نیجر، مالی و بورکینافاسو؛ سه نقطه در منطقه ساحل افریقا هستند که پروژههای زیرساختی چین در آنجا به میدان نبرد تبدیل شده و حضور چین در ساحل نه تنها با تهدیدهای امنیتی مواجه است؛ بلکه واقعیت میدانی، چالشی جدی برای راهبرد اقتصادی و سیاست خارجی پکن ایجاد کرده است.
به گزارش جماران؛ با شدت گرفتن موج تازه شورشهای رادیکال و جهادی در منطقه ساحل (جنوب صحرای بزرگ آفریقا)، حضور چین در این نوار ناپایدار قاره آفریقا با تهدیداتی روبرو شده که نهتنها امنیت پروژههای میلیارد دلاری این کشور را متزلزل؛ بلکه اساس راهبرد «ثبات از طریق توسعه» پکن را با چالش قرار داده است.
این منطقه (ساحل) شامل جنوب صحرای بزرگ آفریقا و متشکل از بخشهایی از ۱۰ کشور بورکینافاسو، مالی، نیجر، کامرون، گینه، گامبیا، سنگال، نیجریه، چاد و موریتانی است.
از سال ۲۰۲۳ با خروج نیروهای فرانسوی و تعطیلی پایگاههای پهپادی آمریکا، خلا امنیتی بزرگی در این منطقه ایجاد شد و گروههای مسلح مانند JNIM و IS-Sahel از آن سوءاستفاده کردند. در نیجر، انفجار ایستگاه پمپاژ خط لوله ۴.۶ میلیارد دلاری که چین در آن سرمایهگذاری کرده بود، باعث توقف صادرات نفت شد و مهندسان چینی به گروگان گرفته شدند. در مالی، پروژههای معدنی چین از جمله سرمایهگذاری در لیتیوم نیز هدف حملات شبهنظامیان قرار گرفت و گروههای جهادی پایگاهها و کاروانهای صنعتی را تصرف کردند. بورکینافاسو نیز با بیش از ۱۵۰۰ قربانی تروریسم در سال ۲۰۲۴، به یکی از بحرانیترین نقاط منطقه ساحل تبدیل شده و پروژههای انرژی چین مانند نیروگاه خورشیدی و کارخانه سیمان نیمهتمام ماندند.
محیطی که نه با سرمایهگذاری اقتصادی مهار میشود و نه با کمک امنیتی محدود قابل کنترل است و رخدادهای چند ماه گذشته در مالی، نیجر و بورکینافاسو، نشان میدهد که چین برخلاف روایت رسمیاش امروز در تعامل با یکی از پیچیدهترین محیطهای امنیتی جهان قرار گرفته است.

