گفتگوی اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

در گفت و گو با جماران؛

محسن اسلام‌زاده، کارگردان فیلم مستند «زیر سایه‌ام کامل»: ماجرای فلسطین در ترمیم چهره جهانی جمهوری اسلامی ایران نقش بسیار به سزایی داشت/ در مدل ارائه گفتمان مقاومت کوتاهی کرده‌ایم/ مهمترین رسانه مقاومت «خون مردم غزه» است

محسن اسلام‌زاده، کارگردان فیلم مستند «زیر سایه ام کامل»، به خبرنگار جماران گفت: در شرایط ضعف عیان ما چطور شده که پیام مقاومت به دورترین نقاط دنیا از جمله کره جنوبی، نیوزلند و استرالیا و از سوی دیگر به آمریکا، اروپا و نقاط دور افتاده جهان رسیده؟ به این نتیجه رسیدم که مهمترین رسانه مقاومت «خون مردم غزه» و «مظلومیت مردم غزه» است. به نظرم این خون و صدای مظلوم است که دارد راه را باز می‌کند؛ وگرنه ضعف‌های ما واقعا زیاد است و لطف خدا دارد کاری می‌کند که صدای مظلومیت لبنان، فلسطین، یمن و ایران به دنیا برسد.

پایگاه خبری جماران: مراسم رونمایی از مستند «زیر سایه ام کامل» شب گذشته در مجتمع امام خمینی(س) در ضاحیه بیروت برگزار شد.

به گزارش خبرنگار اعزامی جماران، این مستند که به کارگردانی محسن اسلام زاده و تهیه کنندگی سازمان فرهنگی هنری اوج ساخته شده، روایتی از روزهای جنگ ۶۶ روزه لبنان در سال گذشته است که در کنار آن به دلایل مقاومت در مقابل رژیم صهیونسیتی از زبان اندیشمندان و پیروان ادیان و مکاتب فکری مختلف می‌پردازد. در مراسم رونمایی، جمعی از چهره های لبنانی و ایرانی از جمله عطاالله مهاجرانی حضور داشتند. زیر سایه ام کامل، پس از چند اکران در لبنان در ایران به نمایش در خواهد آمد.

به بهانه این رونمایی جماران به گفت و گو با کارگردان «زیر سایه ام کامل»نشست. 

او در این گفت و گو با بیان اینکه ماجرای فلسطین در ترمیم چهره جهانی جمهوری اسلامی ایران نقش بسیار به سزایی داشت، گفت: ما در مدل ارائه گفتمان مقاومت کوتاهی کرده ایم و نتوانستیم درست با مردم، خصوصاً نسل جدید، دیالوگ برقرار کنیم و خواستیم از پنجره خاصی نگاه کنیم. شاید خواستیم خیلی کلاسیک نگاه و حرف‌هایمان را خیلی بسته عرضه کنیم؛ نتوانستیم درست به‌روز شویم.

مشروح گفت‌وگوی خبرنگار جماران با محسن اسلام‌زاده را در ادامه می‌خوانید:

 

با توجه به ایرانی-لبنانی بودن فیلم، شما کدام مخاطب را انتخاب کردید و دنبال پاسخ به چه سوالاتی بودید؟

من برای همه کارهایم مخاطبی را مشخص می‌کنم و هرمی از مخاطبین را در ذهنم درست می‌کنم که رأس آن هرم یک شخص یا یک جماعت و جامعه خاص در نظرم هست که برای آنها فیلم می‌سازم. در فیلم «زیر سایه ام کامل» هم این اتفاق رخ داده، ولی شاید برای شما جالب باشد بگویم این سؤال که چرا باید هزینه بدهیم؟ چرا باید بمباران شویم؟ چرا باید سید حسن{نصرالله} را در معرض خطر قرار بدهیم که شهید شود؟ چرا این همه فرمانده ما به شهادت برسند؟ چرا این همه ساختمان تخریب شوند؟ و چراهای دیگر در ذهن خود من بوده است.

