نیو عرب در گزارشی تحلیلی می‌نویسد: برافراشتن پرچم فلسطین بر فراز ساختمان شهرداری بزرگ‌ترین شهر کانادا، اگرچه در ظاهر نشانه‌ای نمادین از همدلی و حمایت از حقوق فلسطینیان بود، اما در عمل خیلی زود به آینه‌ای از تناقض‌های عمیق سیاست کانادا تبدیل شد؛ جایی که هم‌زمان با نمایش ژست‌های سیاسی و اخلاقی، سرکوب فعالان ضدجنگ، تداوم ارسال تسلیحات به اسرائیل و حمایت مالی از ساختارهای مرتبط با اشغال، پرده از شکاف میان نمادها و واقعیت‌های سیاست رسمی این کشور برداشت.

به گزارش سرویس بین‌الملل جماران، نیو عرب نوشت: ماه گذشته، بزرگ‌ترین شهر کانادا برای نخستین بار پرچم فلسطین را بر فراز ساختمان شهرداری برافراشت. این اقدام نمادین که سال‌ها برای تحقق آن تلاش شده بود، تنها پس از آن انجام شد که یک اقدام حقوقیِ دقیقه‌نودی از سوی یک گروه حامی اسرائیل، با رد قاضی دادگاه، ناکام ماند. ویدئوهای منتشرشده در شبکه‌های اجتماعی نشان می‌داد صدها نفر، پیچیده در چفیه، در سرمای هوا در حیاط شهرداری گرد آمده‌اند و شاهد لحظه‌ای هستند که هم تاریخی به نظر می‌رسید و هم به‌طرزی عجیب شکننده.

گزارش‌های خبری، کلیپ‌هایی را برجسته کردند که در آن فعالان این رویداد را گامی به‌سوی به‌رسمیت‌شناختن و حقوق بشر توصیف می‌کردند؛ اما طراحی و چینش سیاسیِ پیرامون این رخداد، روایت دیگری داشت: روایتی شکل‌گرفته از تردید، عبور از موانع حقوقی و یک دولت شهری که حاضر نبود با اطمینان از تصمیم خود دفاع کند.

شادی این لحظه هنوز فروکش نکرده بود که پلیس به خانه‌های سازمان‌دهندگان ضدجنگ یورش برد؛ همان افرادی که در افشای داده‌های مربوط به تداوم انتقال تسلیحات کانادا نقش داشتند. «جرم» ادعایی آن‌ها شرکت در یک اعتراض غیرخشونت‌آمیز در نمایشگاه تسلیحاتی لندنِ استان انتاریو بود؛ رویدادی که میزبان شرکت‌هایی چون البیت، لاکهید مارتین و دیگر تولیدکنندگان سلاح بود که تأمین‌کننده حمله اسرائیل به غزه هستند.

کمتر از یک هفته پس از برافراشته‌شدن پرچم فلسطین، کانادا در حال جرم‌انگاریِ همان افرادی بود که خواستار تطابق عمل با نمادها شده بودند.

این وضعیت تصویری گویا از تناقض‌های کانادا ارائه می‌دهد. در سطح ظاهری، شاهد ژست‌های صادقانه‌نما مانند برافراشتن پرچم، بیانیه‌هایی درباره صلح و اشاره‌های دیپلماتیک به «راه‌حل دو دولت» هستیم؛ اما پشت صحنه، ماشین همدستی همچنان به کار خود ادامه می‌دهد. کانادا همچنان به اسرائیل سلاح می‌فرستد، همچنان اجازه می‌دهد حجم بی‌سابقه‌ای از کمک‌های خیریه به سازمان‌هایی سرازیر شود که از شهرک‌های غیرقانونی حمایت می‌کنند و همچنان افرادی را که علیه اقدامات اسرائیل در غزه سخن می‌گویند مجازات می‌کند.

به تسلیحات توجه کنیم. گزارشی که تابستان امسال منتشر شد نشان داد کانادا در دو سال گذشته، بی‌سروصدا صدها محموله گلوله، تجهیزات نظامی، قطعات هواپیما و دستگاه‌های ارتباطی به اسرائیل ارسال کرده است. این در حالی است که دولت بارها مدعی شده بود صادرات نظامی در ژانویه ۲۰۲۴ متوقف شده؛ اما سوابق حمل‌ونقل از جریان پیوسته کالاهای نظامی از اکتبر ۲۰۲۳ پرده برداشت.

