جی پلاس: امام خمینی در جمع خانواده های شهدای لبنان و فلسطین به مفهوم انتظار فرج اشاره کرده و فرمودند: بعضیها انتظار فرج را به این مى‏ دانند که در مسجد، در حسینیه، در منزل بنشینند و دعا کنند و فرج امام زمان- سلام اللَّه علیه- را از خدا بخواهند.

ایشان آنها را مردم صالحی دانسته و افزودند: اینها مردم صالحى هستند که یک همچو اعتقادى دارند. بلکه بعضى از آنها را که من سابقاً مى‏ شناختم بسیار مرد صالحى بود، یک اسبى هم خریده بود، یک شمشیرى هم داشت و منتظر حضرت صاحب- سلام اللَّه علیه- بود. اینها به تکالیف شرعى خودشان هم عمل مى ‏کردند و نهى از منکر هم مى ‏کردند و امر به معروف هم مى‏ کردند، لکن همین، دیگر غیر از این کارى ازشان نمى ‏آمد و فکر این مهم که یک کارى بکنند، نبودند.

یک دسته دیگرى بودند که انتظار فرج را مى ‏گفتند این است که ما کار نداشته باشیم به اینکه در جهان چه مى ‏گذرد، بر ملت‏ ها چه مى ‏گذرد، بر ملت ما چه مى ‏گذرد؛ به این چیزها ما کار نداشته باشیم، ما تکلیف ‏هاى خودمان را عمل مى‏ کنیم، براى جلوگیرى از این امور هم خود حضرت بیایند ان شاء اللَّه، درست مى ‏کنند؛ دیگر ما تکلیفى نداریم. تکلیف ما همین است که دعا کنیم ایشان بیایند و کارى به کار آنچه در دنیا مى ‏گذرد یا در مملکت خودمان مى ‏گذرد، نداشته باشیم. اینها هم یک دسته ‏اى، مردمى بودند که صالح بودند.

رهبر کبیر انقلاب اسلامی در بخش دیگری از سخنان خود اشاره داشتند: یک دسته‏ اى مى ‏گفتند که خوب، باید عالم پر [از] معصیت بشود تا حضرت بیاید؛ ما باید نهى از منکر نکنیم، امر به معروف هم نکنیم تا مردم هر کارى مى‏ خواهند بکنند؛ گناه ‏ها زیاد بشود که فرج نزدیک بشود.

یک دسته‏ اى از این بالاتر بودند، مى‏ گفتند: باید دامن‏ زد به گناهها، دعوت کرد مردم را به گناه تا دنیا پر از جور و ظلم بشود و حضرت- سلام اللَّه علیه- تشریف بیاورند. این هم یک دسته‏ اى بودند که البته در بین این دسته، منحرفهایى هم بودند، اشخاص ساده لوح هم بودند، منحرفهایى هم بودند که براى مقاصدى به این دامن ‏مى ‏زنند.

یک دسته دیگرى بودند که مى‏ گفتند که هر حکومتى اگر در زمان غیبت محقق بشود، این حکومت باطل است و بر خلاف اسلام است. آنها مغرور بودند. آنهایى که بازیگر نبودند، مغرور بودند به بعض روایاتى که وارد شده است بر این امر که هر عَلَمى بلند بشود قبل از ظهور حضرت، آن علم، علم باطل است. آنها خیال کرده بودند که نه، هر حکومتى باشد، در صورتى که آن روایات [اشاره دارد] که هر کس علم بلند کند با علم مهدى، به عنوان «مهدویت» بلند کند، [باطل است.]

حالا ما فرض مى ‏کنیم که یک همچو روایاتى باشد، آیا معنایش این نیست که تکلیفمان دیگر ساقط است؟ یعنى، خلاف ضرورت اسلام، خلاف قرآن نیست این معنا که ما دیگر معصیت بکنیم تا پیغمبر بیاید، تا حضرت صاحب بیاید؟ حضرت صاحب که تشریف مى ‏آورند براى چى مى‏ آیند؟ براى اینکه گسترش بدهند عدالت را، براى اینکه حکومت را تقویت کنند، براى اینکه فساد را از بین ببرند. ما بر خلاف آیات شریفه قرآن دست از نهى از منکر برداریم، دست از امر به معروف برداریم و توسعه بدهیم گناهان را براى اینکه حضرت بیایند؟ حضرت بیایند چه مى‏ کنند؟ حضرت مى ‏آیند، مى‏ خواهند همین کارها را بکنند. الآن دیگر ما هیچ تکلیفى نداریم؟ دیگر بشر تکلیفى ندارد، بلکه تکلیفش این است که دعوت کند مردم را به فساد؟

صحیفه امام؛ ج ۲۱، ص ۱۳-۱۴

دیدگاه تان را بنویسید