در ابتدای کار نمی‌دانستم که آیا پاسخ درستی دریافت خواهم کرد یا نه؟ آیا از مطرح کردن این سؤال بین لبنانی‌ها که چرا این کشور درگیر جنگ شد به یک پاسخ روشن می‌رسم یا نه؟ برای همین واقعاً حس جستجوگری برای کسب یک تجربه و بعد انتقالش به مخاطب در من بود.

مخاطب فیلم به نظرتان چه کسی بود؟ به نظرم مخاطب فیلم مردم ایران و لبنان هستند؛ رأس هرم مخاطبین من ایرانی‌ها و لبنانی‌ها هستند. این فیلم سال گذشته ساخته شد و ما حدس می‌زدیم که هرچه جلوتر برویم، بالأخره تنش‌ها بیشتر خواهد شد و به نوعی احساس می‌کردیم که دامنه تنش‌ها به ایران خواهد رسید. برای همین من این فیلم را علاوه بر مردم لبنان، برای مردم کشورم ساختم و خوشحالم که خیلی‌ها همذات پنداری کردند که خیلی به شرایط روز جامعه ما و سؤال‌هایی که دارد از جانب مردم مطرح می‌شود نزدیک است.

 

آیا مخاطب در پایان فیلم به پاسخ این سؤالات می‌رسد؟

این را باید مخاطبین پاسخ بدهند و کسانی که در بازبینی‌های محدود کار را دیده بودند. دوستانی که دیده بودند، می‌گویند این پاسخ داده شده است. من عرض کردم فیلم را اول برای خودم می‌سازم و دنبال کسب تجربه شخصی در فیلم‌ها هستم. خودم به این پاسخ رسیدم و سعی کردم همان را به مخاطب عرضه کنم. شب گذشته هم که فیلم اکران شد، اتفاق‌های خوبی افتاد و مخاطبین مختلف با من صحبت می‌کردند که برای آنها جذاب بوده و پاسخ سؤال را گرفته بودند. ولی در نهایت این شما هستید که باید از مخاطبین بیشتر این را بپرسید.

شب گذشته فیلم بازخورد بسیار مثبت داشت و مشخص بود که ذهن مخاطب درگیر شده است. دیشب شما شاهد بودید، وقتی فیلم تمام شده بود، خیلی‌ها سالن را ترک نمی‌کردند؛ صحبت می‌کردند و درباره کار حرف می‌زدند. مشخص بود که به هر صورت حس همذات پنداری برانگیخته شده و صرفاً یک فیلمی ببینیم و برویم نشده و ایستاده‌اند و درباره‌اش صحبت می‌کنند.

به نظرم این واکنش مثبت نشان می‌دهد که مخاطب توانسته با فیلم حس بگیرد.

محسن اسلام زاده

در مدل ارائه گفتمان مقاومت کوتاهی کرده ایم

در خلال مستندسازی‌هایتان، به چه کمبودها و نقایصی در ترویج گفتمان مقاومت در متن جوامع پی برده‌اید؟

خیلی صریح باید بگویم که ما در مدل ارائه گفتمان مقاومت کوتاهی کرده ایم و نتوانستیم درست با مردم، خصوصاً نسل جدید، دیالوگ برقرار کنیم و خواستیم از پنجره خاصی نگاه کنیم. شاید خواستیم خیلی کلاسیک نگاه و حرف‌هایمان را خیلی بسته عرضه کنیم؛ نتوانستیم درست به‌روز شویم.

 

نتوانستیم فرهنگ مقاومت را با مدل زمانه دیگر ترویج کنیم

یکی از معصومین(ع) درباره تربیت فرزند می‌گویند برای نسل بعد خودت باید با یک مدل دیگری و برای یک زمانه دیگری فرزند را تربیت کنی. ما نتوانستیم فرهنگ مقاومت را با مدل یک زمانه دیگر ترویج کنیم. برای همین مثلاً آقای خیر الأمور معروف به «سیدنا» مستندی با عنوان «قلب ضاحیه» درست کرده بود، خیلی از مستندسازان انتقاد کردند، ولی به خود ایشان هم گفتم کارت خوب و درست بود؛ چون با مدل نسل جوان صحبت کردی و فرم و قالب و طرز صحبت کردن و دیالوگ کردن برای آنها خیلی خوب بود.