گزارش تازه‌تری که بعدتر منتشر شد نشان داد این روند چگونه ادامه می‌یابد: با عبور دادن کالاها از خاک ایالات متحده، شرکت‌های کانادایی از کنترل‌های مستقیم صادرات و نظارت سیاسی‌ای که مسلح‌کردن آشکار یک نیروی اشغالگر به دنبال دارد می‌گریزند. نتیجه ساده است: قطعات ساخت کانادا همچنان به ارتش اسرائیل می‌رسد و همچنان توان آن را برای ارتکاب جنایات جنگی تقویت می‌کند.

در سطحی تلخ، بی‌عملی در برابر نسل‌کشی خود نوعی خشونت است؛ اما انتقال سلاح به دل این خشونت، افزودن سوخت به آتش، سطحی متفاوت از شکست اخلاقی را می‌طلبد. کانادا بی‌تردید در دسته دوم قرار می‌گیرد.

گروه‌های جامعه مدنی، از جمله عفو بین‌الملل، آکسفام و «کانادایی‌ها برای عدالت و صلح در خاورمیانه»، از دولت خواسته‌اند تحریم تسلیحاتی اعمال کند. اما دولت به‌جای آن، این ادعاها را انکار می‌کند و بر داستان ساختگیِ «دست‌های پاک» خود پافشاری دارد.

همین الگو در بخش خیریه نیز دیده می‌شود. کانادا بیشترین بخش از کمک‌های خیریه خارجی خود را به سازمان‌های اسرائیلی می‌فرستد؛ از جمله گروه‌هایی که با شهرک‌های غیرقانونی مرتبط‌اند، آن هم در شرایطی که تولید ناخالص داخلی سرانه اسرائیل و کانادا تقریباً برابر است.

بر اساس اسنادی که در سال ۲۰۲۳ و از طریق دسترسی به اطلاعات، توسط گروه «Just Peace Advocates» به دست آمد، طی پنج سال گذشته بیش از ۱۰.۵ میلیارد دلار از کمک‌های خیریه یارانه‌دارِ مالیاتی به خارج از کشور ارسال شده است. با در نظر گرفتن نرخ مالیاتی حدود ۳۰ درصد، مالیات‌دهندگان کانادایی عملاً بیش از ۳ میلیارد دلار از این مبلغ را یارانه داده‌اند.

مایلز هاو، پژوهشگر، در گفت‌وگویی با پادکست «There Is a List» از رسانه Ricochet تأکید کرد که در بستر اشغال، هیچ دلار خیریه‌ای که به اسرائیل ارسال می‌شود نمی‌تواند خنثی تلقی شود. این پول‌ها به تداوم نهادهایی کمک می‌کند که مستقیماً به زیرساخت‌های شهرک‌سازی گره خورده‌اند؛ همان نظامی که کانادا مدعی مخالفت با آن است.

در مقابل، سازمان‌های خیریه مسلمان در کانادا با نظارت سخت‌گیرانه و بدبینی گسترده مواجه‌اند. پیام هاو روشن بود: یک طرف از حمایت ساختاری برخوردار است و طرف دیگر به‌عنوان تهدید تلقی می‌شود.

خاموش‌سازی

این روایتِ «تهدید» از طریق نظارت و کنترل تقویت می‌شود. در حالی که گزارش‌هایی درباره هدف‌گرفتن حامیان حقوق فلسطینیان از سوی سازمان‌های طرفدار اسرائیل منتشر می‌شود، این خاموش‌سازی نهادی عمق بیشتری یافته است: وب‌سایت‌های ناشناسی که معترضان را افشا می‌کنند؛ دانشجویانی که استادان خود را به‌خاطر صحبت درباره فلسطین گزارش می‌دهند؛ تحریریه‌هایی که با صدور بیانیه‌های عمومی از خبرنگارانی که صرفاً واقعیت‌ها را منتشر کرده‌اند فاصله می‌گیرند.

