واقعه مسجد گوهرشاد مشهد در تیر ماه 1314 از رخدادهای مهم دوران پادشاهی رضا شاه پهلوی و دوران نخست وزیری محمد علی فروغی به شمار می آید. خیزش مردم در جریان این واقعه، در اعتراض به اجباری شدن بر سرنهادن کلاه شاپو و حجاب اجباری توسط حکومت مرکزی، رخ داد.

به گزارش پایگاه خبری و اطلاع رسانی جماران ماجرا از آن جا شروع شد که رضا خان بعد از بازگشت از سفره ترکیه طرح اسلام زدایی را به منظور نهادینه کردن فرهنگ تجدد و نوگرایی در جامعه ایران، به اجرا گذاشت . در سال 1314 همزمان با اجباری شدن کلاه شاپو برای مردان ، زمزمه‌های حجاب‌زدایی زنان نیز بلند شد. روحانیون و مردم در مقابل این توطئه ساکت ننشتند و به مخالفت پرداختند.

در واکنش به این سیاست، روحانیون و مردم مسلمان در هر نقطه‌ای از ایران به مخالفت برخاستند، ولی در این ماجرا روحانیون و مردم مشهد پیش قدم‌ شدند و قیام شکوهمندی را در دل تاریخ مبارزاتی ایران به ثبت رساند.

علما و روحانیون مشهد طی جلساتی پنهانی تصمیم گرفتند با این حرکت رضاخان مقابله کنند و او را از این کار بازدارند. در یکی از این جلسات پیشنهاد شد آیت الله حاج آقا حسین قمی(نماینده مرجع تقلید آن زمان، سید ابوالحسن اصفهانی، در مشهد) به تهران برود و در مرحله اول با رضاخان مذاکره نماید تا شاید بتواند او را از اجرای تصمیماتش باز دارد. آیت الله قمی در ابتدا با با پاکروان (استاندار مشهد) رایزنی کرد و بعد راهی تهران شد.

اما آیت الله قمی بلافاصله بعد از رسیدن به تهران توسط نظامیان دستگیر و از ملاقات ایشان با رضاشاه جلوگیری شد. بنابراین وی به شهر ری رفت و در جوار حرم حضرت عبد العظیم ساکن شد. همچنین زمانیکه ایشان در تهران بود اجازه ملاقات مردم را نیز به او نمی‌دادند. چون خبر محاصره جایگاه آیت الله قمی به مشهد رسید اجتماع عظیمی در صحن نو حضرت رضا(ع) به عنوان اعتراض انجام گرفت.

به دنبال این مسأله مسجد گوهرشاد که چند روزی بود محل اجتماع و سخنرانی علیه اسلام زدایی بود حال و هوای دیگری گرفت و اجتماعات مردمی وسیعتر و اعتراضات گسترده‌تر شد . به همین خاطر به شهربانی مشهد دستور داده شد وعاظ معروف را دستگیر کنند . عده‌ای از وعاظ خراسان دستگیر شدند اما روحانیون و خطبا خصوصا شیخ محمدتقی گنابادی معروف به بهلول در افشای سیاست اسلام زدایی رضاشاه مصمم‌تر شدند؛ صبح روز جمعه 20 تیر 1314 نظامیان مستقر در مشهد برای متفرق ساختن مردم وارد عمل شدند و به روی آنان آتش گشودند و تعداد زیادی را کشتند و زخمی کردند، ولی مردم مقاومت کرده و سربازان نیز بنا به دستوری که به آنها رسیده‌، مراجعت کردند. به دنبال این حادثه مردم اطراف مشهد با بیل و داس و... به سوی مسجد حرکت کردند.
فردای آن روز جمعیت زیادتری در مسجد گوهرشاد تجمع کردند و علیه اقدامات دولت اعتراض نمودند. سران نظامی و انتظامی مشهد این بار بنا به دستور رضاخان با تجهیزات کامل و افراد فراوان در نقاط حساس مستقر شدند و تفنگها، سلاحهای خودکار و حتی توپها را به منظور سرکوب مردم به میدان آوردند. در حوالی ظهر مأمورین نظامی وانتظامی از هر سو به مردم هجوم آورده و در داخل مسجد به کشتار آنان پرداختند. در این واقعه تعداد بسیاری شهید، مجروح و بازداشت شدند.