همان طوری که شما اشاره کردید، ما باید برای مخاطبین مختلف کار بسازیم. من همیشه به حرف زدن و دیالوگ برقرار کردن اعتقاد داشتم. من برای یک قشر از جامعه فیلم می‌سازم و دوستان دیگر برای اقشار دیگر؛ و مهمترین مسأله‌ام صادقانه حرف زدن، استفاده از فرم‌های جدید و یک مقدار بازتر عمل کردن است. یک سری چیزها به عنوان پیش‌فرض در ذهن خود ما هست و فکر می‌کنیم همه آن پیش‌فرض‌ها را دارند. باید مخاطبمان را بشناسیم و البته پیش‌نیاز این، زندگی با مردم، تردد با مترو، کف خیابان بودن و جدا نشدن از مردم است. اینجا شما می‌توانید دغدغه مردم، نسل جدید و آدم کوچه بازاری چیست و روی دغدغه آنها صحبت کنید. خیلی تلاش کردم که کارهای مختلف من این مدلی باشد و در فضای خلأ و برای خوش آمد فلان مسئول و فلان ارگان کارهایم را قربانی نکنم.

 

نگاه مردم لبنان به ایرانیان

نگاه مردم لبنان به ایرانیان چگونه است؟

کشور لبنان معروف به «72 ملت» است و طیف‌های مختلف زیادی وجود دارد که نگاه آنها به ایران فرق می‌کند. دو روز پیش برای سالگرد شهادت فرزند یکی از رفیق‌هایم به یکی از روستاهای دره بقاع رفتم و دیدم تیم تشریفاتی که داشت برنامه را آنجا برگزار می‌کرد، عکس امام خمینی(ره) را روی سینه خودشان زده بودند و مشخص بود که گفتمان آنها گفتمان ایران و رهبری است. شما در لبنان از این آدم‌ها دارید تا کسانی که حرف‌های بسیار تندی در مورد ایران می‌زنند.

من در این مستند با طیف‌های زیادی مصاحبه گرفتم و همه ایران را به خاطر اینکه جلوی اسرائیل ایستاده، تحسین می‌کردند. حتی من طرابلس رفتم و با طیف‌هایی از اهل سنت و اخوان المسلمین مصاحبه گرفتم که هم به حزب الله هم به ایران به خاطر سوریه انتقاد دارند و نقد وارد می‌کردند. ولی سر ماجرای فلسطین و مقابله با رژیم اشغالگر قدس دیدم که به قولی خیلی دلشان صاف‌تر شده و دارند صحبت می‌کنند که ایران ایستاده و حتی تحسین می‌کنند.

 

ماجرای فلسطین دیگر یک مسأله اسلامی و دغدغه عربی نیست

واقعا این سؤال شما خیلی مهم بود. من در این یک سال خیلی فکر کردم که چرا امام خمینی(ره) از سال‌ها قبل انقلاب اسلامی در ایران روی گفتمان فلسطین ایستادند و دیدم این ماجرای فلسطین که امام خمینی(ره) روی آن ایستادند و ماجرای فلسطین را احیاء کردند، حتی در معرفی ایران چقدر مؤثر بوده و چقدر پتانسیل دارد. الآن ماجرای فلسطین دیگر یک مسأله اسلامی و دغدغه عربی نیست؛ بلکه یک گفتمان جهانی و موجی شده که کسی طرفدار آن باشد، برای خیلی از مردم دنیا مهم است.

 

خاطره‌ای از ترجمه و چاپ یکی از کتاب‌های رهبری توسط ناشر فرانسوی

خاطره‌ای برای شما بگویم. در فرانسه با ناشری مواجه شدم که به صورت خودجوش و بدون حمایت‌های نهادهای ایران یکی از کتاب‌های رهبری را ترجمه و چاپ کرده بود. به او گفتم با چه انگیزه‎ای این کار را کردید؟ گفت این کتاب الآن فروش می‌رود. می‌گفت من یک سوم چاپ اولم را توانسته‌ام بفروشم. کتاب قطوری بود. گفتم چطور؟ گفت بعد از قضیه طوفان الاقصی سنسورهای مردم خیلی فعال‌تر شده و دنبال این قضایا هستند.

