بولدوزرهای غولپیکر اسرائیل امروز تنها ماشینآلات جنگی نیستند، بلکه ادامهی همان راهبردیاند که از نکبت ۱۹۴۸ آغاز شد؛ تخریب محلهها، ریشهکنکردن باغهای زیتون، نابودی خانهها و پاککردن هویت یک سرزمین. آنچه اکنون در غزه میگذرد، نه صرفاً عملیات نظامی، بلکه مهندسیِ نظاممند پاکسازی قومی است که با حمایت شرکتهای غربی و سیاستهای آمریکا، زیر نام «امنیت»، میراثی ویرانگر را بازتولید میکند.
به گزارش سرویس بینالملل جماران، کرادل نوشت: در ماههای اخیر، اسرائیل استفاده از بولدوزرهای زرهی سنگین را برای تخریب کامل محلهها، باغهای زیتون و زیرساختهای حیاتی در سراسر نوار غزه که از پیش به شدت ویران شده بود، افزایش داده است. این ماشینها بخشی از یک راهبرد نظاممند برای تغییر دائمی جغرافیا و بافت جمعیتی غزه به شمار میروند.
در ژانویه، «دونالد ترامپ» رئیسجمهور ایالات متحده، پس از اجرای توافق آتشبس غزه – اسرائیل، انتقال ۱۳۴ دستگاه بولدوزر مدل D9 به اسرائیل را تأیید کرد. این معامله عظیم پیشتر در دوران ریاستجمهوری «جو بایدن» مسدود شده بود. بولدوزرهای ساخت شرکت آمریکایی «کاترپیلار» که در زبان عبری «دوبی» یا «خرس عروسکی» نامیده میشوند، بلافاصله پس از نقض و پایان آتشبس توسط اسرائیل بهکار گرفته شدند. اندکی پس از آن، «عملیات ارابههای جدعون» در ۱۶ مه آغاز شد و تنها در خانیونس بیش از ۲۱۰۰ ساختمان را با خاک یکسان کرد؛ درست پس از نهایی شدن معامله.
در ژوئیه، اسرائیل یک محموله دیگر از بولدوزرهای آمریکایی را دریافت کرد؛ اقدامی که به گفته یکی از مقامات وزارت جنگ اسرائیل «بزرگترین عملیات لجستیکی هوا–دریا در تاریخ دولت اسرائیل» توصیف شده است. در فوریه همان سال، تلآویو درخواست خرید نظامی دیگری برای بولدوزرهای نو به ارزش تقریبی ۲۹۵ میلیون دلار ارائه کرده بود. سپس در ماه مارس، آمریکا با سرعت دادن به روند این معامله و دور زدن روند تصویب کنگره، آن را نهایی کرد.
بخش زیادی از این ماشینها از آن زمان در خدمت گسترش آنچه اسرائیل «منطقه حائل» در غزه مینامد قرار گرفتهاند؛ منطقهای که اکنون بیش از یک کیلومتر به داخل نوار ساحلی امتداد یافته و این باریکه را از سایر بخشهای فلسطین اشغالی جدا میکند. در این مناطق، یگان مهندسی رزمی ارتش اسرائیل – که شامل گردانهای یهلوم، آصاف و لهاو است – ساختمانها را هم با بولدوزر تخریب کرده و هم با مواد منفجره منفجر میکند و در عین حال بیشتر زمینهای کشاورزی غزه را نابود ساخته است. بنا بر برآوردهای سازمان ملل، ۹۲ درصد از سازههای مسکونی غزه یا به طور کامل و یا به طور جزئی ویران شدهاند.
به دلیل فرسایش بیش از حد ارتش اسرائیل و کمبود نیروی انسانی، وزارت دفاع این رژیم پیمانکاران خصوصی را برای هدایت عملیات تخریب به کار گرفته است. آگهیهایی با وعده دستمزد روزانه تا ۸۸۲ دلار در شبکههای اجتماعی منتشر شده و تحقیقات روزنامه «هاآرتص» نشان میدهد که این عملیات اکنون بیش از ۵۰۰ دستگاه ماشین مهندسی سنگین را شامل میشود و هزینهای نزدیک به ۳۰ میلیون دلار در ماه دارد.
میراث ویرانگر
بلافاصله پس از عملیات «طوفان الاقصی» در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، اسرائیل صادرات تجهیزات نظامی و تانکها را متوقف کرد و به جای آن خرید دهها بولدوزر را اعلام نمود. این اقدام با هدف تقویت یگانهای زرهی صورت گرفت. راهبرد بولدوزرهای اسرائیل ریشه در «پاکسازی قومی فلسطین» طی سالهای ۱۹۴۹–۱۹۴۷ و دوران نکبت دارد؛ زمانی که نیروهای شبهنظامی صهیونیست نه تنها حدود ۷۵۰ هزار نفر را از خانههایشان بیرون راندند، بلکه بیش از ۴۰۰ روستا را نیز برای زدودن هرگونه پیوند آنان با سرزمینشان تخریب کردند.