کشتار مردم در این مسجد به اندازه‌ای بود که به نقل از شاهدان عینی چند کامیون جنازه از صحنه کشتار خارج کردند. یک روز پس از این فاجعه عملیات دستگیری علما و روحانیون آغاز شد و تعداد کثیری از آنان بازداشت و روانه زندان شدند.

جرقه‌های قیام گوهرشاد را می توان در سه مورد جستجو کرد:

1- موضوع کشف حجاب که این با سیاست علما مغایرت کامل داشت وآنان نمی‌توانستند در مقابل آن سکوت کنند. تشنج مردم نسبت به چادر برداری روز به روز بیشتر می‌شد.
2- در مشهد شایع شده بود که آیت الله حاج آقا قمی را که درتهران حضور داشته اند، دستگیر کرده و از بازگشت ایشان به مشهد جلوگیری می‌کنند.
3- فتح الله پاکروان استاندار مشهد حدود 150 نفر از معتمدین و محترمین مشهد که به شاه تلگراف زده بودند (مبنی بر آزادی حاج آقاقمی) را بازداشت کرد.

واقعۀ مسجد گوهرشاد در تاریخ تحولات معاصر به رویداد پراهمیت سیاسی ــ اعتقادی تبدیل شد و در حافظۀ تاریخی مردم ایران چنان جای گرفت که حدود چهل سال بعد به مثابۀ یکی از ارجاعات تاریخی انقلاب اسلامی مطرح می شد.

شاید این رویداد از سوی دو طرف به طور ناخواسته پیش آمد و عوامل حکومت رضاخانی هم اشتباهاً و براساس گزارش های ناقص و نادرست به مرکز، زمینه های آن را فراهم کردند، اما به هرحال این رویارویی خونین روحانیان و مردم با حکومت وقت، شکاف عمیقی را میان مردم و نظام استبداد رضاخانی ایجاد کرد.

از طرف دیگر هرچند این قیام با خشونت بی‌مانند پهلوی اول و عواملش در در ابتدا سرکوب شد و سرانجامی جز گسترش استبداد و بی‌عدالتی در سطح شهر مشهد نداشت، اما خود باعث ایجاد هسته مقاومتی بزرگ در شرق کشور در سال‌های بعد شد. هسته مقاومتی که نقش بزرگی در به وجود آمدن انقلاب اسلامی ایران داشت. شاید به همین دلیل هم باشد که قیام گوهرشاد جایگاه ویژه‌ای در کلام معمار کبیر انقلاب اسلامی داشت و امام خمینی، در گفتارخود به طور مکرر دیکتاتوری رضاخان و کشتار عمومی گوهرشاد را یادآوری کرده و مردم مسلمان را به نهی از منکر و مبارزه و مقاومت در برابر استعمارگران و مزدوران روسیاه آنها فرا می‌خواند. در ذیل مهم ترین این نظرات را با هم مرور می‌کنیم تا بیشتر با جایگاه قیام گوهرشاد در منظومه فکری بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران آشنا شویم:

قیام گوهرشاد در نگاه امام خمینی(س)

ما براى چه سلاطینى، براى چه سلاطینى جشن بگیریم؟ مردم چه خوشى از سلاطین [دارند]؟ براى آغا محمد خان قَجَرْ ما جشن بگیریم؟! در زمان خود ما- زمان خود من- بوده است آن روسیاهی هایى که به بار آوردند؛ براى کسانى که در مسجد گوهرشاد مسلمین را آن طور قتل عام کردند که خون هایش به دیوار تا مدتى بود و مسجد را درش را بسته بودند که کسى نبیند، ما جشن بگیریم؟! براى آنکه 15 خرداد را پیش آورده، و به طورى که گفته ‏اند و یکى از علماى قم به من گفت که در قم چهار صد نفر را کشته‏ اند و روى هم رفته گفته مى ‏شود که پانزده هزار مردم را قتل عام کرده ‏اند، ما جشن بگیریم؟! براى اینها ما باید جشن بگیریم؟! خوب هاى اینها شقاوت داشتند. (صحیفه امام، ج‏2، ص:363و364)