یکی از سؤال‌ها این است که این عالم مذهبی که یک چفیه دور گردنش هست و علیه اسرائیل اینقدر محکم صحبت می‌کند، کیست؟ مردم دنبال رمزگشایی ایشان هستند و دوست دارند بشناسند. برای همان است که جامعه نخبگانی این کتاب را از کتابفروشی در پاریس می‌خرد. منظورم این است که الآن فضا خیلی بازتر شده و ایران خیلی بیشتر به چشم آمده؛ در لبنان هم همین است. مخصوصاً بعد از اینکه به هر صورت حملاتی به دیگر کشورها شد و آنها نتوانستند هیچ حرکتی انجام بدهند، خیلی‌ها دنبال این هستند که ببینند این ایران کیست و چطوری است و به او احترام می‌گذارند.

 

ماجرای فلسطین در ترمیم چهره جهانی جمهوری اسلامی ایران نقش بسیار به سزایی داشت

بعد از حمله به کشورمان، بچه‌ها از هلند و فرانسه تماس می‌گرفتند و برای مردم دنبال پرچم ایران می‌گشتند و می‌گفتند اینجا می‌خواهند در تظاهرات‌ها دست بگیرند. خلاصه این ماجرای فلسطین در ترمیم چهره جهانی جمهوری اسلامی ایران نقش بسیار به سزایی داشت.

محسن اسلام زاده

آیا فضا برای مستند سازی در زمینه مقاومت وجود دارد؟ محدودیت های آن چیست؟

خود شما همین الآن تجربه‌ای در لبنان دارید و شاید قبلا هم تشریف آورده‌اید. بله؛ به نظرم باید دنبال قصه‌های آدم‌ها باشیم. بسیاری از قصه‌ها و داستان‌ها وجود دارد که می‌توانیم آنها را روایت کنیم و برای مخاطب هم جذاب است. قصه‌ها بعضا انسانی و به هر صورت طوری است که احساسات مردم را بر می‌انگیزد. در کشور ما چون فضای سیاسی طوری است که یک عده مقداری ناراحتی‌های دیگر را به فضای مقاومت می‌آورند؛ چون از بعضی چیزهای دیگر دلخور هستند، قبول نمی‌کنند.

حتی بعضی از اعضای تیم و رفقای نزدیک من به لحاظ سیاسی خیلی نگاه‌هایمان فرق دارد. حتی یکی از کسانی که در پس‌تولید مستندها خیلی به من کمک می‌کند، گفت اولین باری که زنگ زدی من نسبت به تو خیلی ذهنیت منفی داشتم و می‌خواستم هرطور شده مخالفت کنم، ولی وقتی اسم فلسطین را پیش من آوردی، نقطه ضعفم بود؛ وقتی اسم مقاومت مقابل اسرائیل را آوردی، من دیگر نتوانستم چیزی بگویم و کارت را قبول کردم. در این چند سال همکاری نزدیکی هم داشتیم.

 

از غلو و پروپاگاندا پرهیز کنیم و دنبال روایت‌های صادقانه و صمیمانه از مقاومت باشیم

می‌خواهم بگویم اسرائیل آنقدر مورد نفرت جهانی هست که آدم‌ها با سلایق مختلف می‌توانند حول محور مقاومت مقابل این غده سرطانی با همدیگر جمع شوند؛ و ما داریم این را کامل می‌بینیم. یک فرصت است، اما نیاز به هنرمندی دارد و باید درست مخاطب‌شناسی شود، فرم مناسب انتخاب شود، از غلو و پروپاگاندا پرهیز کنیم و دنبال روایت‌های صادقانه و صمیمانه باشیم.

محدودیت هم تا دلتان بخواهد هست؛ از هزینه‌های سفر تا پیدا کردن سوژه مناسب و مدل نزدیک شدن به سوژه‌ها. چون شما تا به یک سوژه درست نزدیک نشوید، نمی‌توانید قصه خوبی روایت کنید. برای ما مستندسازان خیلی مهم است که درست به سوژه نزدیک شویم. حتی در سینمای داستانی هم می‌بینیم مواردی که کار نمی‌شود، دلیلش این است که طرف نتوانسته درست به سوژه نزدیک شود.

