گفتگوی اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

در گفت و گو با جماران؛

علاء الدهنی، تحلیلگر مسائل سوریه: در صورت ادامه وضع موجود، فروپاشی سوریه کاملا محتمل است/ ایده «دولت از نیل تا فرات» دیگر تنها در سطح شعار نیست

الدهنی با اشاره به احتمال فروپاشی سوریه در صورت ادامه وضع موجود، اظهار کرد: دولت الشرع در اصل یک ساختار انتقالی به شمار می‌رود که با حمایت ترکیه و برخی جریان‌های بین‌المللی شکل گرفته و رویکرد آن برای تعامل با رژیم صهیونیستی و پرهیز از تنش‌های نظامی، بیش از آنکه از موقعیتی مقتدرانه ناشی شود، بازتابی از ضعف و تلاشی برای بقاست. اگر این تعامل به بهای واگذاری مناطق حساس و استراتژیک صورت گیرد، نه‌تنها هیچ دستاوردی در پی نخواهد داشت، بلکه روند تجزیه تدریجی سوریه را تسریع خواهد کرد.

یک تحلیلگر مسائل سوریه گفت: در غیاب وحدت سیاسی و نبود مقاومت فعال، سناریوی فروپاشی سوریه نه‌تنها ممکن، بلکه تا حد زیادی محتمل خواهد بود.

علاء الدهنی در گفت‌وگو با خبرنگار جماران، با اشاره به توافق صورت‌گرفته بین اسرائیل و سوریه طی روزهای اخیر، اظهار کرد: بر اساس توافق اخیر میان دولت الجولانی و گروه‌های دروزی در السویداء، ورود نهادهای دولتی دمشق به این استان به‌ طور کامل ممنوع شده و بَدونشین‌های عرب نیز از منطقه اخراج شده‌اند. این عملاً به معنای خروج کامل سویداء از حوزه نفوذ دولت مرکزی تلقی می‌شود. نکته قابل‌ توجه آن است که پرونده اداره مناطق جنوبی، به‌ویژه سویداء، مستقیماً به ایالات متحده واگذار و واشنگتن نیز متعهد به پیگیری اجرای این توافق شده است؛ امری که از تعمیق نفوذ راهبردی آمریکا در این منطقه حکایت دارد.

وی افزود: به علاوه بر اساس این توافق، مسئولیت برقراری امنیت به گروه‌های دروزی محلی سپرده شده و شوراهای مردمی محلی برای اداره امور تشکیل یافته‌اند. این ساختار خودگردان قومی، به معنای واگذاری اداره امنیتی و اداری استان به بازیگران بومی و حذف حضور ملموس نهادهای امنیتی دمشق است. از سوی دیگر، خلع سلاح کامل در قنیطره و درعا که دو استان هم‌مرز با اراضی اشغالی هستند و تشکیل کمیته‌های نظارتی غیرمسلح در این مناطق نیز از دیگر مفاد توافق بین سوریه و اسرائیل است که تلاش رژیم صهیونیستی و آمریکا برای ایجاد کمربند امن بدون حضور نظامی سنگین در مرزهای جنوبی سوریه را نشان می‌دهد.

این تحلیلگر مسائل سوریه با اشاره به ابعاد ژئوپلیتیکی توافق مذکور، بیان کرد: این توافق موجب تضعیف جدی نفوذ دولت دمشق در جنوب سوریه می‌شود، موازنه قدرت میان اقلیت‌ها و بازیگران منطقه‌ای را دگرگون می‌کند، عمق استراتژیک جبهه مقاومت در جنوب سوریه را از میان می‌برد، ارتباط زمینی محور مقاومت (ایران-عراق-سوریه-لبنان) را تهدید می‌کند و زمینه‌ساز پذیرش تدریجی اشغال بلندی‌های جولان می‌شود و همچنین بستر اجرای پروژه "کریدور داوود" برای گسترش نفوذ رژیم صهیونیستی در خاک سوریه را مهیا می‌سازد.

الدهنی ادامه داد: لذا این توافق، بیش از آنکه محلی و دوجانبه باشد، بخشی از راهبرد بلندمدت رژیم صهیونیستی برای ایجاد نوار امنیتی عاری از مقاومت در شمال اراضی اشغالی تلقی می‌شود. از سال 1973 تا اکنون، تل‌آویو همواره در پی غیرنظامی‌سازی جنوب سوریه بوده و اکنون با استفاده از دیپلماسی اجباری و خلأ قدرت در دمشق، در حال تحقق این هدف است. از این منظر، توافق اخیر را باید نه یک تفاهم امنیتی، بلکه حلقه‌ای از سناریوی تثبیت اشغالگری از مسیرهای غیرنظامی دانست.

