رقیه بود اما نه سه ساله که شش سال داشت. برق نگاهش دل‌ربایی می‌کرد و چال گونه‌اش نیز. با لبخندی که گوشه لبش جا خوش کرده بود می‌گفت بفرمایید شیر، بفرمایید شیر.

پایگاه خبری جماران؛ منصوره جاسبی: رقیه بود اما نه سه ساله که شش سال داشت. برق نگاهش دل‌ربایی می‌کرد و چال گونه‌اش نیز. با لبخندی که گوشه لبش جا خوش کرده بود می‌گفت بفرمایید شیر، بفرمایید شیر.

شیر را اما برادرش که چهارده سالی داشت در دکه‌ای که پدر برایشان بنا کرده بود در لیوان ریخت.

رقیه عرب‌زبان بود و همین دو کلمه فارسی را بیشتر نمی‌دانست. رقیه هنوز آنقدر کودک بود که سر از دنیای بزرگترها درنمی‌آورد. حتم که پدر به او این دو کلام را یاد داده بود. عراقی‌ها به فارسی دعوت کردن را هم چاشنی محبت‌شان کرده‌اند.

محبتی که این ساعت سحر، رقیه را بیدار نگه داشته است./ جماران

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
2 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.