آموختن علوم دینی در دوازده سالگی به لنگرود و سپس رشت رفت.[۴] سپس برای تکمیل تحصیلات خود، به حوزه علمیه قزوین رهسپار شد و در درس فقه و اصول، شیخ عبدالکریم ایروانی حضور یافت.[۵] در ۲۵ سالگی به اجتهاد دست یافت.[۶] بعد از آن به مدت چهار سال مرجع امور دینی مردم املش شد. آنگاه در سال ۱۲۶۳ق وارد نجف شد و به درس محمد حسن نجفی وارد شد.[۷] بعد از درگذشت نجفی، در سال ۱۲۶۶ق، به محفل درس شیخ مرتضی انصاری وارد شد.[۸]

 

خودداری از پذیرفتن مرجعیت

وی با اینکه سرآمد شاگردان شیخ انصاری بود، بعد از درگذشت شیخ، وجوهات شرعی را نمی‌ پذیرفت و هیچ گاه به دنبال مرجعیت نبود[۹] و در مقابل اصرار شاگردان برای قبول مرجعیت، آنان را به میرزای شیرازی ارجاع می‌داد.[۱۰] 

 

علت این امر را می توان به سجایای اخلاقی وی نسبت داد. ایشان توجه عمیق و کارشناسانه به حفظ کیان مرجعیت داشت و حمایت همه جانبه خود از میرزای شیرازی را در ارجاع مردم و مقلدان به ایشان نشان داد. مرحوم میرزا حبیب‌الله حتی وجوهات را قبول نمی‌کرد و همه را به سامرا و به میرزای شیرازی ارجاع می ‎داد. از همه این‌ها مهم‎تر مأیوس کردن حکومت قاجار برای ایجاد شکاف بین علمای ایران است. حاکمان وقت قاجار هر چه تلاش کردند که میرزای رشتی را در مقابل میرزای شیرازی قرار بدهند، موفق نشدند.

 

آثار

رسالة فی الضد و اقتضاء الامر بشیء النهی عنه و عدمه الحاشیه علی المکاسب[۱۱] الامامة حواشی بر تفسیر جلالین

التعادل والتراجیح حاشیة علی النخبة کاشف الظلام فی حل معضلات الکلام

بدایع الافکار حاشیة علی نجاة العباد

اجتماع الامر و النهی حاشیة علی منهج الرشاد

رسالة فی مقدمة الواجب کتاب الغصب

رسالة فی المشتق کتاب الالتقاط

التقریرات کتاب الاجارة[۱۲]

تقریرات

تعداد زیادی از شاگردان محقق رشتی، تقریرات درس‌های او را نوشته‌ اند، که برخی از آنها عبارتند از:

سید حاج میرزا حسن همدانی

سید صادق قمی

میرزا باقر فرزند میرزا محمدعلی

شیخ حسن تویسرکانی

شیخ محمدباقر فرزند محمد جعفر بهاری همدانی

سید ابوالقاسم فرزند معصوم حسینی اشکوری.

 

شاگردان میرزا حبیب الله رشتی

از شاگردان میرزا حبیب الله رشتی برخی مرجع دینی شدند و عده‌ ای رهبر حرکت‌ های سیاسی و اجتماعی دیار خویش و دسته‌ ای نیز در عرصۀ تدریس و تحقیق طلایه‌ دار حوزه بودند. از جمله این شاگردان، می‌ توان به اسامی زیر اشاره کرد:

سید محمد کاظم یزدی

آقا ضیاءالدین عراقی

میرزا محمدحسین نائینی

شعبان دیوشلی (لنگرودی)

عبدالله مازندرانی (لنگرودی)

شیخ فضل الله نوری

میر بحرالعلوم رشتی

علی رشتی

عبدالغنی بادکوبه ای

سید ابوالحسن اصفهانی

سید ابوالقاسم اشکوری

میر حبیب الله خویی.[۱۳]

 

در بزرگی میرزا حبیب الله رشتی گفته شده است:

