رجب طیب اردوغان پروژه سیاسی خود را که هدفش تبدیل شدن وی به تنها رهبر جمهوری ترکیه جدید است را ادامه می دهد.با موانع داخلی قابل ذکری رو به رو نیست بلکه همچنان از رشد ملی گرایی برای راه اندازی جنگ واقعی داخل کشور علیه کردها کمک می گیرد و پایه های حکومت پلیسی اش را بر اساس شکست کودتا پایه ریزی می کند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، روزنامه الاخبار لبنان در گزارشی نوشت: بر هیچ مسافری به شهرهای بزرگ ترکیه و بی تردید بر ساکنان این شهر پوشیده نیست که نشانه های ثبات در این کشور چقدر کم شده است به ویژه پس از کودتای نافرجام در اواسط ماه جولای گذشته و پس از وقوع حملات تروریستی به شکل خاص در شهر«استانبول».
پیش از سلسله انفجارهایی که «پایتخت تاریخی» ترکیه را در نوردید و پیش از کودتای نافرجام ، استقرار عناصر نظامی در خیابان های شهر بزرگ و پر از تناقض های اجتماعی(چهره غربی و چهره محافظه کار) عادی نبود.فقط عناصر پلیس که نگهبانی می دادند و هر چیزی که مربوط به امنیت بود را اداره می کردند، دیده می شدند. اما امروز، مشاهدات حکایت از تغییرات به وجود آمده در سیاست های دولت دارد که به سمت به وجود آمدن «حکومتامنیتی،پلیسی»می رود، آشکار می شود.
در پی کودتا بسیاری مشاهدات خود را درباره بازداشت ها در خیابان در برابر چشمان شان و در روز روشن را روایت می کنند. این شاهدان توجه را به این مساله جلب می کنند که «چگونه وجود نیروهای امنیتی تقریبا همه جا قابل ملاحظه شده است: در میدان های عمومی، ورودی های مکان های ارتباطی عمومی و مترو،مکان های تجمع، حتی در برخی مکان های حیاتی، عناصر ارتش و نه پلیس با لباس نظامی کامل شان مستقر شدند.»
این تصویر شهرهای کشور است که در سایه قانون حالت فوق العاده از زمان کودتای نافرجام به سر می برد به طوری که هر شخصی در معرض بازجویی در هر زمانی قرار دارد. مساله فقط به ترک ها محدود نمی شود و به شکل کمتر درباره گردشگرانی که تعدادشان به شکل سریعی در حال کم شدن است، شامل می شود. به طوری که اتفاق می افتد که یک جوان عرب که در یکی از دانشگاه های ترکیه تحصیل می کند برایت تعریف می کند که «وقتی به زبانی غیر از ترکی صحبت کنی و به طور مشخص عربی صحبت کنی و زمانی که ظاهرت عربی است نوعی از نژادپرستی یا واکنش های هراس انگیز می بینی به ویژه اگر در دستت کیف داشته باشی، این امر باعث برانگیخته شدن شک و تردید و ترس در میان مسافران در وسایل نقلیه عمومی می شود.»
«حکومت پلیسی» که ادوات سرکوبگرانه اش را آشکارا نشان می دهد و در حمله «پاک سازی» گسترده در موسسات و در جامعه علیه جماعت« فتح الله گولن»متهم به دست داشتن در کودتای نافرجام، تردیدی نمی کند.همچنین حمله گسترده ای نیز این حکومت پلیسی به راه انداخته تا عناصر تکثرگرایی را محدود کند و رسانه ها را به درجه ای محدود کند که بر اساس اعلام روزنامه نگاران بدون مرز «ترکیه تبدیل به بزرگترین زندان برای این حرفه شود. و طی یک سال نظام اردوغان همه تکثرگرایی رسانه ای را از بین برد.» در همین زمینه «اورهان اردینگ»روزنامه نگار مشهور ترک می گوید:«از 59 سال پیش به این حرفه مشغول هستم، با آن همه چیز را شناختم اما ترسی که اکنون وجود دارد هیچ گاه وجود نداشت.»
به رغم آن که دلایل این تحول به سمت«حکومت پلیسی»درنتیجه « به کار گیری رئیس و دولت ترکیه به شکل خشن از کودتای نافرجام برای تنگ کردن محاصره حقوق بشر و از بین بردن تضمین های اساسی دموکراسی که ترکیه را وارد بدترین بحران هایش در تاریخ معاصر کرد»بوده است.با استناد به گزارش «دیده بان حقوق بشر» در سال 2017 که سه روز پیش صادر شد، دلایل بحران را به سمت خود «حزب عدالت و توسعه» هدایت می کند. حزب حاکم از سال 2003 تا کنون اتفاق دموکراتیک به شمار می رود که دارای این جنبه هاست: این حزب دارای مشروعیت انتخاباتی است که که با گذشت زمان تقویت می شود لیکن دارای گرایش سلطه گری قوی است که به واسطه این مشروعیت انتخاباتی که به این حزب اجازه می دهد اراده انتخاباتی را مورد استفاده قرار دهد، افزایش می یابد. همانطور که «جیهان توغال»استاد علوم اجتماعی می گوید که خطر در این نهفته است که اردوغان که دارای شخصیت کاریزماتیک در میان هوادارنش است، تقویت«سبک سلطگری شخصی شده» را به خوبی بلد است.
