بیثباتی یک ویژگی دائمی در سیاست در جنوب آسیا باقی خواهد ماند. اگرچه نخبگان سنتی و رهبران موروثی با فشارهای فزایندهای برای حکومت شفافتر روبرو خواهند شد، اما حذف آنها به معنای از بین رفتن خطرات نیست.
به گزارش جماران، موجی از ناآرامیهای سیاسی جنوب آسیا را فرا گرفته است، ناشی از نارضایتی گسترده مردمی از فساد، وخامت اوضاع اقتصادی و به حاشیه راندن جوانان، که منجر به تغییرات رهبری بیسابقه و مطالبات فزاینده برای اصلاحات و پاسخگویی دموکراتیک شده است.
برجستهترین این اعتراضات در نپال بود که در پی فیلترینگ رسانههای اجتماعی آغاز شد، اعتراضاتی که خشم مردمی از فساد، رنج اقتصادی و نابرابری آن را تغذیه کرد و با استعفای «کیپی شارما اولی» نخستوزیر این کشور در سپتامبر پایان یافت، که راه را برای رهبری موقت هموار کرد که خواستار انتخابات جدید در مارس 2026 شد.
وبسایت آمریکایی «استراتفور» گزارشی از میشا اقبال، نویسنده، منتشر کرد که در آن به این اعتراضات اشاره شده و نشان میدهد که این اعتراضات منعکسکننده روندهای منطقهای گستردهتری است، زیرا جنوب آسیا در پنج سال گذشته شاهد امواجی از تحرکات سیاسی بوده است که توازن قوا و الگوهای حکومتداری را تغییر داده است.
در آگوست 2024، اعتراضات مردمی در بنگلادش، که به دلیل پارتیبازی در استخدام دولتی آغاز شد و گسترش یافت تا فساد، سرکوب مخالفان و گرانی معیشت را شامل شود، منجر به استعفای شیخ حسینه واجد، نخستوزیر کهنهکار، شد. یک دولت موقت اکنون خود را برای برگزاری انتخابات در فوریه 2026 آماده میکند.
در سریلانکا، اعتراضات گسترده در سال 2022 در زمینه فروپاشی اقتصادی، کمبود سوخت و تورم بالا، «گوتابایا راجاپاکسا»، رئیس جمهور را مجبور به استعفا و فرار از کشور کرد.
نویسنده اشاره کرد که هند و پاکستان، علیرغم اجتناب از انقلابهای مردمی، شاهد تغییرات انتخاباتی بیسابقهای بودهاند. در انتخابات پاکستان در سال 2024، حزب مخالف «تحریک انصاف»توانست 31 درصد آرا را به دست آورد و با حمایت جوانان و نارضایتی عمومی از نخبگان سیاسی، از حزب حاکم پیشی گرفت. در هند، حزب «بهاراتیا جاناتا» برای اولین بار پس از یک دهه به دلیل کاهش محبوبیت، افزایش بیکاری و افزایش نفوذ مخالفان، اکثریت خود را از دست داد.
نویسنده گفت که افزایش جنبشهای جوانان ضد نخبگان سنتی در جنوب آسیا نشان میدهد که تحولات سیاسی در منطقه هنوز قطعی نشده است. با تضعیف ساختارهای قدرت سنتی، نیروهای سیاسی جدیدی ظهور میکنند و دولتها را تحت فشار فزایندهای قرار میدهند تا تعهد خود را به حسابرسی دموکراتیک ثابت کنند و علیرغم محدودیتهای مالی، دستاوردهای اقتصادی کسب کنند، که احتمال نوسانات سیاسی و توزیع نابرابر منافع را افزایش میدهد.