وی با اشاره به اقدامات احتمالی بعدی حکومت سوریه در برابر رژیم صهیونیستی، عنوان کرد: دولت موقت سوریه به رهبری الجولانی از مشروعیت ملی و منطقه‌ای محدودی برخوردار است و خود و گروه همراهش در هیات تحریرالشام که حاکم فعلی این کشور هستند، بر این باورند که علی‌رغم مخالفت بیش از ۷۰ درصدی مردم سوریه، پیوستن به پیمان ابراهیم و عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی اقدامی ضروری برای تثبیت قدرت و رسمیت‌بخشی به حاکمیت‌‌شان است.

این تحلیلگر مسائل سوریه اضافه کرد: تحریم‌های بین‌المللی، بحران اقتصادی و فرسایش اجتماعی می‌تواند دولت موقت سوریه را به سمت پذیرش توافقات نمادین و در نهایت عادی‌سازی روابط با اسرائیل سوق دهد. برخی کشورهای عربی مانند امارات و اردن نیز از چنین تحولی در سوریه استقبال می‌کنند. از منظر رژیم صهیونیستی، در صورتی که سوریه خلع سلاح شود و کنترل مرزهای آن به نهادهای بین‌المللی واگذار گردد، پیوستن دمشق به پیمان ابراهیم به‌ مراتب آسان‌تر خواهد شد. از این‌رو، در صورت تداوم سکوت جهان عرب و بی‌تحرکی محور مقاومت، تحقق تدریجی این سناریو کاملاً محتمل خواهد بود.

الدهنی با اشاره به احتمال فروپاشی سوریه در صورت ادامه وضع موجود، اظهار کرد: دولت الشرع در اصل یک ساختار انتقالی به شمار می‌رود که با حمایت ترکیه و برخی جریان‌های بین‌المللی شکل گرفته و رویکرد آن برای تعامل با رژیم صهیونیستی و پرهیز از تنش‌های نظامی، بیش از آنکه از موقعیتی مقتدرانه ناشی شود، بازتابی از ضعف و تلاشی برای بقاست. اگر این تعامل به بهای واگذاری مناطق حساس و استراتژیک صورت گیرد، نه‌تنها هیچ دستاوردی در پی نخواهد داشت، بلکه روند تجزیه تدریجی سوریه را تسریع خواهد کرد.

وی ادامه داد: همچنین اتخاذ موضعی غیرقاطع در برابر تجاوزات رژیم صهیونیستی، می‌تواند به تضعیف روحیه نیروهای نظامی و مردمی منجر شده و زمینه را برای افزایش مداخلات خارجی فراهم کند. اگر دمشق، ادلب، حلب و مناطق جنوبی سوریه هر یک تحت نفوذ قدرت‌های مختلف قرار گیرند، عملاً ساختار کشور به ایالت‌هایی نیمه‌مستقل فرو خواهد پاشید. از این‌ رو، در غیاب وحدت سیاسی و نبود مقاومت فعال، سناریوی فروپاشی سوریه نه‌تنها ممکن، بلکه تا حد زیادی محتمل خواهد بود.

 

ترکیه به خاطر سوریه در مقابل آمریکا و اسرائیل نمی‌ایستد

این تحلیلگر مسائل سوریه با بیان اینکه ترکیه در تحولات سوریه نقشی دوگانه و چندلایه ایفا می‌کند، گفت: ترکیه از یک‌ سو در پی تثبیت امنیت در مرزهای جنوبی خود است و از سوی دیگر با حمایت گزینشی از دولت الجولانی یا همان الشرع، می‌کوشد توازن قدرت را به‌ گونه‌ای شکل دهد که نفوذ کردها در ساختار آینده سوریه محدود شود. این الگوی رفتاری در رایزنی‌های اخیر آنکارا با ایالات متحده، اردن و رژیم صهیونیستی آشکارا قابل مشاهده است.

الدهنی اضافه کرد: بر پایه تحرکات میدانی و مواضع دیپلماتیک، می‌توان گفت ترکیه به‌ دنبال توافقی است که از یک‌ سو مانع تثبیت موقعیت کردها و تشکیل هرگونه ساختار خودمختار کردی در شمال سوریه شود و از سوی دیگر بقای دولت الشرع را تضمین کند؛ البته دولتی ضعیف، غیرمتمرکز و تا حد امکان تابع منافع ترکیه، نه یک دولت مقتدر و مستقل در دمشق. در این چارچوب، آنکارا با تحقق نوعی آتش‌بس که به خروج نیروهای امنیتی دمشق از سویداء و خلع سلاح کامل در قنیطره و درعا منجر شود، مخالفتی نخواهد داشت، به‌ویژه اگر چنین توافقی به تضعیف حضور ایران و مهار نفوذ روسیه نیز بینجامد.