تمام گرفتارى ملت ایران در این پنجاه سال سلطنت غیر قانونى دودمان خیانتکار پهلوى از شخص آن پدر و این پسر سیاه روى بوده و هست؛ اینها بودند و هستند که دستشان تا مرفق در خون ملت مظلوم فرو رفته. آن پدر که قتل عام مسجد گوهرشاد و اهانت به مرقد مطهر ثامن الحجج- علیه السلام- کرد و این پسر که قتل عام 15 خرداد را مرتکب شد و اهانت به مرقد مطهر فاطمه معصومه نمود. (صحیفه امام، ج‏3، ص: 261)

همه ایران را از این فیض و از اینکه حتى ذکر مصیبتى بشود، ذکر حدیثى بشود محروم کردند. این جز این [بود] که اسلحه در دست بى ‏عقل بود؟ افاضل باید اسلحه دار باشند. اگر اسلحه در دست ناصالح باشد، آن وقت این مفاسد از آن پیدا مى ‏شود. و آن جنایاتى- کشتار عامى- که در مسجد گوهرشاد واقع شد و دنبال آن علماى خراسان را گرفتند آوردند به تهران حبس کردند؛ علماى بزرگ را حبس کردند و بعضى شان [را] هم محاکمه کردند و بعضى شان [را] هم کشتند. اسلحه در دست بى‏ عقل بود. (صحیفه امام، ج‏3، ص: 300)

دولت یاغى نظامى، به امر شاه، تر و خشک را به آتش کشیده و یکى از بزرگترین ضربه ‏هاى این جنایتکار به اسلام، به مسلسل بستن بارگاه قدس حضرت على بن موسى الرضا- صلوات اللَّه علیه- است. این بارگاه مقدس در زمان رضا خان به مسلسل بسته شد و قتل عام مسجد گوهرشاد به وجود آمد، و در زمان محمد رضا خان آن جنایت تجدید و دژخیمان شاه در صحن و حریم آن حضرت ریخته و کشتار کردند. ملت مسلمان باید از این شاه و دولت یاغى غاصب تبرّى کنند و مخالفت با آن لازم است‏. (صحیفه امام، ج‏5، ص: 93)

هر کس به هر زبانى، به هر جورى که مى‏ تواند، بگوید به اینها که این مردم ایران که قیام کرده ‏اند بر ضد این مرد و این حکومت، براى اینکه این حکومت این مرد پنجاه سال است خودش و پدرش به ما خیانت کرده؛ خودش و پدرش پنجاه سال است جنایت کرده؛ قتل عام کرده ‏اند. خوب پدرش مسجد گوهرشاد را قتل عام کرد. خودش دیگر هرجا بگردید. (صحیفه امام، ج‏5، ص: 202)

از خراسان قیام کردند علماى خراسان؛ قیام کردند منتها قدرتى نداشتند و شکست خوردند. گرفتند همه علماى خراسان را. با قضیه «مسجد گوهرشاد» و آن بساط، همه را گرفتند آوردند تهران حبس کردند. مرحوم آقازاده، که رأس علماى آن وقت بود مى ‏آوردند با مأمور توى خیابان؛ سر برهنه مى ‏آوردند و مى ‏بردند به دادگاه که آنجا محاکمه ‏اش کنند! از اصفهان علماى اصفهان قیام کردند به ضد رضا شاه.