عوامل شعلهور شدن ناآرامیها
چند عامل مشترک بین اعتراضات جنوب آسیا وجود دارد که مهمترین آنها عبارتند از:
1- سرخوردگی از نخبگان حاکم و سیاستهای سنتی:
در پاکستان و نپال، هیچ نخستوزیری دوره تصدی خود را به پایان نرسانده است، که نشاندهنده شکنندگی نظام سیاسی و رقابت مزمن آن است و منجر به اختلال مداوم در حکومتداری میشود و به شهروندان این احساس را میدهد که بقای سیاسی مهمتر از رسیدگی به بحرانهای اجتماعی و اقتصادی است.
علیرغم کاهش نسبی اعتراضات در پاکستان به لطف بهبود اقتصادی محدود و سرکوب شدید مخالفان، به دلیل زندانی شدن عمران خان، نخستوزیر سابق، که با حمایت مردمی خشمگین از دههها حکومت تحت حمایت نظامی و نخبگان سیاسی به قدرت رسید، خطرات همچنان بالاست.
در موارد دیگر، ناآرامیها ناشی از حکومت طولانیمدت همان نخبگان بوده است. در سریلانکا، خانواده راجاپاکسا نزدیک به دو دهه بر سیاست مسلط بودند و ثروت کلالنی به جیب زد.
در بنگلادش، حسینه واجد از سال 2009 حکومت کرده و قدرت را در دست گرفته و مخالفان را سرکوب کرده است که منجر به سقوط دولت او شده است. در پاکستان، خانوادههای حاکم مانند شریف و بوتو به طور متناوب کنترل دولت را در دست داشتهاند، در حالی که قدرت واقعی در دست ارتش باقی مانده است.
۲- وخامت اقتصادی:
اقتصادهای شکننده که از فساد، بیکاری و سوء مدیریت رنج می برند، از دلایل اصلی ناآرامی های مردمی در جنوب آسیا بودند. بنگلادش، سریلانکا و پاکستان تحت برنامه های نجات صندوق بین المللی پول قرار دارند که مستلزم اقدامات ریاضتی نامحبوب است که خشم شهروندان را افزایش داده است.
این منطقه از تورم بالا، بیکاری جوانان، فقر ریشه دار و فساد گسترده رنج می برد. در سریلانکا، بحران اقتصادی ذخایر ارزی را تهی کرد و منجر به کمبود واردات اساسی، افزایش قیمت مواد غذایی، کمبود سوخت و از دست دادن شغل شد.
بنگلادش از تورم ۹ درصدی، بیکاری مداوم و رسوایی های فساد فزاینده رنج می برد. پاکستان سال هاست که از تورم، کاهش ارزش پول، کسری مالی و کمبود انرژی رنج می برد که منجر به خشم مستمر شده است.
قیام اخیر در نپال وابستگی زیاد این کشور به حواله های مهاجران را نشان داد که بیش از یک چهارم تولید ناخالص داخلی را تشکیل می دهد، که ضعف ایجاد شغل در داخل را پنهان می کند و اقتصاد را در سایه ناآرامی های سیاسی و بلایای طبیعی مکرر در معرض شوک های خارجی قرار می دهد.
اگرچه هند رشد کلی داشته است، اما از بیکاری روستایی، تورم و شکاف های فزاینده بین مناطق شهری و روستایی رنج می برد که منجر به دامن زدن به ناآرامی ها و تقویت ائتلاف های اپوزیسیون شده است.
۳- رسانه های اجتماعی:
رسانه های اجتماعی به جوانان در جنوب آسیا این امکان را داده است که از سانسور رسانه های سنتی عبور کرده و اعتراضات گسترده را سازماندهی کنند. در نپال، جوانان خشم خود از اوضاع در پی فیلترینگ پلتفرم ها توسط دولت به بسیج میدانی تبدیل کردند، در حالی که دانشجویان بنگلادشی از پلتفرم های دیجیتال برای افشای فساد، مستندسازی سرکوب و سازماندهی اعتصابات با وجود قوانین سرکوبگرانه استفاده می کردند.