بولدوزر «کاترپیلار D9» – که اسرائیل اندکی پس از عرضه آن در سال ۱۹۵۴ خریداری کرد – از آن زمان به یکی از ابزارهای ثابت زرادخانه ارتش اسرائیل بدل شد. این بولدوزر طی دههها دستخوش تغییرات و ارتقاهای گوناگون شد و مدلهایی مانند D9L، D9N، D9R و D9T امروزه همگی توسط اسرائیل بهکار گرفته میشوند. این ماشینها توسط شرکت آمریکایی به عنوان بولدوزرهای غیرنظامی به اسرائیل فروخته میشوند، هرچند غالباً بخشی از بستههای نظامی ایالات متحده هستند و هزینه آنها از محل مالیات مردم آمریکا یارانه داده میشود.
هنگامی که بولدوزرهای CAT D9 به اسرائیل میرسند، بلافاصله با زره، قطعات و تسلیحات تولید داخل مجهز میشوند. شرکت صنایع هوافضای اسرائیل (IAI) مسئولیت اصلی تبدیل این بولدوزرها به کاربری نظامی را بر عهده دارد. حتی دانشگاههای اسرائیلی نیز در این پروژه مشارکت داشتهاند؛ بهویژه دانشگاه «تخنیون» در حیفا که طراحی نخستین نسخه کنترل از راه دور D9 – که امروزه در غزه مورد استفاده قرار میگیرد – را انجام داده است.
اسرائیل هیچگاه تعداد بولدوزرهای D9 فعال خود را علنی نکرده و حتی بهطور فعال تلاش کرده است تا این اطلاعات از دید عموم پنهان بماند. از زمان دستیابی به این ماشینها در دهه ۱۹۵۰، اسرائیل آنها را در تمامی جنگها و درگیریهای بزرگ بهعنوان سلاحی کلیدی به کار گرفته است؛ از بحران سوئز در سال ۱۹۵۶ گرفته تا انتفاضه اول و دوم و تا به امروز.
یکی از بزرگترین خریدها در سال ۲۰۰۱ با سفارش ۵۰ دستگاه بولدوزر انجام شد، هرچند طی سالها خرید این ماشینها گاه با چالشهای حقوقی متوقف گردید. نمونه آن پروندهای بود که خانواده «ریچل کوری» – فعال صلحطلب آمریکایی که در سال ۲۰۰۳ زیر بولدوزر D9 کشته شد – مطرح کردند، اما این دعاوی نهایتاً توسط دادگاههای آمریکا رد شد و معامله دوباره از سر گرفته شد. در سال ۲۰۱۷، رسانه اسرائیلی «والا نیوز» گزارش داد که ۲۰ دستگاه ماشین مهندسی سنگین از کاترپیلار خریداری شده است؛ معاملهای که آن را «بزرگترین خرید در نوع خود طی ۲۰ سال گذشته» توصیف کرد. با وجود فقدان یک سیاست رسمی، یک گزارش تحقیقی در ماه گذشته از سوی روزنامه «هاآرتص» نشان داد که کارزار تخریب نظامی در واقع توسط فرماندهان «میدانی» هدایت میشود.
این یک پروژه مهندسی بیسابقه است که در حال اجراست، در حالیکه نه ارتش سیاست رسمیای درباره آن دارد و نه رهبری سیاسی تصمیمی رسمی برای تخریب تمام خانههای غزه اتخاذ کرده است. در واقع، این سیاست از سوی نیروهای میدانی، از فرماندهان گردانها و گروهانها اعمال میشود که نگراناند ساختمانهای باقیمانده جان نیروهایشان را به خطر بیندازد.
این روند بازتاب اجرای «طرح دالت» در دوران نکبت است؛ جایی که دستورهای اخراج فلسطینیان بهطور ضمنی داده شده بود و اجرای آن به افسران میدانی واگذار میشد. آن زمان و اکنون، هدف یکی است: تخلیه جمعیت و بازپیکربندی سرزمین.
میان سالهای ۱۹۶۷ تا ۲۰۱۱، اسرائیل دستکم ۲۸ هزار خانه فلسطینی را تخریب کرد؛ بسیاری از آنها با بولدوزرها و دیگر ماشینآلات سنگین ویران شدند. این آمار حتی شامل خانههای تخریبشده در غزه طی حملات گسترده اسرائیل در سالهای ۲۰۱۲ و ۲۰۱۴ – که در آن نیز بولدوزرها مورد استفاده قرار گرفتند – نمیشود. راهبرد بولدوزر آنقدر در ذهنیت عمومی اسرائیل جا افتاده است که «آریل شارون»، نخستوزیر پیشین و جنایتکار جنگی، اغلب با لقب «بولدوزر» شناخته میشد و نام مستعار بولدوزرهای D9 در ابتدا «پو ها دوو» (وینی د پو) بود که بعدها به «خرس عروسکی» تغییر یافت.