سختی خاص دنیای مستند این است که مثلا من به فرانسه، بلژیک یا هلند می‌روم و می‌خواهم به سوژه نزدیک شوم و با آن زندگی کنم؛ یک بخشی در فرهنگ آنها نیست و خود اینها محدودیت می‌آورد. با بودجه‌های محدودی هم که داریم، نمی‌توانیم مثلا به طرف بگوییم 20 تا 25 روز زندگی خودت را بگذار و ما هزینه‌هایت را می‌دهیم. یعنی بتوانیم یک مقداری بهتر خرج کنیم که با طرف باشیم.

محدودیت‌های مجوزی هست که ما به نوعی آن را حل کردیم و خدا را شکر در این سال‌ها کاری از ما نبوده که به خاطر مجوز بماند. در سطح کلان‌تر هم کار کردن با مسئولین و مجاب کردن آنها واقعا سخت است، ولی نسبت به دهه قبل خیلی بهتر شده‌اند و به هر صورت با این محدودیت‌ها، برآوردهای مالی ضعیف‌تر و مشکلات موجود، کار دارد پیش می‌رود.

به نظر من مهمترین مسأله، روایت داشتن و قصه داشتن است که این ضعف به مستندسازها بر می‌گردد و من به همه دوستانم و کسانی که دوست دارند در زمینه‌های مختلف فیلم بسازند، می‌گویم دنبال قصه و روایت باشید؛ اگر دنبال قصه و روایت نباشید، کار هرقدر هم خوش رنگ و لعاب باشد ضعف خودش را عیان می‌کند و نمی‌تواند با مخاطب ارتباط بگیرد.

 

بعد از طوفان الاقصی شاهد یکپارچگی جهان اسلام هستیم

آیا جریان مقاومت، از قدرت رسانه به خوبی بهره می‌برد؟

ما مشکلات، اختلاف‌نظرها و انشقاق‌های زیادی در جهان اسلام داشتیم، ولی بعد از طوفان الاقصی شاهد یکپارچگی هستیم. حتی می‌توانیم بگوییم شبکه الجزیره هم تبدیل به یک رسانه مقاومت شده و شبکه‌های مختلف در کشورهای مختلف همه عضو جبهه رسانه‌ای مقاومت هستند و مجموعاً توانستند صدای مردم غزه را به جهان برسانند.

امروز چرا آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها، البته اصلش کار اسرائیلی‌ها ولی با پوشش آمریکایی است، به دنبال بستن صدای مردم در تیک تاک هستند؟ برای اینکه بالأخره این هم یک رسانه است و دارند از رسانه می‌خورند. ولی اگر بگوییم ما چه کار کردیم؟ یعنی ایران چه کار کرده؟ ضعف‌هایمان بسیار زیاد است. هنوز فیلم سینمایی درستی نداریم که برای مخاطب جذاب باشد و مستندهایمان خیلی زیاد نیست؛ مواردی که می‌توانند با مخاطب ارتباط برقرار کنند و حرف بزنند.

 

مهمترین رسانه مقاومت «خون مردم غزه» و «مظلومیت مردم غزه» است

من خیلی به چنین چیزی فکر کردم که در شرایط ضعف عیان ما چطور شده که این پیام به دورترین نقاط دنیا از جمله کره جنوبی، نیوزیلند و استرالیا و از سوی دیگر به آمریکا، اروپا و نقاط دور افتاده جهان رسیده؟ به این نتیجه رسیدم که مهمترین رسانه مقاومت «خون مردم غزه» و «مظلومیت مردم غزه» است. به نظرم این خون و صدای مظلوم است که دارد راه را باز می‌کند؛ وگرنه ضعف‌های ما واقعا زیاد است و لطف خدا دارد کاری می‌کند که صدای مظلومیت لبنان، فلسطین، یمن و ایران به دنیا برسد.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.