در سریلانکا، جوانان یک اردوگاه اعتراضی برپا کردند که با وجود تلاش برای محدود کردن اینترنت ادامه یافت. در هند، جوانان کمپین های صلح آمیزی را برای آگاهی از مسائل مربوط به بیکاری، فساد و آب و هوا رهبری کردند. طرفداران حزب انصاف در پاکستان تلاش کردند تا سلطه نخبگان را به چالش بکشند، اما قدرت ارتش مانع از قیام های گسترده شد.
نویسنده اشاره کرد که خشم از سیاست و اقتصاد جرقه ای را ایجاد کرد که توسط رسانه های اجتماعی شعله ور شد و منجر به بسیج مردمی و تغییر سیاسی شد. این اوضاع و تلاش برای مبارزه با فساد و بازسازی نهادهای مستقل به انگیزه هایی برای اصلاحات تبدیل شد.
بنگلادش این موج را رهبری می کند، جایی که دولت موقت برای بازگرداندن یکپارچگی نهادی و حذف متحدان حسینه تلاش می کند و به دنبال اصلاح قانون اساسی برای محدود کردن اختیارات نخست وزیر و جلوگیری از حکومت فرد واحد است.
نپال هنوز در مراحل اولیه انتقال مشابه قرار دارد، به طوری که رهبری موقت به خواسته های مردمی برای اصلاحات دموکراتیک پاسخ می دهد.
در سریلانکا، رئیس جمهور انورا کومارا دیسانایاکه که در سپتامبر ۲۰۲۴ بر اساس برنامه مبارزه با فساد انتخاب شد، اجرای اصلاحاتی را آغاز کرد که شامل لغو امتیازات دولتی برای روسای جمهور سابق و همسران آنها مانند مسکن، حقوق بازنشستگی، حمل و نقل و حمایت اداری است.
آینده بسیج سیاسی در جنوب آسیا
نویسنده توضیح داد که بیثباتی یک ویژگی دائمی در سیاست در جنوب آسیا باقی خواهد ماند. اگرچه نخبگان سنتی و رهبران موروثی با فشارهای فزایندهای برای حکومت شفافتر روبرو خواهند شد، اما حذف آنها به معنای از بین رفتن خطرات نیست.
تغییر شکل ائتلافهای سیاسی و ظهور بازیگران جدید، مانند گروههای دانشجویی در بنگلادش و نپال، درهای جدیدی را به روی قطببندیهای جدید، نوسانات سیاستها و اصطکاکهای اجتماعی گستردهتر باز میکند، زیرا نیروهای جدید و قدیمی برای نفوذ با یکدیگر رقابت میکنند.
احتمالاً کسری مالی و محدودیتهای اقتصادی توانایی دولتها را برای عمل به وعدههای خود محدود میکند، که منجر به برآورده نشدن انتظارات عمومی میشود.
در مقابل، احتمالاً این جنبشها تلاشها برای اصلاح نهادها، برچیدن ساختارهای سیاسی و تمرکززدایی قدرت را تسریع میکنند تا اطمینان حاصل شود که رهبران آینده به شبکههای طرفداری متکی نیستند. این روند قبلاً در بنگلادش آغاز شده است و الهامبخش مطالبات مشابهی در نپال بوده است، به طوری که شهروندان خواستار رهبری جدید و حذف افراد فاسد هستند.
نویسنده در پایان اشاره کرد که این روندها نشان میدهد که جنوب آسیا وارد مرحلهای از رقابت برای قدرت و مشارکت گستردهتر مردمی میشود، با پیامدهای طولانیمدت برای حکمرانی، سیاستها و انسجام اجتماعی.
در حالی که نتایج این فرآیندها هنوز نامشخص است، آنچه مسلم است این است که منطقه همچنان با چالشهای شدیدی روبرو خواهد بود، از جمله منافع سیاسی رقیب، تغییر ساختارهای قدرت و فشارهای اقتصادی، به این معنی که انقلابهای اخیر نباید به عنوان پایان یک فرآیند تلقی شوند، بلکه صرفاً فصلهای جدیدی در آیندهای مورد مناقشه و شاید بیثبات هستند.