هرچند غزه بیشترین بار این سیاست را به دوش میکشد، اما این راهبرد محدود به نوار ساحلی محاصرهشده نیست. در قدس شرقی اشغالی، گروههای شهرکنشین از «قانون اموال غایبین» مصوب ۱۹۵۰ اسرائیل برای مصادره خانههای فلسطینی استفاده میکنند، در حالیکه دولت با ندادن مجوز ساخت، تخریبها را توجیه میکند. از سال ۱۹۹۳ تاکنون حدود ۳۰۰۰ سازه به این شیوه نابود شده است. به همین شکل در صحرای نقب، اسرائیل سیستمی را برای شهرهای بادیهنشین ایجاد کرده که طبق آن اکثر روستاهایشان «غیررسمی» محسوب میشوند. این ۱۴ روستا بهطور مداوم با بولدوزر تخریب میشوند، حتی با وجود اینکه ساکنانشان شهروند اسرائیل هستند.
در کرانه باختری اشغالی نیز خانههای فلسطینیان بهعنوان اقدامی تنبیهی تخریب میشوند؛ سیاستی که زمانی ممنوع بود اما از سال ۲۰۱۴ دوباره به سیاست رسمی دولت تبدیل شد. در عمل، اگر فردی علیه یک اسرائیلی حملهای انجام دهد، خانه خانوادگیاش تخریب خواهد شد. مقامات اسرائیلی و رهبران شهرکنشین آشکارا از زبان کتاب مقدس درباره «یهودا و سامره» برای مشروعیتبخشی به این سیاست استفاده میکنند و مجازات جمعی را بهعنوان یک «وظیفه دینی» جلوه میدهند. فراتر از تخریبهای تنبیهی، ارتش اسرائیل همچنین خانهها و باغهای زیتون را به بهانه منطقهبندی نظامی یا تخلفات مجوزی نابود کرده است، بهویژه در منطقه C. اردوگاههای پناهندگان مانند نورالشمس و جنین شاهد بودهاند که کل اجتماعاتشان با یورش بولدوزرها از جا کنده شده و دسترسی به آب، برق و جادهها قطع شده است. تاکتیکهای مشابه اکنون در استان قنیطره سوریه و جنوب لبنان نیز به کار گرفته میشوند؛ جایی که ارتش اسرائیل تلاش دارد «مناطق امنیتی» جدیدی را با همان ماشینآلات ایجاد کند.
در تمام این مناطق، تحت عناوین و توجیهات مختلف حقوقی و امنیتی، هدف یکسان است. تنها در ماه اوت، رانندگان بولدوزر اسرائیلی دهها ویدئو منتشر کردند که در آن با افتخار از تخریب هزاران درخت زیتون و خانه سخن میگفتند.
همدستی غرب و ماشین پاکسازی قومی
بولدوزر D9 شاید نماد اصلی این سیاست باشد، اما تنها ابزار آن نیست. بیلهای مکانیکی و تجهیزات مهندسی شرکتهای آمریکایی، کرهجنوبی و اروپایی برای ساخت شهرکها و تخریب اراضی فلسطینی به کار گرفته شدهاند. بولدوزرهایی که در کارزار گسترده و مشهور تخریب خانهها در منطقه «مسافر یطّا» در الخلیل به کار رفتند، توسط شرکت ولوو تأمین شده بودند. تجهیزات ولوو حتی در ساخت شهرکهای غیرقانونی مانند «هار گیلو» نیز استفاده شد.
شرکت «هیوندای هوی اینداستریز» نیز سالهاست بیلهای مکانیکی زنجیری و دیگر ماشینآلاتی را فراهم میکند که هم در اختیار ارتش اسرائیل و هم در پروژههای ساخت شهرکهای غیرقانونی قرار گرفتهاند. در سال ۲۰۱۷، تجهیزات هیوندای حتی برای ساخت یک جاده ویژه شهرکنشینان در کرانه باختری اشغالی به کار رفت؛ پروژهای که به ریشهکن شدن ۷۰۰ درخت زیتون منجر شد.
به دلیل کمبود تانکها و نفربرهای زرهی کافی، اسرائیل همچنین برای انتقال نیروها و کارگران خود جهت اجرای عملیاتهای تخریب، به خودروهای «هموی» (HMMWV) ساخت شرکت AM General متکی بوده و اخیراً سفارش «صدها دستگاه» دیگر از این خودروها را ثبت کرده است. افزون بر این، شرکت آمریکایی «جنرال موتورز» نیز در سال ۲۰۲۲ قراردادی برای تأمین خودروها و موتورهای مورد نیاز ارتش اسرائیل امضا کرد.
همدستی شرکتهای غربی در «دکترین بولدوزر» به ارتش تحلیلرفته اسرائیل این امکان را داده است تا آنچه تمامی نهادهای اصلی حقوق بشری – از جمله سازمان اسرائیلی «بتسلم» – «نسلکشی در غزه» نامیدهاند، ادامه یابد. این سیاست، جامعه اسرائیل را نیز به ماشین سلب مالکیت پیوند میزند و شرکتهای غیرنظامی، پیمانکاران و کارگران را در معماری پاکسازی قومی دخالت میدهد. به این ترتیب، کارزار بولدوزر امروز همان راهبرد محو و حذف را احیا میکند که نخستین بار در دوران نکبت به اجرا گذاشته شد.