نیجر؛ توسعه زیر سایه جهادگرایی!
خرابکاری تروریستی در روزهای نخست سال ۲۰۲۵ در نیجر برای پکن تنها یک تهدید امنیتی نبود؛ بلکه نمادی از شکست یک مدل ژئوپلیتیکی در جنوب جهان بود. در پی انفجار ایستگاه پمپاژ خط لوله «نیجر–بنین» توسط گروهی ملقب به FPL، تصویری از شکنندگی واقعی پروژهای را نشان دادند که قرار بود نیجر را به صادرکننده نفت تبدیل و شبکه نفوذ چین در غرب آفریقا را تثبیت کند.
نیجر برای چین فقط یک شریک اقتصادی نیست؛ بلکه حلقهای حیاتی در زنجیره انرژی و یک «کریدور ژئوپلیتیک» است. با این حال، پس از کودتای ۲۰۲۳ و افزایش فعالیتهای شبهنظامیان، خط لوله ۲۰۰۰ کیلومتری و میدان نفتی آگادم به میدان نبرد تبدیل شده و گروههای اخیرا، نهتنها زیرساختها، بلکه نمادهای حضور چین از مهندسان گرفته تا اردوگاههای ساخت و ساز را هدف قرار میدهند.
علاوه بر بر خطرات امنیتی، روابط پکن و نیجر نیز بهطور بیسابقهای تنشآلود شده است. برای مثال اخراج مدیران شرکت ملی نفت چین CNPC، اختلاف بر سر بدهی نیم میلیارد دلاری و محدودیت برای کارگران چینی، نشان میدهد که حتی حکومتهای نظامی که چین اغلب از آنها حمایت میکند، نیز تضمینی برای تداوم نفوذ ژئواکونومیک این کشور نیستند.
مالی؛ نقطه تلاقی منافع معدنی برای چین و گسترش رادیکالیسم
اما مالی بعد دیگری از آسیبپذیری حضور چین در ساحل را آشکار میکند. شکنندگی پروژههای حیاتی معدنی از جمله پروژه لیتیوم «گولامینا» که یکی از کوتاهترین مسیرهای چین برای تقویت زنجیره تامین باتری خودروهای برقی بود، امروز به منطقهای جنگی تبدیل شده است.
حملات پیدرپی گروههای تروریستی مانند داعش، تصرف پایگاههای معدنی و ربایش کارکنان چینی نشان میدهد که حتی پروژههایی با اهمیت راهبردی برای چین نیز مصون نیستند و با اینکه پکن چندین میلیون دلار کمک امنیتی در مالی ارائه کرده و همکاریهایی با برخی نیروی شبهنظامی روسی از جمله واگنر شکل گرفته؛ اما این مداخلات نتوانسته جلوی گسترش نفوذ جهادیها را بگیرد.
مسئله عمیقتر آن است که چین در مالی و نیجر ناچار شده میان دو اصل در سیاست خارجی خود یعنی حفظ سرمایهگذاریهای حیاتی و پایبندی به دکترین «عدم مداخله»، تعدال اجباری برقرار کند و در عمل، نه قادر است کاملا از مداخله اجتناب کند، نه میتواند با حضور محدود امنیتی خود، واقعیت میدانی را تغییر دهد.
بورکینافاسو؛ نقطهسقوط رؤیای انرژی سبز پکن
بورکینافاسو که زمانی نماد موفقیت همکاریهای انرژی میان چین و آفریقا بود، اکنون یکی از بیثباتترین بخشهای ساحل است. رتبه اول مرگومیر ناشی از تروریسم در سال ۲۰۲۴ و محاصره عملی پایتخت توسط جهادیها، فضایی ایجاد کرده که پروژههای چینی از نیروگاه خورشیدی تا کارخانههای سیمان، در آنجا نیمهتمام، رها شده و زیر حفاظت نظامی قرار بگیرند.
از سوی دیگر، موج جدیدی از احساسات ضد خارجی در آنجا شکل گرفته و تبلیغات گروههای مسلح و شبکههای محلی، چینیها را به عنوان «قدرت خارجی جدید» معرفی میکند؛ روایتی که یادآور خصومت پیشین علیه فرانسه است و برای چین که تا امروز از تصویر «شریک غیر استعماری» بهره میبرد، زنگ خطری جدی به شمار میرود.

سایه روشن سیاست خارجی چین در ساحل افریقا
چین دو دهه تلاش کرده بود با تکیه بر سرمایهگذاریهای اقتصادی و بدون وابستگی نظامی، نفوذ جهانی خود را گسترش دهد و تحولات منطقه ساحل صرفا تهدیدی برای پروژههای زیرساختی یا شهروندان چینی نیست؛ بلکه چالشی برای مدل سیاست خارجی پکن است. به طوریکه امروز چند تناقض برای چین در این منطقه آشکار شده است. جایی که دولتها قلمرو خود را از دست دادهاند، پروژههای چند میلیارددلاری نمیتوانند نقش «ثباتساز» ایفا کنند و همکاری با حکومتهای نظامی بیاعتبار، چالش مشروعیت برای چین ایجاد میکند. همچنین اعزام مشاوران نظامی، گسترش شرکتهای امنیتی خصوصی و حتی بررسی ایجاد پایگاههای دریایی جدید، چین را به سمتی سوق میدهد که سالها از آن انتقاد میکرد.

با این حال، رخدادهای اخیر نشان میدهند که منطقه ساحل تنها یک منطقه بحرانی برای پکن نیست؛ بلکه به آزمایشگاه شکلگیری راهبرد امنیتی جدید چین تبدیل شده است چراکه در فضایی که دولتها مشروعیت مردمی ندارند، مرزهای جغرافیایی عملا از بین رفته و گروههای مسلح از نارضایتیهای اجتماعی بهره میبرند و چین برای نخستین بار با این پرسش روبرو شده که آیا میتوان بدون حضور امنیتی موثر و بدون مداخله سیاسی، نفوذ اقتصادی پایدار را حفظ کرد، که پاسخ آن تا امروز خیر است.