هر کس ادنى توجهى به این مسائل بکند و آن تبلیغاتى که آنها کردند کنار بگذارد، خودش بخواهد تفکر کند ببیند چه است قصه، مى‏ داند که این روحانیون بودند که همیشه مبارزه مى‏ کردند با آنها. (صحیفه امام، ج‏7، ص: 211)

شما مى ‏دانید که در ظرف پنجاه و چند سال در ایران چه گذشت. مسلماً همه شما شاهد نبودید، از باب اینکه جوان هستید اغلب؛ لکن من از همان زمان، از کودتاى رضا خان تا امروز، شاهد همه مسائل بوده ‏ام. رضا خان آمد و ابتدا با چاپلوسى و اظهار دیانت و سینه زدن و روضه بپا کردن و از این تکیه به آن تکیه رفتن در ماه محرّم، مردم را اغفال کرد. پس از آنکه مستقر شد حکومتش، شروع کرد به مخالفت با اسلام و روحانیین، به طورى که مجالس روضه ما هیچ امکان نداشت که منعقد بشود. اگر بعضى مجالس مى ‏خواست منعقد بشود، قبل از اذان صبح منعقد مى ‏شد که اول اذان تمام بشود. مأمورین دور مى ‏گردیدند براى اینکه نگذارند مجالسى باشد. روحانیین را در هر جا که بودند یا به حبس کشید، و یا بعضى را تلف کرد، کُشت. و در همان وقت آنهایى که قیام کردند بر ضد رضا شاه، روحانیون بودند؛ که یک دفعه مشهد قیام کرد و قضیه مسجد گوهرشاد پیش آمد و قتل عموم، قتل عامى که در مسجد گوهرشاد واقع شد؛ و یک دفعه ‏شما اکثراً اصلًا آن زمان را یادتان نیست، چند قیام که در ایران شد همه ‏اش از روحانیون بود. یک قیام از آذربایجان شد، از علماى آذربایجان قیام کردند، و لکن خوب، قدرت دست آنها بود گرفتند آنها را و در- گمان مى‏ کنم- سُنْقُر مدتها تبعید بودند.

و بعدش هم که تبعید برداشته شد، مرحوم آقا میرزا صادق آقا در قم آمدند و ماندند اینجا، و اینجا هم فوت شدند. یک قیام از خراسان بود، منتها همه علما. قضیه قیام مسجد گوهرشاد، تمام علماى خراسان را که در این قیام دخالت داشتند و سرشناس بودند گرفتند و آوردند تهران و حبس کردند و محاکمه کردند. (صحیفه امام، ج‏9، ص: 172 و 173)

از تبریز قیام واقع شد و دنبال آن علماى بزرگ تبریز را گرفتند و تبعید کردند؛ و ظاهراً به سُنْقُر تبعید کردند؛ و بعدش علماى اصفهان قیام کردند؛ که در این قیام سایر علماى بلاد هم از همه جاها به قم آمدند و مرکز را قم قرار دادند؛ لکن باز با حیله و با فشار این را هم ساکت کرد و خفه کرد؛ و دیدید که در مدت چندین سال که این مشغول به فعالیت بود و مشغول به سلطنت بود با مردم چه کرد و با ذخایر ما چه کرد؛ که شاید نتواند تاریخ درست اطلاع در آن پیدا بکند. (صحیفه امام، ج‏7، ص: 250)

در زمان خود رضا شاه، قتل عام مسجد گوهرشاد را من به خاطر دارم، و کسانى که به سن من هستند به خاطر دارند که در مسجد و معبد مسلمین- که مرکز اقامه نماز بود، عبادت خدا بود- اینها ریختند و یک عده از مظلومین که براى دادخواهى آنجا مجتمع شده بودند، قتل عام کردند و از بین بردند. (صحیفه امام، ج‏11، ص: 32)

همین سالهاى آخر [که‏] من در قم بودم- شاید همان سال آخرى بود که 15 خرداد بعدش پیش آمد- من شنیدم که زنها مى ‏خواهند بروند سر قبر رضا شاه و راجع به همین قضیه کشف حجاب تظاهرات بکنند. رؤساى اداراتى که در قم بود، پیش من آمدند، گفتم که شما هر کدام به وزارتخانه خودتان اطلاع بدهید که اگر این کار را بکنید من به ملت مى ‏گویم که عزا بگیرند براى روزى که قتل عام کردید در مسجد گوهرشاد، اینها اطلاع دادند و از این منصرف شدند. (صحیفه امام، ج‏13، ص: 193)

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.