از بازتاب های «شخصی سازی» این است که اردوغان که می داند چگونه خودش را به عنوان رهبر شماره یک کشور جا بزند، ادامه جنگ خود برای تبدیل نظام سیاسی به ریاست جمهوری است زیرا مساله مربوط به تغییر نظام سیاسی به ریاست جمهوری نیست بلکه هدفش انتقال قدرت از دولت و نخست وزیر به «کاخ اردوغان» است.لیکن به گفته «مصطفی اللباد» پژوهشگر مصری این اتفاق دارای خطرات زیادی است که «تهدید وجودی» برای جمهوریت در طولانی مدت به شمار می رود به ویژه آن که جامعه جمهوریت ترکیه این گونه به تصویر کشیده شده است که شبیه موزاییک است(به رغم همه سیاست هایی که ملی گراهای ترک دنبال کردند) و تغییر نظام به نظام ریاستی در دوره اردوغان می تواند منجر به « لغو توازن اجتماعی و سیاسی کنونی حاکم با خط کشیدن روی آن شود».
در این زمینه از جمله ترس ها و نگرانی هایی که بیشتر روزنامه نگاران و پژوهشگران ترک طی گفت و گو با آنها به آن اشاره می کنند ارتباط اردوغان با سرنوشت کشور با «سیاست های شخصی شده» است، به باور «بیرم بلشی» استاد علوم سیاسی، اترکیه در سطح منطقه ای « مجبور است که به رغم همه پیچیدگی ها و خطرات تا آخر برود»یا در سطح داخلی در معرض تهدید پیامدهای حمایتش از گروه های تندرو در سوریه و عراق و نیز در معرض نتایج نزاعی است که در جنوب شرق کشور در «رویارویی با پ.ک.ک » به راه افتاده است.شاید این جنگ های باز داخل کشور علیه اقلیت کردها (که با پوشش رسانه ای خوب بهره مند نیست)ترکیه را نه فقط به دهه نود بر می گرداند بلکه به مرحله خطرناک تری به ویژه در سایه شعله ور بودن آتش در منطقه و در سایه تغییرات دیموگرافی که ترکیه شاهد آن است می رساند زیرا کردها در شهرهای مختلف این کشور توزیع شده اند برعکس شکلی که چند دهه پیش بود و وجودشان فقط در جنوب شرق کشور محدود بود.
در سایه ترس از نتایج «سیاست های شخصی سازی شده و نگرانی رو به رشد برای «باقی مانده دموکراسی»(همانطور که اروهان پاموک رمان نویس معروف ترک در یکی بحث های اخیر توصیف می کند)و در سایه بازگشت «حکومت پلیسی»سرنوشت ترکیه توسط اردوغان شخصا رقم زده در حالی که هیچ گونه مخالفتی در حزبش ندیده به نظر می رسد که در معرض تهدیدهایی جدی است که به وی اجازه رسیدن به «رویای جمهوری دوم » نمی دهد.
حزب حاکم تحت سیطره است
حرف و حدیث ها درباره افزایش اختلاف ها داخل حزب«عدالت و توسعه» زیاد شده است لیکن بیشتر نشانه ها حکایت از آن دارد که اردوغان در تثبیت سلطه اش داخل حزب موفق شده است به ویژه پس از کنار زدن «احمد داوود اوغلو» و کم کردن نفوذ «عبدالله گل».به رغم آن که اختلاف نظرهایی داخل حزب عدالت و توسعه درباره پرونده های منطقه ای (به طور مشخص روابط با مصر) وجود دارد اما اختلاف ها از حد اختلاف فراتر نمی رود و بخش منتقد «سلطه گری اردوغان و تیم اش»ثقل سیاسی واضحی ندارد. «بولنت ارینچ»نخست وزیر سابق یکی از بارزترین چهره ها در این زمینه است و انتقادهایش درباره سلطه گری اردوغان و تیم اطراف وی مانند«بیرات بیرق»دامادش بر گروه پر وزنی از حامیان حزبش بازتاب دارد و برخی بر این باور اند که اوضاع اقتصادی منجر به افزایش«صداهای مخالف» در میان گروه های حامی حزب که « امتیازهایی که فضای اقتصادی خوب در گذشته را به وجود آورده را از دست می دهند» می شود.
در سایه این نارضایتی احتمالی باید یادآوری کرد که از ویژگی های گفتمان اردوغانی این است که آن چه در کشور در حال رخ دادن به «توطئه ها»مرتبط می کند. وی سه روز پیش کاهش زیاد ارزش لیر را به دلیل دخالت عناصری که «تروریستی» توصیف شان کرد و هدف شان تضعیف اقتصاد است، دانست.
آیا ترکیه به سمت الگوی پاکستان می رود؟
حرف حدیت ها درباره امکان کشیده شدن ترکیه –به دلیل حمایتش از «جهادی های تندرو » در سوریه-به سمت خطری زیاد شده است که پیش از آن پاکستان به سمت این خطر رفته بود. طی هفته های اخیر چندین روزنامه ترکیه و غربی عبارت«ترکیه پاکستانی» را در تحلیل های خود برای پیشینه و پیامدهای حمله اخیر به باشگاه شبانه در استانبول به کار بردند که منجر به کشه شدن 39 نفر شد.
در پاسخ به پرسش هایی که در این زمینه مطرح شده برخی اشاره کردند که ترکیه در حال حاضر همان نقشی را بازی می کند که پاکستان در دوران جنگ اتحاد جماهیر شوروی سابق در افغانستان بازی کرده بود.
از سوی دیگر، ناظران دیگری مساله بحث برانگیز قابل توجهی را یادآوری کردند و آن اینکه«این گونه تحولی در چارچوب مرزهای ترکیه باقی نمی ماند بلکه برعکس این کشور تبدیل به زمینی حاصلخیز برای تکثیر تندروی می شود همانطور که در پاکستان رخ داد و در نهایت نیز کشورهای همجوار را تهدید می کند.»