وی با بیان اینکه ترکیه در برابر آمریکا و رژیم صهیونیستی در پرونده سوریه ایستادگی نخواهد کرد، افزود: زیرا اولویت آنکارا در این میدان، نه مقابله راهبردی بلکه تعامل تاکتیکی با قدرت‌های غربی با هدف حفظ امنیت ملی خود است. در رأس این اولویت‌ها، جلوگیری از شکل‌گیری دولت مستقل کردی یا منطقه خودگردان و خلع سلاح گروه‌های مسلح کرد قرار دارد.

این تحلیلگر مسائل سوریه بیان کرد: با توجه به فشارهای فزاینده غرب بر ترکیه خصوصا در حوزه‌های حقوق بشر، پناهجویان، اقتصاد و تعاملات با ناتو، ممکن است آنکارا ناگزیر شود بخشی از مواضع خود را تعدیل کند، مشروط بر آنکه این تعدیل، منافع کلیدی‌اش در سوریه را تهدید نکند. در نهایت اگر آتش‌بس در سویداء به تحقق برسد، بیش از آنکه نشانه‌ای از توافق پایدار باشد، محصول یک توازن موقت و شکننده خواهد بود. چشم‌انداز حل‌وفصل نهایی بحران سوریه همچنان به نحوه چینش بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی و وزن‌کشی‌های آتی میان آن‌ها وابسته است.

 

پیش از آنکه دیر شود، کشورهای مستقل عربی ابتکار عمل را در دست گیرند

الدهنی با تاکید بر اینکه کشورهای عربی و منطقه‌ای باید واقع‌بینانه به آنچه در حال رخ دادن است نگاه کنند، گفت: نقشه‌ای که امروز در ذهن بنیامین نتانیاهو و جریان‌های تندروی صهیونیستی در حال شکل‌گیری است، تنها یک هدف دارد و آن تکه‌تکه‌ کردن منطقه، دامن‌زدن به اختلافات فرقه‌ای، و ایجاد کشورهای ضعیف و وابسته است که نتوانند در برابر خواست و فشار اسرائیل ایستادگی کنند. ایده "دولت از نیل تا فرات" و طرح موسوم به "کریدور داوود" دیگر تنها در سطح شعار نیست، بلکه به‌ طور جدی در دستور کار تل‌آویو قرار گرفته است.

وی با بیان اینکه آنچه در سوریه جریان دارد، مقدمه‌ای است برای سلسله بحران‌هایی که در صورت موفقیت این پروژه، دامان اردن، لبنان و عراق را نیز خواهد گرفت، عنوان کرد: اشتباه بزرگ برخی کشورهای عربی این است که تصور می‌کنند با عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی، به امنیت می‌رسند، اما تجربه نشان داده اسرائیل تنها زمانی عقب‌نشینی می‌کند که با نیروی بازدارنده واقعی روبه‌رو شود، نه با لبخندهای دیپلماتیک و امضای توافق‌نامه‌هایی که در میدان عمل پشتوانه‌ای ندارد.

این تحلیلگر مسائل سوریه ادامه داد: نتانیاهو صلح را نه از مسیر گفت‌وگو، بلکه از زاویه تهدید دنبال می‌کند. صلحی که با زبان قدرت نظامی تحمیل می‌شود، در واقع هشداری است به همه کشورهای منطقه و حتی آن‌هایی که با اسرائیل رابطه برقرار کرده‌اند. امارات، بحرین و حتی عربستان که در مسیر عادی‌سازی حرکت می‌کند، باید بدانند که مصون از این بازی نیستند. در چنین شرایطی، تنها راه عقلانی این است که کشورهای مستقل عربی پیش از آنکه دیر شود، ابتکار عمل را در دست گیرند.

الدهنی با تاکید بر اینکه مهم‌ترین گام، جلوگیری از تجزیه سوریه است، اظهار کرد: بقای سوریه به‌ عنوان کشوری یکپارچه و با حاکمیت ملی، سدی است در برابر فروپاشی بیشتر منطقه. اما بازگرداندن سوریه به محور عربی، نباید به معنای فاصله گرفتن از محور مقاومت یا مماشات با طرح‌های صهیونیستی باشد. اتفاقاً هماهنگی با کشورهای کلیدی مقاومت از جمله جمهوری اسلامی ایران، باید بخشی از راهبرد عربی برای بازگرداندن ثبات به منطقه باشد؛ اما نه از موضع ضعف، بلکه بر پایه حفظ استقلال و مقابله با هرگونه تقسیم و تضعیف منطقه. در این مرحله تاریخی، کشورهای عربی یا باید نقش خود را در تعیین آینده منطقه ایفا کنند، یا نظاره‌گر اجرای طرح‌هایی باشند که نتیجه‌اش چیزی جز بی‌ثباتی، تجزیه و سلطه بیشتر رژیم صهیونیستی نخواهد بود.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
4 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.