«یک زمانی شیخ محمدرضا تنکابنی می‌خواست به نجف مشرف بشود. ما خدمت مراجع نجف رفتیم؛ از جمله آیت‌ الله محسن حکیم، آیت‌ الله خویی، آیت‌ الله شاهرودی، سید عبدالهادی شیرازی و ... به آنان گفتیم این شیخ محمدرضا تنکابنی قصد دارد به نجف اشرف مشرف بشود. خوب است که شما برای استقبال از ایشان درس‌ ها و حوزه را تعطیل کنید. این بزرگواران فرمودند: مگر شیخ محمدرضا تنکابنی چه خصوصیتی دارد که ما درس‌ های حوزه را برای استقبال از ایشان تعطیل کنیم؟! ما گفتیم: ایشان تنها بازمانده و یادگار شاگردان میرزا حبیب‌الله رشتی است. به مناسبت شاگردی شیخ محمدرضا تنکابنی از محضر میرزا حبیب‌الله رشتی تمام حوزه علمیه نجف تعطیل شد و همة حوزویان به استقبال و دیدار ایشان رفتند.» بنابراین میرزا حبیب‌الله رشتی چنین عظمتی داشت که وقتی سال‌ ها بعد یکی از شاگردانش برای زیارت به نجف اشرف رفت، تمام حوزه به احترام ایشان تعطیل شد. مراجع بزرگ شیعه از شاگردان میرزا حبیب‌الله رشتی بودند.

 

پانویس

۱. املشی، گوشه‌ هایی از تاریخ گیلان، ص ۳۵.

۲. ر.ک: دایره المعارف تشیع، ج۲، ص۵۰۹؛ انصاری، ص ۲۶۱

۳. مدرس تبریزی، ریحانه الادب، ج۲، ص۳۰۸.

۴. نقل از: حاج فتح الله صوفی.

۵. انصاری، ص۲۶۲

۶. رازی، گنجینه دانشمندان، ج۵، ص۱۷۴.

۷. امین، اعیان الشیعه، ج۹، ص۱۴۹.

۸. انصاری، ص۲۶۲ و ۹۵؛ مدرس تبریزی، ریحانه الادب، ج۲، ص۳۰۹.

۹. امین، اعیان الشیعه، ج۴، ص۵۵۹؛ حسینی، مردان علم در میدان عمل، ص۱۹۳؛ مدرسی، تاریخ روابط ایران و عراق، ص۲۰۸.

۱۰. مجله نور علم، جامعه مدرسین حوزۀ علمیه قم،ش ۴۲. نقل از پندهایی از رفتار علمای اسلام، ص۶۵

۱۱. آقابزرگ، الذریعه، ج۶، ص۲۱۸.

۱۲. مدرس تبریزی، ریحانه الادب، ج۲، ص۳۰۸.

۱۳. علامه میرزا حبیب اللّه خویی

 

منابع

افشار، ایرج، چهل سال تاریخ ایران، تهران، اساطیر، ۱۳۶۳ش.

املشی، بهاء الدین، گوشه‌ هایی از تاریخ گیلان.

امین، سید محسن، اعیان الشیعه، بیروت، دارالتعارف، ۱۴۰۳ق.

انصاری، مرتضی، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، تهران، ۱۳۸۰ق.

جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم، گلشن ابرار، معروف، اول، قم، تابستان ۱۳۷۹.

حسینی، سید نعمت الله، مردان علم در میدان عمل، قم، نشر اسلامی.

رازی، شیخ محمد رازی، گنجینه دانشمندان، تهران، اسلامیه، ۱۳۵۲ش.

کفایی، عبدالحسین، مرگی در نور، تهران، زوار، ۱۳۵۹.

مدرسی، مرتضی، تاریخ روابط ایران و عراق، تهران، فروغی، ۱۳۵۱ش.

مدرس تبریزی، محمد علی، ریحانه الادب، تهران، خیام، ۱۳۶۹ش.

 

دیدگاه تان را بنویسید