توی محل کار ازش (شهید چمران) حساب می بردم اما او مهر بود و صفا.

جی پلاس ـ منصوره جاسبی: شهید چمران در نخست وزیری مشغول بود و من هم تازه با ایشان آشنا شده بودم و به خاطر ابهتی که داشت خیلی ازش حساب می بردم تا اینکه یک روز قسمتم شد که سری به خانه شان بزنم.

موقع رفتن دختر کوچولویم هم خواست همراه من بیاید.

در که باز شد دیدم آقا مصطفی پیش بند بسته و مشغول شستن ظرف هاست. کارش که تمام شد آمد سراغ دخترم و با همان پیش بند مشغول بازی شدند.

 

برگرفته از کتاب چمران از  انتشارات روایت فتح

 

 

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
2 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.