روش همیشه یکی است: مردم را از سخن گفتن بترسانید و سپس وانمود کنید این سکوت نشانه اجماع است.

وقتی سال گذشته هویت یکی از سازمان‌دهندگان اردوگاه‌های دانشجویی افشا شد، دانشگاه او به‌جای حمایت، با زبان خشک اداری پاسخ داد. وقتی پزشکی در اتاوا که در غزه خدمت کرده بود در شبکه‌های اجتماعی درباره فلسطین نوشت، پس از شکایت همکارانش تعلیق شد. وقتی خبرنگاری در یک شبکه بزرگ با مردی که چفیه بر سر داشت مصاحبه کرد، سردبیران گزارش را حذف کردند. این‌ها مواردی پراکنده نیستند؛ بلکه نمونه‌هایی از فشار نهادی‌اند که هدفشان این است گفت‌وگوی ملی کانادا در سطحی امن و نمادین باقی بماند و هرگز به عمل نرسد.

با این حال، افکار عمومی فراتر از بی‌عملی نهادها حرکت کرده است. در آغاز درگیری، تنها ۱۸ درصد کانادایی‌ها همدلی بیشتری با فلسطینیان داشتند. اکنون این رقم دو برابر شده، در حالی که همدلی با اسرائیل به ۱۹ درصد کاهش یافته است.

علاوه بر این، سه نفر از هر پنج کانادایی اکنون از به‌رسمیت‌شناختن دولت فلسطین حمایت می‌کنند؛ نتیجه دو سال راهپیمایی و مطالبه پاسخ‌گویی در سراسر کشور.

با وجود این تغییر، رهبران سیاسی و نهادی کانادا همچنان به ژست‌های نمادین بسنده می‌کنند. این رفتارِ کشوری نیست که آماده مواجهه با نقش خود در نسل‌کشیِ در حال وقوع در غزه باشد؛ بلکه رفتار کشوری است که نگرانی را نمایش می‌دهد، در حالی که شیوه‌هایی را حفظ می‌کند که خشونت را ممکن می‌سازد.

تأثیر این نمایش واقعی است. این رویکرد، دامنه آنچه کانادایی‌ها اجازه دارند بفهمند را محدود می‌کند؛ زبان قابل‌استفاده برای روزنامه‌نگاران، دانشگاهیان و دانشجویان را تنگ می‌سازد؛ فضایی می‌سازد که نام‌بردن از آپارتاید یا اشغال «بحث‌برانگیز» تلقی می‌شود، اما حمایت مادی از آن‌ها امری عادی و بوروکراتیک است؛ و به دولت فدرال اجازه می‌دهد ادعای بی‌طرفی کند، در حالی که به همان شرایطی کمک می‌کند که ظاهراً از آن‌ها ابراز تأسف می‌کند.

کانادا می‌خواهد بابت به‌رسمیت‌شناختن فلسطین، برافراشتن یک پرچم و اذعان به دولتی که بیشتر جهان آن را به رسمیت شناخته، اعتبار کسب کند. این ژست‌ها به‌عنوان نشانه‌ای از «تکامل» کانادا و نزدیک‌شدن آن به سمت درست تاریخ ارائه می‌شوند؛ اما این اقدامات هیچ تغییر مادی، هیچ ریسک و هیچ پاسخ‌گویی‌ای نمی‌طلبند.

کشوری که واقعاً به حقوق بشر پایبند باشد، صادرات سلاح را متوقف می‌کند، بخش خیریه را سامان‌دهی می‌کند، از کارگران و دانشجویانی که سخن می‌گویند حمایت می‌کند و به جوامعی که بیشترین آسیب را از سیاست‌هایش دیده‌اند گوش می‌دهد. چنین کشوری می‌گذارد عملش بازتاب‌دهنده نمایش‌هایش باشد.

تا آن زمان، این ژست‌ها همان چیزی باقی می‌مانند که هستند: دکوری روی صحنه، برای تماشاگرانی که مدت‌هاست دست از تشویق کشیده‌اند.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

کلمات کلیدی فلسطین کانادا
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.