به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، در آستانه سالگرد رحلت امام خمینی مدیران مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی دفتر قم، با آیت الله عباسعلی روحانی اصفهانی رئیس پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی و امام جمعه موقت سابق اصفهان دیدار کردند. در این دیدار پس از بیان گزارشی اجمالی از فعالیتهای نمایندگی موسسه در قم، آیت الله روحانی اصفهانی درباره سوابق مبارزاتی و ارتباط خود با امام خمینی اظهار داشت: من در سن نوجوانی بودم که قیام پانزده خرداد اتفاق افتاد و ما در اصفهان اخبار مبارزات امام خمینی را از آیت الله طاهری اصفهانی میشنیدیم که عالم محل ما و امام جماعت مسجد محل بودند. ایشان شبها جلسه تفسیری در مسجد داشتند که ما هم از اصحاب آن جلسه بودیم و اخبار مربوط به قم و قیام پانزده خرداد را از ایشان میشنیدیم.
وی ادامه داد: در ادامه با مسافرت به قم عکسهای امام را از کتاب فروشی به نام سید محمد صحفی میخریدم و در اصفهان توزیع میکردم. این اولین جرقهای بود که در زندگی سیاسی من زده شد. پس از طلبه شدن، مدتی در اصفهان بودم سپس به قم آمدم و پس از آن تصمیم گرفتم به نجف بروم. علت رفتن من به نجف همان ارادتی بود که به امام داشتم به گونهای که اگر امام در نجف نمیبودند، شاید من علاقهای برای رفتن به نجف نداشتم، چون آن زمان درسهای حوزه علمیه قم خوب بود، من فقط به عشق دیدن امام به نجف رفتم.
آیت الله عباسعلی روحانی در ادامه گفت: رفتنمان به نجف هم ماجرای عجیب و غریبی دارد و لطف و عنایت الهی کاملاً در آن مشهودمان بود. در حالی که رفتن قاچاقی آن زمان سه هزار تومان هزینه داشت ما با یکصد و پانزده تومان رفتیم؛ اول صبح حرکت کردیم و غروب در مدرسه آیت الله بروجردی بودیم! در حالی که من و رفیق همراهم هیچ جایی را بلد نبودیم ما پس از نماز عشاء حضرت امام، در مدرسه آیت الله بروجردی بودیم در حالی که همان روز و روزهای قبل تعدادی از دوستان ما که قاچاق رفته بودند، دستگیر و به ایران برگردانده شدند.
رئیس پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی گفت: وقتی وارد مدرسه آیت الله بروجردی شدیم اول با حاج آقا مصطفی مواجه شدیم و از اخبار ایران پرس و جو کرد که آنچه میدانستیم گفتیم و امام روی سجاده نشسته بود که خدمتشان شرفیاب شدم. حاج آقا مصطفی معرفی کردند که فلانی از اصفهان است، امام بلافاصله پرسیدند: از آقا جلال چه خبر؟ امام هر کسی را که خیلی به ایشان نزدیک بود اینگونه صدا میکردند و با صمیمیت اسم کوچک را صدا میکردند. البته من زیاد در نجف نماندم ولی تا بودم در درس امام شرکت میکردم که درس اصلی من بود و البته در درس مرحوم آقای خویی هم شرکت میکردم. درس مرحوم آقای خویی خیلی مرتب و منظم بود و شاگردان اجازه اشکال کردن در حین درس نداشتند ولی درس امام، خود امام تشویق به اشکال و طرح سؤال میکردند و روح تحقیق را در شاگردان تقویت میکردند.
وی ادامه داد: امام ظهرها در حیاط کوچک منزل خود و شبها در مدرسه آیت الله بروجردی نماز میخواندند که ما هم مقید به شرکت در جماعت ایشان بودیم. امام در مسائلی که مقدسین احتیاطهای آزار دهنده دارند، خیلی عرفی و معمولی در وضو گرفتن و رعایت طهارت و نجاست عمل میکردند، چنانکه در پاریس هم با حولههای موجود در حمام خود را خشک میکردند.
روحانی افزود: درس امام علاوه بر اینکه فقه بود و طلبه پروری داشت و به طلاب جرأت فکر کردن میداد؛ عطر اخلاق هم داشت. آغوش امام برای طرح اشکال طلاب جوان همیشه باز بود و علیرغم فاصله سنّی ایشان با طلاب جوان، ارتباط بسیار نزدیکی با جوانان داشت.
وی خاطرنشان ساخت: امام برای استاد خود آیت الله شاه آبادی بسیار احترام قائل بود و من میدیدم که وقتی فرزندان آن مرحوم وارد میشدند امام تمام قد برای آنها برمیخاستند. ایشان با توجه خاصی هر شب به زیارت امیرالمؤمنین(ع) میرفتند و زیارت نامه میخواندند و عادتشان این بود که هم زمان ورود به حرم و هم در زمان خروج کنار مقبره شیخ انصاری مکث میکردند و فاتحه میخواندند.
روحانی افزود: پس از بازگشت به ایران دیگر نتوانستم به نجف بروم و لذا در قم ماندم و ارتباط ما با امام از طریق مرحوم حاج احمد آقا و آیت الله پسندیده بود و آیت الله طاهری هم مکرر به عراق میرفت و اعلامیههای امام را میآورد که کار تکثیر و توزیع آنها با ما بود. مرحوم حاج احمد آقا برای چاپ کتاب، اعلامیه و امثال آن از وجوهات استفاده نمیکرد چون باید از امام اجازه بگیرد. من در آن سالها در همسایگی منزل امام سکونت داشتم و خیلی وقتها مرحوم آیت الله پسندیده برای صبحانه مرا دعوت میکرد و من خدمتشان میرسیدم. آیت الله پسندیده اطلاعات ذیقیمتی داشت که من تأسف میخورم که چرا آنچه را که ایشان میگفتند، ننوشتهام!
وی ادامه داد: مرحوم آیت الله حاج سید حسین خادمی که وکیل مطلق امام بود نقل کرد که یک وقت اعلام ثلاثه قم پیغام دادند که به قم بروم، جلسهای در منزل آیت الله حاج شیخ مرتضی حائری برگزار شد و آقایان گفتند: به رفیقت بگو که خیلی تند حرکت میکند! مقصودشان امام بود. من هم خدمت امام رسیدم و گفتم در عروه فرعی است که امام جماعت باید ضعف مأمومین را رعایت بکند و شما هم در این مسئله حاشیه ندارید که معلوم میشود قبول دارید، آقایان میگویند کمی آرامتر. امام گفتند آقای خادمی چند سال دارید، من گفتم شصت سال. امام گفتند من هم سنم همین حدود است، بس است دیگر، اگر بنا است اسلام فدا شود بگذارید ما فدای اسلام بشویم.
روحانی در پایان اظهار داشت: ارتباط آیت الله طاهری و آیت الله خادمی هم خیلی احترام آمیز بود؛ اواخر مبارزات انقلاب مسئلهای در اصفهان پیش آمد که با سؤال از امام فیصله پیدا کرد و آیت الله خادمی با اینکه قبلاً نظر دیگری داشت اعلام کرد امام هم مرجع است و هم زعیم و لذا باید حکم ایشان و نظر ایشان اجرا شود. آیت الله طاهری هم در حضور بزرگان حوزه اصفهان با صدای رسا اعلام کرد رهبر من امام خمینی است و هرکجا که امام نظری ندارند، رهبر من آیت الله خادمی است. امیدواریم با همان نیتهای خالص، صفا و صمیمت آن اهداف الهی پی گرفته شود.