روزهای پاریس به روایت صادق طباطبایی-۱۵

نظر امام درباره تدوین قانون اساسی چه بود؟/ چه کسانی دست اندرکار این امر شدند؟

مسئولیت تدوین قانون اساسی به دکتر حبیبی سپرده شد و قرار شد اگر در مبانی فقهی کمکی لازم داشتند از پدرم راهنمایی بخواهند و من هم آن مقداری که در توانم بود به وی کمک کردم.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس: روزی‌ با آقای‌ دکتر حبیبی‌ در یکی‌ از قهوه‌خانه‌های‌ پاریس‌ نشسته بودیم. من به او گفتم‎ ‎‌«شیخنا» مثل‌ اینکه‌ رفته‌ رفته‌ قضیه‌ دارد جدی می‌شود، بوی الرّحمن‌ شاه‌ بلند است‌ و به‌ زودی‌ باید حلوایش‌ را بپزیم! خوب‌ برای اداره کشور باید یک‌ بحث‌ جدی‌ بشود و‎ ‎‌تدارکاتی‌ فراهم کنیم‌ یک‌ مرتبه غافلگیر نشویم. آقای‌ حبیبی‌ گفت‌ به‌ نظر من‌ مهمترین‎ ‎‌چیزی که‌ الآن امام باید در فکرش‌ باشد قانون‌ اساسی‌ حکومت‌ آینده‌ است. اگر همین‌‎ ‎‌روند پیش برود و شاه‌ از ایران‌ خارج‌ شود و امام‌ به‌ ایران برگردد، باید قانون اساسی‌اش‎ ‎‌زیر بغلش‌ باشد. قرار شد این‌ موضوع‌ را بدون‌ اینکه‌ جار و جنجالی رویش انجام‌ بدهیم‌‎ ‎‌با امام‌ در میان‌ بگذاریم.‌

‌‌همان‌ شب،‌ بعد از پایان جلسه ای که معمولاً‌ بعد از نماز مغرب و عشا با امام‎ ‎‌برگزار می‌شد، دو نفری رفتیم‌ نزد امام. اتفاقاً پدرم آنجا بودند. ایشان گاه‌گاه ملاقاتهایی‎ ‎‌با امام به‌ طور خصوصی داشتند و ما هم کنجکاوی نمی‌کردیم که‌ درباره چه‌ چیزی‌‎ ‎‌گفتگو می‌کردند. من‌ به‌ امام گفتم که ما با آقای دکتر حبیبی‌ در مورد چند مطلب‌ بحث‎ ‎‌می‌کردیم‌ به این‌ نتایج رسیدیم که با شما در میان‌ بگذاریم، از جمله‌ نیاز به‌ طرحی برای‌‎ ‎‌تدوین‌ قانون‌ اساسی‌ جدید است. ایشان‌ به‌ آقای‌ حبیبی‌ گفتند که‌ شما یک‌ فکری‌ بکنید‎ ‎‌با استفاده‌ از دانش‌ و اطلاعات حقوقی‌ و نیز آگاهی که‌ از قوانین‌ کشورهای‌ آزاد دارید. ‌‎ ‎
‌‎‎‌خودتان‌ و مطالبی‌ که‌ فکر می‌کنید لازم‌ است‌ تنظیم‌ کنید آقای‌ سلطانی هم‌ هستند اگر ‌‎ ‎‌احتیاج‌ به‌ آرای فقهی داشتید از ایشان‌ استفاده‌ کنید. ما گفتیم‌ عقیده‌ ما این‌ است‌ که‌ اگر شما صلاح می‌دانید این‌ مساله‌ مخفی‌ باشد، وقتی‌ تدوین‌ شد و دادیم خدمتتان، شما هر کاری‌ خواستید انجام‌ بدهید و معلوم‌ نباشد چه‌ کسی و کجا این‌ پیش‌نویس‌ را تهیه‌ کرده. امام‌ این‌ پیشنهاد را هم‌ پذیرفتند.‌

‌‌آقای دکتر حبیبی در خارج‌ از پاریس‌ منزل‌ داشت‌ و به‌ همت‌ ایشان پیش‌نویس‎ ‎‌قانون‌ اساسی‌ تهیه‌ شد. من‌ هم‌ آن‌ مقداری‌ که‌ از عهده‌ام‌ بر می‌آمد، همکاری‌ مختصری‌‎ ‎‌داشتم. چند مورد پیش‌ آمد که‌ نیاز به‌ آرای جدید فقهی داشت. از جمله‌ در خصوص‎ ‎‌حقوق‌ مردم، دکتر حبیبی می‌گفت من هر چه در کتابهای‌ فقها جستجو می‌کنم چیزی‌ به‎ ‎‌این عنوان نمی‌‌بینم. وقتی مطلب را با پدرم در میان گذاشت ایشان گفتند بحث حقوق‎ ‎‌ملت‌ها هیچ‌ مغایرتی‌ با مبانی‌ فقهی‌ ندارد.‌

‌‌موارد دیگری هم‌ بود که‌ گاه‌ با امام مطرح می‌شد از جمله در مورد تعطیل مجلس‎ ‎‌شورا که امام‌ معتقد بودند اصل‌ قانونگذاری‌ تعطیل‌ بردار نیست.‌

‌‎

برشی از کتاب خاطرات سیاسی اجتماعی دکتر صادق طباطبایی؛ ج 3، ص 131-132؛ چاپ سوم (1392)؛ ناشر: چاپ و نشر عروج.

دیدگاه تان را بنویسید